.
🔴 « رستم ِ فرخهرمز » فرمانده کل ارتش ساسانیان در زمان حمله تازیان به ایران ؛ چرا در منابع تاریخی «
آذری » خطاب شده است ؟ آیا اهل
آذربایجان بود ؟
🔹 رستم در هنگام نبرد با تازیان، در آخرین لحظات زندگیاش نامهای به برادر خود «
فرخزاد ( = خورزاد ) مینویسد که فردوسی، بخشی از آن را به نظم در آورده است. بیتی #دردناک از این نامه که آینده سیاسی فرهنگی ایران را پیشبینی کرده، توجهام را جلب کرد، و باعث شد تا پژوهشی درباره
رستم انجام دهم ( 👈
شعر کامل ) :
از ایران و از ترک و از تازیان
نـژادی پـدیـد آیـد انـدر مـیـان
نه دهقان، نه ترک و نه تازی بود
ســخـن ها بـه کــردار بــازی بـود♦️ رُستَم پسر فَرُّخهُرمُزد ( = خورهرمز ) فرمانده نظامی و حاکم استانی ساسانی، از خاندان اشرافی « اسپهبُدان » بود که در جنگ قادسیه، در جریان فتح ایران توسط اعراب مسلمان، کشته شد. در دهههای پایانی حکومت ساسانی، خاندان اسپهبُدان، بهویژه رستم، بر صحنه سیاسی تسلط یافتند. این خاندان از نوادگان سپهبدان بودند و مناصب کلیدی اداری را در شاهنشاهی در اختیار داشتند.
علاوه بر شواهدی همچون نشانههای رتبه و مقام، مانند کلاه مخصوص رستم، معروف به « قَلَنسوه » ( واژهای معرب و برآمده kulāf, kulāč در پهلوی ساسانی / گونهای کلاه گرد و دراز در دوره ساسانی )، موارد متعدد ازدواج میان خاندان اسپهبُدان و خاندان سلطنتی ساسانی در طی نسلها، نشاندهنده جایگاه ارشد این خاندان است. در واقع، نه تنها شاپور، جد بزرگ رستم ( درگذشت ۵۸۶ م )، پسرعموی خسرو اول ( حکومت ۵۳۱-۵۷۹ م ) بود، بلکه پدر رستم، فرخهرمزد نیز پسرعموی خسرو دوم ( حکومت ۵۹۰-۶۲۸ م ) محسوب میشد.
🔷 با اینکه سرزمین اصلی این خاندان اشکانی در
خراسان و طبرستان بوده، ولی در نهایت استان
آذربایجان به منطقه نفوذ و تسلط آنها تبدیل شد. خراسان احتمالا پس از شورش ناموفق عموی بزرگ رستم، گستهم ( وُستَهم / بِسطام ؛ درگذشت حدود ۶۰۰ م )، از دست خاندان وی خارج شد. از این رو، در منابع مختلف رستم را زاده
آذربابجان و «
آذری » خطاب کردهاند. سه منبع معتبر از سده ۳ - ۴ قمری درباره عبارت « رستم الآذری » وجود دارد :
۱- کتاب الحیوان - جاحظ
۲- التبیه و الاشراف - مسعودی
۳- کتاب سنی ملوک الارض - اصفهانی
پدر رستم، فرخهرمزد ( خورهرمز ) سپهبد آذربایجان بود و در منابع ارمنی با عنوان «ایشخَن» (شاهزاده) از او یاد شده است. برخی او را همان هُرمُزد پنجم ( حکومت ۶۳۰-۶۳۲ م ) میدانند که در دوران هرج و مرج پس از ترور خسرو دوم، برای مدت کوتاهی مدعی تاج و تخت ساسانی شد و سپس بهدست نیروهای وابسته به ملکه ساسانی، آزرمیدخت به قتل رسید.
پس از مرگ پدر، رستم عناوین و موقعیت او را به دست گرفت و با رهبری لشکری، برای انتقام خون پدر وارد عمل شد. او پایتخت، مدائن، را تصرف کرد و یکی دیگر از دختران خسرو را بر تخت نشاند. به زودی، رستم به فرمانده کل ارتش ساسانی و قدرتمند ترین فرد در شاهنشاهی ساسانی تبدیل شد.
جنگ قادسیه و مرگ رستمبه دلیل قدرت و نفوذ رستم، نخبگان ایرانی تصمیم گرفتند او را در راس سپاه شاهنشاهی برای سرکوب قوای مهاجم تازیان اعزام کنند. اما رستم به این تصمیم بدبین بود و پیشنهاد داد که بهجای اعزام یک سپاه بزرگ، چندین لشکر کوچک برای فرسایش قوای دشمن گسیل شوند تا از خطر شکست سنگین جلوگیری شود. تردیدها و پیشگوییهای بدبینانه رستم درباره نتیجه نبرد، در اغلب منابع تاریخی انعکاس یافته است.
رستم برای چندین ماه در مرز اردو زد و در این مدت، مسلمانان چندین سفیر برای مذاکره و تسلیم ایرانیان نزد او فرستادند. سرانجام، پس از سه روز جنگ، طوفان سهمگینی میدان نبرد را در بر گرفت و دید سربازان ایرانی را مختل کرد. در همین هنگام، مسلمانان توانستند آنان را درهم بشکنند. رستم در این نبرد مجروح شد ولی توانست خود را به یک نهر آب برساند، اما تازیان او را دنبال کرده و یک جنگجوی عرب به او حمله کرد و با ضربهای بر سرش او را کشت.
پس از مرگ رستم، سپاه ایران روحیه خود را از دست داد و نبرد به شکست کامل ایرانیان انجامید. روایات مختلفی درباره قاتل واقعی رستم و نحوه مرگ او وجود دارد. بلاذری و مسعودی گفتهاند که او بر اثر تشنگی، غرق شدن یا یک حادثه جان باخت. در
شاهنامه، رستم بهگونهای متفاوت به تصویر کشیده شده و نبردی تکنفره با سعد بن ابیوقاص را تجربه میکند و سرانجام پس از کور شدن در طوفان جان میدهد
🆔
@iranzamin777🆔 Admin
@f777kim.