MPH_2013 Summer_Vol 5_Issue 15_Pages 63-76.pdf
تقسیم فلسفه معاصر به تحلیلی و قارهای
✍ عبدالزراق حسامی فر
اوایل قرن بیستم در زمانی که دیگر گرایشهای فلسفی رو به رشد بودند، دو جریان فلسفی مهم پدید آمد و به سرعت بر فضای فکری حاکم شد: فلسفه تحلیلی و فلسفه قارهای. برجستگی این دو سنت سبب شده است که فلسفه معاصر در معروفترین طبقهبندی، به تحلیلی- قارهای تقسیم شود اما این تقسیم، مسائلی از این دست را پیش آورده است: آیا این تقسیم جامع و مانع است و میتواند همه گرایشهای فلسفی معاصر را در بر بگیرد؟ چه ویژگیهایی این دو سنت را از هم متمایز میکند؟ این تقسیم تا چه حد بر تلقی جغرافیایی- زبانی استوار است و چه کاستیهایی در این تلقی وجود دارد؟ در این مقاله پس از توضیح نسبت میان فلسفه تحلیلی و فلسفه قارهای، برخی از تلاشهایی که برای توجیه این تقسیم صورت گرفته است، مورد بررسی قرار میگیرد.
📚 @irCDS
✍ عبدالزراق حسامی فر
اوایل قرن بیستم در زمانی که دیگر گرایشهای فلسفی رو به رشد بودند، دو جریان فلسفی مهم پدید آمد و به سرعت بر فضای فکری حاکم شد: فلسفه تحلیلی و فلسفه قارهای. برجستگی این دو سنت سبب شده است که فلسفه معاصر در معروفترین طبقهبندی، به تحلیلی- قارهای تقسیم شود اما این تقسیم، مسائلی از این دست را پیش آورده است: آیا این تقسیم جامع و مانع است و میتواند همه گرایشهای فلسفی معاصر را در بر بگیرد؟ چه ویژگیهایی این دو سنت را از هم متمایز میکند؟ این تقسیم تا چه حد بر تلقی جغرافیایی- زبانی استوار است و چه کاستیهایی در این تلقی وجود دارد؟ در این مقاله پس از توضیح نسبت میان فلسفه تحلیلی و فلسفه قارهای، برخی از تلاشهایی که برای توجیه این تقسیم صورت گرفته است، مورد بررسی قرار میگیرد.
📚 @irCDS