➖ابهامات ترور قضات مقیسه و رازینی | محسن صالحیخواه
محسن صالحیخواه، روزنامهنگار، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
دو قاضی بلندپایه دیوان عالی کشور در کاخ دادگستری ترور شدند. این خبر اگر چه کوتاه است اما در دل خود، ابهام و نکات بسیار زیادی دارد.
به آنچه صبح شنبه در دیوان عالی کشور رخ داد، خیلی سخت میتوان به عنوان یک قتل ساده نگاه کرد. چرا که قربانیان این ترور قضات شاخصی بودند و سوابق آنها و نحوه ترورشان سوالبرانگیز است.
متاسفانه با این که بیش از ۷۲ ساعت پیش این ترور اتفاق افتاد، هنوز حتی به طور رسمی نمیدانیم اسم ضارب چیست. از تمام روایتهایی که تا کنون مطرح شده، صرفاً میتوانیم بعضی تکههای پازل را کنار هم قرار بدهیم. تکههایی که خود حاوی ابهامات زیادی هستند.
پس از ترور، به طور طبیعی و شاید سنتی انگشت اتهام به سمت سازمان مجاهدین خلق رفت. انتخاب سازمان به عنوان آمر یا عامل ترور از سوی رسانهها و شخصیتها را میتوانیم ناشی از یک پسزمینه ذهنی و تاریخی و زنده شدن آنها با نوع ترور قضات بدانیم. ضارب در آن دستگاه شاغل بود و از ۱۰ سال قبل در دستگاه دادگستری کار میکرد، به قربانیان نزدیک بود و عمل او رخدادهای دهه شصت را یادآوری میکرد؛ مثل ماجرای انفجار هفتم تیر، نخستوزیری و دادستانی در فاصله تیر تا شهریور ۱۳۶۰.
از سوی دیگر، او دو قاضی را ترور کرد که در جریان مبارزه با سازمان و محاکمه اعضای آن نقش بسیار پررنگی داشتند. مقیسه در سال ۱۳۶۷ ناظر و دادیار زندان گوهردشت (رجاییشهر) بود و رازینی پس از مرصاد، نیروهای منافقین را در دادگاه صحرایی منطقه، محاکمه و مجازات کرد.
با این که ۳۶ سال از اعدامهای تابستان ۱۳۶۷ میگذرد، اما تجربه ترور شهید صیاد شیرازی و اسدالله لاجوردی در دهه ۷۰ باعث میشود که سازمان به صورت جدی جای خود را در میان متهمان حفظ کند. صیاد شیرازی به خاطر نقشی که در مقابله با سازمان در عملیات مرصاد داشت و لاجوردی به دلیل اقدامات قضایی در دوران مسئولیتش در دهه ۶۰ هدف ترور انتقامی قرار گرفتند. به همین دلیل دور از ذهن نبود که دو مقام قضایی دیگر با شرایط مشابه، هدف ترور قرار گرفته باشند.
درباره سن ضارب دو روایت وجود دارد. یک روایت میگوید او ۳۱ ساله (متولد ۱۳۷۲) و دیگری او را متولد ۱۳۶۵ یا ۳۸ ساله معرفی میکند. سن اعلامی ضارب، به سن و سالی که جامعه ایران از اعضا یا هواداران سازمان سراغ دارد، نمیخورد و متفاوت است. تصور جامعه ما از سازمان بیشتر به تصاویری که از اشرف، لیبرتی و کمپ تیرانا دیده معطوف شده است. در صورتی که بالاخره سازمان حتی اگر در بدترین وضعیت عضوگیری هم باشد، میتواند سالانه چند جوان ناراضی را به خود جذب کند یا آنها را تحت تاثیر قرار بدهد.
به سن ضارب باید یک تبصره بزنیم و آن نیز یادآوری استراتژی کانونهای شورشی سازمان که بعضی نوجوانها در دهه ۹۰ جذب آن میشدند. این مثال را از آن جهت مطرح نکردم که بگویم این اقدام ربطی به کانونهای شورشی دارد؛ دلیل طرحش این بود که بدانیم سازمان افرادی با سن و سال کمتر را نیز تحت تاثیر قرار داده است.
رئیس دیوان عالی کشور بر این موضوع تاکید داشت...
ادامهی یادداشت:
https://ensafnews.com/573825/
@ensafnews
محسن صالحیخواه، روزنامهنگار، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
دو قاضی بلندپایه دیوان عالی کشور در کاخ دادگستری ترور شدند. این خبر اگر چه کوتاه است اما در دل خود، ابهام و نکات بسیار زیادی دارد.
به آنچه صبح شنبه در دیوان عالی کشور رخ داد، خیلی سخت میتوان به عنوان یک قتل ساده نگاه کرد. چرا که قربانیان این ترور قضات شاخصی بودند و سوابق آنها و نحوه ترورشان سوالبرانگیز است.
متاسفانه با این که بیش از ۷۲ ساعت پیش این ترور اتفاق افتاد، هنوز حتی به طور رسمی نمیدانیم اسم ضارب چیست. از تمام روایتهایی که تا کنون مطرح شده، صرفاً میتوانیم بعضی تکههای پازل را کنار هم قرار بدهیم. تکههایی که خود حاوی ابهامات زیادی هستند.
پس از ترور، به طور طبیعی و شاید سنتی انگشت اتهام به سمت سازمان مجاهدین خلق رفت. انتخاب سازمان به عنوان آمر یا عامل ترور از سوی رسانهها و شخصیتها را میتوانیم ناشی از یک پسزمینه ذهنی و تاریخی و زنده شدن آنها با نوع ترور قضات بدانیم. ضارب در آن دستگاه شاغل بود و از ۱۰ سال قبل در دستگاه دادگستری کار میکرد، به قربانیان نزدیک بود و عمل او رخدادهای دهه شصت را یادآوری میکرد؛ مثل ماجرای انفجار هفتم تیر، نخستوزیری و دادستانی در فاصله تیر تا شهریور ۱۳۶۰.
از سوی دیگر، او دو قاضی را ترور کرد که در جریان مبارزه با سازمان و محاکمه اعضای آن نقش بسیار پررنگی داشتند. مقیسه در سال ۱۳۶۷ ناظر و دادیار زندان گوهردشت (رجاییشهر) بود و رازینی پس از مرصاد، نیروهای منافقین را در دادگاه صحرایی منطقه، محاکمه و مجازات کرد.
با این که ۳۶ سال از اعدامهای تابستان ۱۳۶۷ میگذرد، اما تجربه ترور شهید صیاد شیرازی و اسدالله لاجوردی در دهه ۷۰ باعث میشود که سازمان به صورت جدی جای خود را در میان متهمان حفظ کند. صیاد شیرازی به خاطر نقشی که در مقابله با سازمان در عملیات مرصاد داشت و لاجوردی به دلیل اقدامات قضایی در دوران مسئولیتش در دهه ۶۰ هدف ترور انتقامی قرار گرفتند. به همین دلیل دور از ذهن نبود که دو مقام قضایی دیگر با شرایط مشابه، هدف ترور قرار گرفته باشند.
درباره سن ضارب دو روایت وجود دارد. یک روایت میگوید او ۳۱ ساله (متولد ۱۳۷۲) و دیگری او را متولد ۱۳۶۵ یا ۳۸ ساله معرفی میکند. سن اعلامی ضارب، به سن و سالی که جامعه ایران از اعضا یا هواداران سازمان سراغ دارد، نمیخورد و متفاوت است. تصور جامعه ما از سازمان بیشتر به تصاویری که از اشرف، لیبرتی و کمپ تیرانا دیده معطوف شده است. در صورتی که بالاخره سازمان حتی اگر در بدترین وضعیت عضوگیری هم باشد، میتواند سالانه چند جوان ناراضی را به خود جذب کند یا آنها را تحت تاثیر قرار بدهد.
به سن ضارب باید یک تبصره بزنیم و آن نیز یادآوری استراتژی کانونهای شورشی سازمان که بعضی نوجوانها در دهه ۹۰ جذب آن میشدند. این مثال را از آن جهت مطرح نکردم که بگویم این اقدام ربطی به کانونهای شورشی دارد؛ دلیل طرحش این بود که بدانیم سازمان افرادی با سن و سال کمتر را نیز تحت تاثیر قرار داده است.
رئیس دیوان عالی کشور بر این موضوع تاکید داشت...
ادامهی یادداشت:
https://ensafnews.com/573825/
@ensafnews