🔹... این مقدار شنودم که دوتن با یکدیگر میگفتند که «خواجه بوسهل را برین که آورد که آبِ (آبروی) خویش ببَرد؟» ... و نصرِ خلف دوست من بود، از وی پرسیدم که چه رفت؟ گفت که چون حسنک بیامد، خواجه بر پای خاست، چون او این مکرمت بکرد، همه اگر خواستند یا نه، بر پای خاستند. بوسهلِ زوزنی بر خشم خود طاقت نداشت، برخاست نه تمام و بر خویشتن میژکید. خواجه احمد او را گفت «در همه کارها ناتمامی!»
@ehsanname
➖این عبارتِ «در همه کارها ناتمامی» هم (که بیهقی در ماجرای بر دار کردن حسنک و در وصف رجالِ وقت) آورده چقدر زبان حال است.
@ehsanname
➖این عبارتِ «در همه کارها ناتمامی» هم (که بیهقی در ماجرای بر دار کردن حسنک و در وصف رجالِ وقت) آورده چقدر زبان حال است.