#پارت498
با این کارات می خوای چی رو تلافی کنی؟...از خودت و همجنسات بیزارم...بیزار...
بعد هم به سرعت از سالن رفت بیرون و چند لحظه بعد هم صدای کوبیده شدن در خونه هممون رو از جا پروند...
به جمع نگاهی انداختم..همه سکوت کرده بودند..رو به هانی که متعجب تک تکمون رو نگاه می کرد
گفتم:به خدا نمی خواستم اینطور بشه...اون کادو برای خانم بزرگ بود که شما..شما اشتباه ..به اقا پدرام دادید.
بعد هم یه ببخشید گفتم و از جام بلند شدم و رفتم توی اتاقم..پشتمو چسبوندم به در اتاق و چشمامو بستم..
نفس عمیقی کشیدم..
یاد چهره ی عصبانی پدرام افتادم...لبخند زدم..
وای اگر پدرام بود و می دید دارم بهش می خندم حتما زنده ام
نمیذاشت...
❌❌ توجهههه👇👇
عزیزانی که درخواست رمان کامل #قلب_بیتابم داشتن رمان کاملش آماده شده و بسیااار بسیااار طولانیه هرکی کامل رمان رو میخواد پیام بده بگه رمان #قلب_بیتابم رو میخوام👇👇👇👇
@tabliq660👈👈👈👈👈
.۰
با این کارات می خوای چی رو تلافی کنی؟...از خودت و همجنسات بیزارم...بیزار...
بعد هم به سرعت از سالن رفت بیرون و چند لحظه بعد هم صدای کوبیده شدن در خونه هممون رو از جا پروند...
به جمع نگاهی انداختم..همه سکوت کرده بودند..رو به هانی که متعجب تک تکمون رو نگاه می کرد
گفتم:به خدا نمی خواستم اینطور بشه...اون کادو برای خانم بزرگ بود که شما..شما اشتباه ..به اقا پدرام دادید.
بعد هم یه ببخشید گفتم و از جام بلند شدم و رفتم توی اتاقم..پشتمو چسبوندم به در اتاق و چشمامو بستم..
نفس عمیقی کشیدم..
یاد چهره ی عصبانی پدرام افتادم...لبخند زدم..
وای اگر پدرام بود و می دید دارم بهش می خندم حتما زنده ام
نمیذاشت...
❌❌ توجهههه👇👇
عزیزانی که درخواست رمان کامل #قلب_بیتابم داشتن رمان کاملش آماده شده و بسیااار بسیااار طولانیه هرکی کامل رمان رو میخواد پیام بده بگه رمان #قلب_بیتابم رو میخوام👇👇👇👇
@tabliq660👈👈👈👈👈
.۰