- سحر؛ دیدم به یلدایی سراسر،
و جاری مخلمل زلفت که افشان،
به باد سرد پاییزی که رویش،
و زلفت گشته بر دوشات چو پیدا،
به آتشباری ققنوس و آتش،
به موج فصل سرما پر طراوت!
خروشان بحر مواجی که سرکش،
و رود جاری جوش و خروشی،
بیا ای آتش زرتشت اینک،
بزن بر تار مژگانم چو اخگر،
من آن آذر به فصل سرد پاییز،
و برفی را که با دی مه جبین شد،
به ماه ایزدی، یزدان پر مهر،
منم در جان «دَذوَه» سوزآوا،
و جانسوزم به شام تار یلدا،
میان تار و پود فصل دی ماه،
تو را نادر به جام پر تلاطم،
تو را بس دوست میدارم هم آوا،
#پ_عنقا
یلدای ۱۴۰۳
پ ن:
دی درحقیقت صفت خدای یگانه و بزرگ در آیین زرتشت، اهورامزدا است. دی از صورت پهلوی «دَی» و اوستایی #دَذوَه به معنی آفریننده است. در سراسر ادبیات زرتشتی، اهورامزدا با صفت دادار یا آفریننده نامیده شده، زرتشت هم در گاهان او را «آفریننده زندگی» میخواند.
و جاری مخلمل زلفت که افشان،
به باد سرد پاییزی که رویش،
و زلفت گشته بر دوشات چو پیدا،
به آتشباری ققنوس و آتش،
به موج فصل سرما پر طراوت!
خروشان بحر مواجی که سرکش،
و رود جاری جوش و خروشی،
بیا ای آتش زرتشت اینک،
بزن بر تار مژگانم چو اخگر،
من آن آذر به فصل سرد پاییز،
و برفی را که با دی مه جبین شد،
به ماه ایزدی، یزدان پر مهر،
منم در جان «دَذوَه» سوزآوا،
و جانسوزم به شام تار یلدا،
میان تار و پود فصل دی ماه،
تو را نادر به جام پر تلاطم،
تو را بس دوست میدارم هم آوا،
#پ_عنقا
یلدای ۱۴۰۳
پ ن:
دی درحقیقت صفت خدای یگانه و بزرگ در آیین زرتشت، اهورامزدا است. دی از صورت پهلوی «دَی» و اوستایی #دَذوَه به معنی آفریننده است. در سراسر ادبیات زرتشتی، اهورامزدا با صفت دادار یا آفریننده نامیده شده، زرتشت هم در گاهان او را «آفریننده زندگی» میخواند.