Репост из: کانال تبلیغ
🔞داستان واقعی برادر شوهرم را در نبود همسرم به خانه کشاندم !
روزها به سرعت در حال عبور از زندگی ناخوشایند من بودند که ناباورانه از نوع نگاهها و رفتار سهیل دریافتم که او به من علاقمند است و پنداری که چندان بیرغبت نیست که در نبود برادرش، جای خالی او را برای من پر کرده و نقش همسر نداشتهام را برایم بازی کند.
او چندین بار حضوری وغیر حضوری سعی کرد به من بفهماند که باید با او رابطه داشته باشم ....
👈 ادامه داستان ⭕️➡️
روزها به سرعت در حال عبور از زندگی ناخوشایند من بودند که ناباورانه از نوع نگاهها و رفتار سهیل دریافتم که او به من علاقمند است و پنداری که چندان بیرغبت نیست که در نبود برادرش، جای خالی او را برای من پر کرده و نقش همسر نداشتهام را برایم بازی کند.
او چندین بار حضوری وغیر حضوری سعی کرد به من بفهماند که باید با او رابطه داشته باشم ....
👈 ادامه داستان ⭕️➡️