Репост из: لیلی فرهادپور | Lily Farhadpour
برای ثبت در تاریخ
دیروز شنبه یازدهم اردیبهشت دادگاه ما بود..
اما نه دادگاه نبود محاکمه بود و شاید محکمه...
خیابان معلم دادگاه انقلاب - طبقه چهارم شعبه ۲۶ به ریاست قاضی ایمان افشاری
محاکمه عوامل فیلم کیک محبوب من
اتاق دادگاه چندان بزرگ نبود. جایگاه قاضی آن بالا بود و کنارش منشی یا دادیار (یا نمی دانم کی)
جایگاه با چوب قهوهای رو به حضار قرار داشت
سه ردیف صندلی چیده بودند روبروی جایگاه قاضی
ما متهمین را به ترتیب ردیف صدا کردند.
پنج تایمان در ردیف اول و یک نفر (فیلمبردار) در ردیف دوم نشستیم.
بقیه صندلی ها را همراهان که از خانه سینما آمده بودند پر کردند.
من متهم ردیف چهارم بودم بعد از بهتاش صناعی ها ، مریم مقدم (کارگردانان) غلامرضا موسوی (تهیه کننده)
کنار من متهم ردیف پنجم آقای اسماعیل محرابی در آخرین صندلی ردیف اول نشست.
در طرف چپ اتاق عمود به ما و جایگاه قاضی، سه صندلی برای وکلا گذاشته بودند . وکیل اصلی پرونده دکتر آگاه بود که استاد دانشگاه و وکیلی بسیار خوش برخورد. مودب و محترم ...
روبروی جایگاه وکلا یک میز بود با یک صندلی که روی میز نوشته شده بود جایگاه «دادستان»
و ماجرا همینجا شروع میشود...
اینجا که در این جایگاه «دادستان» کسی نمینشیند!
قاضی، هم قاضی هست و هم دادستان،
ولی بیشتر دادستان است.
بنابراین احساس نمیکنی که قضاوت میشوی،
احساس میکنی فقط محاکمه میشوی.
احساس میکنی دادستان از جایگاهی که باید همتراز تو و وکلا باشد ارتقا یاقته و آن بالا نشسته تا مرتب ترا متهم کند، محکوم کند...
دلت میخواهد نقاب دادستان را از چهره قاضی برداری تا قاضی را ببینی
لحظات کمی خیلی کم شاید این نقاب برداشته میشود.
قاضی - دادستان با من و محرابی محترمانه رفتار کرد . قاضی بود بیشتر تا دادستان
اما فقط با من و محرابی
روز سختی بود اما گذشت...
دیروز شنبه یازدهم اردیبهشت دادگاه ما بود..
اما نه دادگاه نبود محاکمه بود و شاید محکمه...
خیابان معلم دادگاه انقلاب - طبقه چهارم شعبه ۲۶ به ریاست قاضی ایمان افشاری
محاکمه عوامل فیلم کیک محبوب من
اتاق دادگاه چندان بزرگ نبود. جایگاه قاضی آن بالا بود و کنارش منشی یا دادیار (یا نمی دانم کی)
جایگاه با چوب قهوهای رو به حضار قرار داشت
سه ردیف صندلی چیده بودند روبروی جایگاه قاضی
ما متهمین را به ترتیب ردیف صدا کردند.
پنج تایمان در ردیف اول و یک نفر (فیلمبردار) در ردیف دوم نشستیم.
بقیه صندلی ها را همراهان که از خانه سینما آمده بودند پر کردند.
من متهم ردیف چهارم بودم بعد از بهتاش صناعی ها ، مریم مقدم (کارگردانان) غلامرضا موسوی (تهیه کننده)
کنار من متهم ردیف پنجم آقای اسماعیل محرابی در آخرین صندلی ردیف اول نشست.
در طرف چپ اتاق عمود به ما و جایگاه قاضی، سه صندلی برای وکلا گذاشته بودند . وکیل اصلی پرونده دکتر آگاه بود که استاد دانشگاه و وکیلی بسیار خوش برخورد. مودب و محترم ...
روبروی جایگاه وکلا یک میز بود با یک صندلی که روی میز نوشته شده بود جایگاه «دادستان»
و ماجرا همینجا شروع میشود...
اینجا که در این جایگاه «دادستان» کسی نمینشیند!
قاضی، هم قاضی هست و هم دادستان،
ولی بیشتر دادستان است.
بنابراین احساس نمیکنی که قضاوت میشوی،
احساس میکنی فقط محاکمه میشوی.
احساس میکنی دادستان از جایگاهی که باید همتراز تو و وکلا باشد ارتقا یاقته و آن بالا نشسته تا مرتب ترا متهم کند، محکوم کند...
دلت میخواهد نقاب دادستان را از چهره قاضی برداری تا قاضی را ببینی
لحظات کمی خیلی کم شاید این نقاب برداشته میشود.
قاضی - دادستان با من و محرابی محترمانه رفتار کرد . قاضی بود بیشتر تا دادستان
اما فقط با من و محرابی
روز سختی بود اما گذشت...