Репост из: مجامع اسلامی ایرانیان
اقتصاد پنجاه و هفتی ها،
گفتگو با یک مصدقی چپ: سید ابوالحسن بنی صدر
گفتگوی آقای مهدی الیاسی با آقای ابوالحسن بنی صدر
بخش سیزدهم
مهمترین اقدامات شما در آن مدتی که بعد از پایان کار دولت موقت، وزیر اقتصاد و دارایی بودید، چه بود؟
وقتی من وزیر اقتصاد و دارایی شدم، آقای صراف[1] را به عنوان معاون خودم منصوب کردم و ایشان را به جای خودم برای شرکت در اجلاس وزیران اوپک به وین فرستادم. یک محاسبه آماری انجام داده بودم که در کتاب «نفت و سلطه» منتشر شده بود. به آقای صراف گفتم این محاسبه را با خود به اجلاس اوپک ببرد. در آن زمان و بر اساس آن محاسبه، هزینه تولید یک کیلو وات برق با استفاده از انرژی نفت، اتم و گاز محاسبه و مقایسه شده بود. به آقای صراف گفتم در اجلاس اوپک تاکید کند که قیمت نفت اگر بخواهد عادلانه باشد باید بشکه ای ۳۵ دلار باشد و انقلاب ایران کمتر از این رقم را نمی پذیرد.
یعنی شما با قیمت نفت کمتر از ۳۵ دلار موافق نبودید؟
خیر، موافق اصلاً نبودم. آقای صراف هم به نشست اوپک رفت و موضوع را مطرح کرد. ما هم صدور نفت مان را کاهش داده بودیم. در نشست اوپک کسی جرئت نکرد که بگوید که انقلاب ایران چه کاره است که به ما بگوید قیمت نفت باید فلان عدد باشد. انقلاب اسلامی یک چنین اثری بر سایر کشورها در آن زمان داشت. حیف که آن وضعیت از بین رفت.
در آن نشست، اوپک، سرانجام تصمیم گرفت که قیمت نفت ۳۴ دلار بشود. یعنی قیمت نفت ۳ برابر شد. البته یک مقدار کمتر از ۳ برابر زیرا قیمت نفت قبل از آن ۱۲.۷ دلار بود. البته بعد از این افزایش قیمت، معین فر به عنوان وزیر نفت، در بازار آزاد، نفت را بشکه ای ۴۴ دلار هم می فروخت که اعضای اوپک به من اعتراض و شکایت کردند. من از معین فر پرسیدم که شکایت این کشورها چیست؟ معین فر گفت: «اینها به من می گویند باید نفت را به نرخ رسمی یعنی۳۴ دلار بفروشی، وقتی نفت را از من در بازار آزاد بشکه ای ۴۴ دلار هم می خرند چرا به قیمت ۳۴ دلار بفروشم؟»
از دیگر اقداماتی که در دوران تصدی ام بر وزارت اقتصاد انجام شد، یک رشته تدابیر در خصوص قیمت محصولات کشاورزی و گندم بود و قیمت خرید گندم از کشاورزان را افزایش دادیم. میزان حداقل مزد را افزایش دادیم. حقوق کارمندان دون پایه و متوسط دولت را افزایش دادیم. بودجه های تولیدی را به قسمت های رها شده و محروم کشور، افزایش دادیم. نتیجه این که متوسط درآمد در شهرها و روستاها از متوسط هزینه بیشتر شد. این معجزه در سال ۱۳۵۹ رخ داد. در سال ۱۳۶۰ هم می بینید که همین جور است زیرا نتیجه و پیامد آن سیاست ها ادامه داشت. البته در سال ۱۳۶۰ مقدار برتری درآمد از هزینه کاهش پیدا می کند و در سال های بعد وضعیت برعکس می شود و متوسط هزینه خانوار از متوسط درآمد خانوار بیشتر می شود. این موارد، مجموعه تدابیری بود که در آن زمان به اجرا گذاشتیم. اگر قرار بود این سیاست ها ادامه پیدا کند تا ایران یک اقتصاد تولیدمحور پیدا کند باید با تدابیر سیاسی همراه می شد. همچنین به تغییر ساختار دولت و تغییر رابطه دولت و ملت نیاز بود. بودجه دولت که تا آن زمان مستقل و بی نیاز از ملت بود و از درآمد نفت و قرضه های خارجی و قرض گرفتن از نظام بانکی تامین می شد باید تغییر می کرد و تبدیل می شد به بودجه ای که اولاً کسری نداشته باشد، ثانیاً از محل تولید ملی، تامین شود تا از این طریق، دولت، وابسته به ملت بشود. این شرط دموکراسی در هر کشوری است.
اما مشاهده می کنیم که این رابطه در حال حاضر وارونه است. یک ملت هشتاد و پنج میلیون نفری دهانش باز و منتظر است که ببیند می تواند از بودجه دولت، لقمه نانی پیدا کند؟
شورای انقلاب چند تصمیم مهم گرفت. یکی این که همانطور که توضیح دادید ۲۸ بانک خصوصی را در هم ادغام کرد و به ۴ بانک دولتی، کاهش داد. در واقع نظام بانکی کشور را کاملاً دولتی کرد. یکی دیگر از تصمیمات شورای انقلاب این بود که واردات و تجارت خارجی را ملی و در واقع، کاملاً دولتی اعلام کرد. بر اساس یک مصوبه دیگر، صنایع کشور را نیز رتبه بندی و به بند الف، بند ب و بند جیم تقسیم کرد و اعلام شد صنایع بزرگ و به اصطلاح استراتژیک نمی تواند خصوصی باشد. یک فهرست ۵۲ نفره از افراد صاحب سرمایه و کارخانه داران هم تهیه و اموالشان مصادره شد.
گفتید که شما به همراه عزت الله سحابی و علی اکبر معین فر، یک تیم سه نفره در شورای انقلاب بودید که نقش موثری در مطرح شدن و تصویب بسیاری از این تصمیمات اقتصادی داشتید. عزت الله سحابی سال ها پیش در مصاحبه ای، تاکید کرد در مورد مصادره اموال چند نفر از آن فهرست ۵۲ نفره اشتباه صورت گرفت و نباید نامشان در آن فهرست می آمد. دیدگاه و رویکرد شما در شورای انقلاب نسبت به این تصمیات چه بود؟ چه نگاهی به این مصادره ها داشتید؟ آیا با این مصادره ها موافق بودید؟👇
گفتگو با یک مصدقی چپ: سید ابوالحسن بنی صدر
گفتگوی آقای مهدی الیاسی با آقای ابوالحسن بنی صدر
بخش سیزدهم
مهمترین اقدامات شما در آن مدتی که بعد از پایان کار دولت موقت، وزیر اقتصاد و دارایی بودید، چه بود؟
وقتی من وزیر اقتصاد و دارایی شدم، آقای صراف[1] را به عنوان معاون خودم منصوب کردم و ایشان را به جای خودم برای شرکت در اجلاس وزیران اوپک به وین فرستادم. یک محاسبه آماری انجام داده بودم که در کتاب «نفت و سلطه» منتشر شده بود. به آقای صراف گفتم این محاسبه را با خود به اجلاس اوپک ببرد. در آن زمان و بر اساس آن محاسبه، هزینه تولید یک کیلو وات برق با استفاده از انرژی نفت، اتم و گاز محاسبه و مقایسه شده بود. به آقای صراف گفتم در اجلاس اوپک تاکید کند که قیمت نفت اگر بخواهد عادلانه باشد باید بشکه ای ۳۵ دلار باشد و انقلاب ایران کمتر از این رقم را نمی پذیرد.
یعنی شما با قیمت نفت کمتر از ۳۵ دلار موافق نبودید؟
خیر، موافق اصلاً نبودم. آقای صراف هم به نشست اوپک رفت و موضوع را مطرح کرد. ما هم صدور نفت مان را کاهش داده بودیم. در نشست اوپک کسی جرئت نکرد که بگوید که انقلاب ایران چه کاره است که به ما بگوید قیمت نفت باید فلان عدد باشد. انقلاب اسلامی یک چنین اثری بر سایر کشورها در آن زمان داشت. حیف که آن وضعیت از بین رفت.
در آن نشست، اوپک، سرانجام تصمیم گرفت که قیمت نفت ۳۴ دلار بشود. یعنی قیمت نفت ۳ برابر شد. البته یک مقدار کمتر از ۳ برابر زیرا قیمت نفت قبل از آن ۱۲.۷ دلار بود. البته بعد از این افزایش قیمت، معین فر به عنوان وزیر نفت، در بازار آزاد، نفت را بشکه ای ۴۴ دلار هم می فروخت که اعضای اوپک به من اعتراض و شکایت کردند. من از معین فر پرسیدم که شکایت این کشورها چیست؟ معین فر گفت: «اینها به من می گویند باید نفت را به نرخ رسمی یعنی۳۴ دلار بفروشی، وقتی نفت را از من در بازار آزاد بشکه ای ۴۴ دلار هم می خرند چرا به قیمت ۳۴ دلار بفروشم؟»
از دیگر اقداماتی که در دوران تصدی ام بر وزارت اقتصاد انجام شد، یک رشته تدابیر در خصوص قیمت محصولات کشاورزی و گندم بود و قیمت خرید گندم از کشاورزان را افزایش دادیم. میزان حداقل مزد را افزایش دادیم. حقوق کارمندان دون پایه و متوسط دولت را افزایش دادیم. بودجه های تولیدی را به قسمت های رها شده و محروم کشور، افزایش دادیم. نتیجه این که متوسط درآمد در شهرها و روستاها از متوسط هزینه بیشتر شد. این معجزه در سال ۱۳۵۹ رخ داد. در سال ۱۳۶۰ هم می بینید که همین جور است زیرا نتیجه و پیامد آن سیاست ها ادامه داشت. البته در سال ۱۳۶۰ مقدار برتری درآمد از هزینه کاهش پیدا می کند و در سال های بعد وضعیت برعکس می شود و متوسط هزینه خانوار از متوسط درآمد خانوار بیشتر می شود. این موارد، مجموعه تدابیری بود که در آن زمان به اجرا گذاشتیم. اگر قرار بود این سیاست ها ادامه پیدا کند تا ایران یک اقتصاد تولیدمحور پیدا کند باید با تدابیر سیاسی همراه می شد. همچنین به تغییر ساختار دولت و تغییر رابطه دولت و ملت نیاز بود. بودجه دولت که تا آن زمان مستقل و بی نیاز از ملت بود و از درآمد نفت و قرضه های خارجی و قرض گرفتن از نظام بانکی تامین می شد باید تغییر می کرد و تبدیل می شد به بودجه ای که اولاً کسری نداشته باشد، ثانیاً از محل تولید ملی، تامین شود تا از این طریق، دولت، وابسته به ملت بشود. این شرط دموکراسی در هر کشوری است.
اما مشاهده می کنیم که این رابطه در حال حاضر وارونه است. یک ملت هشتاد و پنج میلیون نفری دهانش باز و منتظر است که ببیند می تواند از بودجه دولت، لقمه نانی پیدا کند؟
شورای انقلاب چند تصمیم مهم گرفت. یکی این که همانطور که توضیح دادید ۲۸ بانک خصوصی را در هم ادغام کرد و به ۴ بانک دولتی، کاهش داد. در واقع نظام بانکی کشور را کاملاً دولتی کرد. یکی دیگر از تصمیمات شورای انقلاب این بود که واردات و تجارت خارجی را ملی و در واقع، کاملاً دولتی اعلام کرد. بر اساس یک مصوبه دیگر، صنایع کشور را نیز رتبه بندی و به بند الف، بند ب و بند جیم تقسیم کرد و اعلام شد صنایع بزرگ و به اصطلاح استراتژیک نمی تواند خصوصی باشد. یک فهرست ۵۲ نفره از افراد صاحب سرمایه و کارخانه داران هم تهیه و اموالشان مصادره شد.
گفتید که شما به همراه عزت الله سحابی و علی اکبر معین فر، یک تیم سه نفره در شورای انقلاب بودید که نقش موثری در مطرح شدن و تصویب بسیاری از این تصمیمات اقتصادی داشتید. عزت الله سحابی سال ها پیش در مصاحبه ای، تاکید کرد در مورد مصادره اموال چند نفر از آن فهرست ۵۲ نفره اشتباه صورت گرفت و نباید نامشان در آن فهرست می آمد. دیدگاه و رویکرد شما در شورای انقلاب نسبت به این تصمیات چه بود؟ چه نگاهی به این مصادره ها داشتید؟ آیا با این مصادره ها موافق بودید؟👇