Репост из: Life is like a box of Chocolates
حتی وقتی میخوای کنجد و سیاهدونه روی نون بپاشی اگر همیشه دستت رو در یک نقطه نگه داری و فقط از یه جا این کار رو بکنی، یه جاهایی بیشتر و یه جاهایی کمتر میشه؛ حالا ببین نگاه به تمام اتفاقات زندگی فقط از یه زاویه چطوریه.
بچرخونش، اگه میشه، شاید یه فرقایی کرد.
به این پاراگراف فکر میکردم وقتیکه داشتم خمیر رو پهن میکردم و روش رومال میزدم و کنجد میپاشیدم، به نظر حرف خوبی میاومد، مقایسهٔ جالب و نتيجه گیری مثبتی بود ولی وقتی نوشتمش به نظرم اومد که "مگه من از زندگی بقیه چی میدونم؟شاید هیچ جای گردوندنی نباشه، شاید سینی گرد نباشه، شاید کنجد بس نباشه. کی میدونه هرکی کجا میتونه وایسته؟".
بچرخونش، اگه میشه، شاید یه فرقایی کرد.
به این پاراگراف فکر میکردم وقتیکه داشتم خمیر رو پهن میکردم و روش رومال میزدم و کنجد میپاشیدم، به نظر حرف خوبی میاومد، مقایسهٔ جالب و نتيجه گیری مثبتی بود ولی وقتی نوشتمش به نظرم اومد که "مگه من از زندگی بقیه چی میدونم؟شاید هیچ جای گردوندنی نباشه، شاید سینی گرد نباشه، شاید کنجد بس نباشه. کی میدونه هرکی کجا میتونه وایسته؟".