✍ متن ارسالی / پرسش و پاسخ
💟 قسمت دوم:
...ادامه
بلکه تازه بعد از وفات خود، رویه فرافکن و وسوسه کننده ای را نیز با ابزار و لوازم و تسهیلات تعلیم و تربیت تسخیر و برده کشی و تقلید، از خود بجا گذاشته که چند هزار سال موجب توجیه و بهانه ی وجود قدرتک های متعدد و متنوع مادی و معنوی ظالم و خودسر و...، بوده و همچنان هست؛
ولی از منظر فراکل نگری، اگر کلیات این نقل قولها در خصوص داستان(معرفتی ولی فاقد شعور)، سلیمان را بپذیریم، صریحا اینگونه نیست.
چرا؟!
چون، بطور کلی سلیمان جدای از ادعای نبوت و بزرگنمایی و تقدس فرض شده برای وی در این رابطه، شخصیت واقعی یا مجازی بسیار قابل احترام و ارزشمندی برای عالم معرفت بشریت، بوده و هست؛
زیرا بنظر میرسد، در تاریخ معرفت، او تنها کسی است که حاضر شده تا تمام وجود و همه عمر و زندگی اش را برای اجرای طرح بالاترین حد آمال و آرزوی معرفت بشری (مبنی بر ادعای تصاحب و مالکیت بر ماده و معنای هستی)، صرف کند؛
تا به واسطه او عرفان قدرت بنیانگذاری شود؛ و نتیجه عملی و نهایی، بعنوان نمونه ای قابل فهم در اختیار بشریت معرفت پژوه پس از وی، قرار گیرد؛
تا آحاد بشری در آرزوها و خواسته ها و ادعاهای هر لحظه ی عمر خود، از این رهگذر و تجربه و تبعات بسیار مهم آن، درس معرفتی و عبرت بگیرند؛
و در نهایت، با برخورداری از سابقه ی چنان معرفت قدرتی، خواسته و ادعای با شعوری و معرفت کمال طلبی بشریت نیز قابل طرح و مورد راستی آزمایی هستی هوشمند، واقع شود؛
چیزی که، حقیقت و واقعیت غیر قابل انکار آن موجب شد، در کنار ادعاهای بی شمار تا پایان دهه هشتاد شمسی(۱۳۹۰)، بلاخره الفبای مقدماتی و اصول پایه اش توسط معرف شعور الهی و بنیانگذار عرفان کمال، در قالب رحمت عام به حق معرفی و ارائه گردد؛
و از آن پس فارغ از فرافکنی ها و تظاهرات و حاشیه سازی های فریبنده و... در تضاد آفرینی و ایجاد دعواهای زرگری و سیاسی به شیوه مراکز کنترل قدرت و موسسات آموزشی و پرورشی (معلمی و شاگردی) و... رایج و محبوب در دنیای وارونه، بی تردید همچنان در جریان راستی آزمایی ادعاها، قرار دارد.
✳ پس در پاسخ به پرسش مطرح شده، اکنون با جرآت بیشتری می توان گفت:
سلیمان، بنیانگذار اصول عرفان قدرت و خاتمه دهنده ی موفق چنان معرفتی بود؛ تا بلاخره اصول شعور الهی و عرفان کمال و صلح فراکل نیز برای بشریت مطرح، بنیانگذاری و در آزمون عملی واقع و محقق شود.
✅ نتیجه:
از این پرسش و پاسخ بسیار مهم، میتوان سه نتیجه ی کلی گرفت؛
۱ - سلیمان، بنیانگذار عرفان قدرت و وفات یافته در تاریخ معرفت دیروز بشریت بود؛
در حالی که امروز موازی با ادعاهای بیشمار دیگران، شخصی به نام محمدعلی طاهری نیز، با درس عبرت از معرفت(بدون شعور) آن تاریخ، معرف شعور الهی و طراح و بنیانگذار عرفان کمال و مدعی ایجاد زمینه ی عملی صلح فراکل، برای بشریت است؛
۲ - از اینرو، در مسیر شعوری_معرفتی مطرح شده نیز تا حصول نتیجه نهایی، هم طراح و هم تمامی عناصر و مدعیان (در پیشگاه خداوند سوگند خورده)، هر یک با بینش و منش صالح یا ناصالح، هر لحظه مورد راستی آزمایی دقیق و جدی ادعاهای خود، بوده و هستند.
۳ - هستی، هر لحظه بسیار هوشمند است؛ لذا تا کنون نه تنها هرگز فریب ادعایی را نخورده و نمی خورد؛ بلکه با هیچ مدعی، چه فردی چه مجموعه ای هرگز ملاحظه، تعارف، چشم پوشی، خاص پروری، ویژه پنداری، تقدس و یکجانبه گرایی و...، نداشته و ندارد؛
(حتی برای سلیمان، با پشتوانه حمایتی بیعت کنندگان بی شمار با معرفت ولی فاقد شعور، که خواهی نخواهی همگی آموزش دیده و پرورش یافته و سازماندهی شده در تشکیلات معرفت قدرت، بوده اند.)
پایان
@AD1_review
@aslahane_96
💟 قسمت دوم:
...ادامه
بلکه تازه بعد از وفات خود، رویه فرافکن و وسوسه کننده ای را نیز با ابزار و لوازم و تسهیلات تعلیم و تربیت تسخیر و برده کشی و تقلید، از خود بجا گذاشته که چند هزار سال موجب توجیه و بهانه ی وجود قدرتک های متعدد و متنوع مادی و معنوی ظالم و خودسر و...، بوده و همچنان هست؛
ولی از منظر فراکل نگری، اگر کلیات این نقل قولها در خصوص داستان(معرفتی ولی فاقد شعور)، سلیمان را بپذیریم، صریحا اینگونه نیست.
چرا؟!
چون، بطور کلی سلیمان جدای از ادعای نبوت و بزرگنمایی و تقدس فرض شده برای وی در این رابطه، شخصیت واقعی یا مجازی بسیار قابل احترام و ارزشمندی برای عالم معرفت بشریت، بوده و هست؛
زیرا بنظر میرسد، در تاریخ معرفت، او تنها کسی است که حاضر شده تا تمام وجود و همه عمر و زندگی اش را برای اجرای طرح بالاترین حد آمال و آرزوی معرفت بشری (مبنی بر ادعای تصاحب و مالکیت بر ماده و معنای هستی)، صرف کند؛
تا به واسطه او عرفان قدرت بنیانگذاری شود؛ و نتیجه عملی و نهایی، بعنوان نمونه ای قابل فهم در اختیار بشریت معرفت پژوه پس از وی، قرار گیرد؛
تا آحاد بشری در آرزوها و خواسته ها و ادعاهای هر لحظه ی عمر خود، از این رهگذر و تجربه و تبعات بسیار مهم آن، درس معرفتی و عبرت بگیرند؛
و در نهایت، با برخورداری از سابقه ی چنان معرفت قدرتی، خواسته و ادعای با شعوری و معرفت کمال طلبی بشریت نیز قابل طرح و مورد راستی آزمایی هستی هوشمند، واقع شود؛
چیزی که، حقیقت و واقعیت غیر قابل انکار آن موجب شد، در کنار ادعاهای بی شمار تا پایان دهه هشتاد شمسی(۱۳۹۰)، بلاخره الفبای مقدماتی و اصول پایه اش توسط معرف شعور الهی و بنیانگذار عرفان کمال، در قالب رحمت عام به حق معرفی و ارائه گردد؛
و از آن پس فارغ از فرافکنی ها و تظاهرات و حاشیه سازی های فریبنده و... در تضاد آفرینی و ایجاد دعواهای زرگری و سیاسی به شیوه مراکز کنترل قدرت و موسسات آموزشی و پرورشی (معلمی و شاگردی) و... رایج و محبوب در دنیای وارونه، بی تردید همچنان در جریان راستی آزمایی ادعاها، قرار دارد.
✳ پس در پاسخ به پرسش مطرح شده، اکنون با جرآت بیشتری می توان گفت:
سلیمان، بنیانگذار اصول عرفان قدرت و خاتمه دهنده ی موفق چنان معرفتی بود؛ تا بلاخره اصول شعور الهی و عرفان کمال و صلح فراکل نیز برای بشریت مطرح، بنیانگذاری و در آزمون عملی واقع و محقق شود.
✅ نتیجه:
از این پرسش و پاسخ بسیار مهم، میتوان سه نتیجه ی کلی گرفت؛
۱ - سلیمان، بنیانگذار عرفان قدرت و وفات یافته در تاریخ معرفت دیروز بشریت بود؛
در حالی که امروز موازی با ادعاهای بیشمار دیگران، شخصی به نام محمدعلی طاهری نیز، با درس عبرت از معرفت(بدون شعور) آن تاریخ، معرف شعور الهی و طراح و بنیانگذار عرفان کمال و مدعی ایجاد زمینه ی عملی صلح فراکل، برای بشریت است؛
۲ - از اینرو، در مسیر شعوری_معرفتی مطرح شده نیز تا حصول نتیجه نهایی، هم طراح و هم تمامی عناصر و مدعیان (در پیشگاه خداوند سوگند خورده)، هر یک با بینش و منش صالح یا ناصالح، هر لحظه مورد راستی آزمایی دقیق و جدی ادعاهای خود، بوده و هستند.
۳ - هستی، هر لحظه بسیار هوشمند است؛ لذا تا کنون نه تنها هرگز فریب ادعایی را نخورده و نمی خورد؛ بلکه با هیچ مدعی، چه فردی چه مجموعه ای هرگز ملاحظه، تعارف، چشم پوشی، خاص پروری، ویژه پنداری، تقدس و یکجانبه گرایی و...، نداشته و ندارد؛
(حتی برای سلیمان، با پشتوانه حمایتی بیعت کنندگان بی شمار با معرفت ولی فاقد شعور، که خواهی نخواهی همگی آموزش دیده و پرورش یافته و سازماندهی شده در تشکیلات معرفت قدرت، بوده اند.)
پایان
@AD1_review
@aslahane_96