#ازجنس_عشق
#پارت۱
از دیشب لذت بردی؟
اس ام اس را با خجالت برای آلپ ارسلان فرستاد
و روی تخت به شکم دراز کشید
هنوز هم کمی درد داشت
آلپ ارسلان درست شبیه به تصوراتش بود!
جدی ، بمبی از هیجان همراه با خشونت
اس ام اسش که رسید دلارای ماتش برد :
bad nabud _ Farda shab montazeretam
(بدنبود ، فردامنتظرتم)
بد نبود؟!
با تمام بی تجربگی سعی کرده بود سنگ
تمام بگذارد اما این مرد انگار تجربه های زیادی
داشت...
تجربه با زن هایی که مثل دلارای ۱۷ساله ناوارد
نبودند
برای ثانیه ای ترسید
شیفته ی آن مرد شده بود
از نظر دلارای ، اخم ، جدیت و خشونت رفتاری از
ارسلان جذاب ترین مردی که تا به حال دیده بود
را میساخت
با شک تایپ کرد :
_ نمی تونم پشت سرهم بیام حاج بابام شک
میکنه
ثانیه ای مکث کرد و پیام دیگری فرستاد :
_ درد دارم
کوتاه جواب فرستاد :
-biya khob mishi
بیا! خوب میشی
دلارای بی ارتباط نوشت :
_ آیدی اینستاگرامت رو میدی؟
خوب میدانست خودش تنها تجربه ی الپ ارسلان
نبود!
پسر حاج ملک شاهان که تا دوماه پیش در آمریکا
درس میخواند و صاحب کلاب بزرگ بلک استار بود ، مطمئنا قبل از هرکسی خودش رقاص های
کلابش را امتحان میکرد!
_ chera) !?چرا؟)
دلارای با سادگی تایپ کرد :
_ مگه الان نامزد نیستیم؟
_boy friend
_ یعنی چی بوی فرند؟!
_ (dust pesaretam ) ! (دوست پسرتم)
کاش حالا که همه چیزش را گرفته بود حداقل
قول ماندن میداد
دلارای پوف کشید و شماره اش را گرفت
می دانست موبایل نزدیکش است اما آلپ ارسلان
اجازه داد حسابی منتظر بماند و بعد صدای بمش
در گوش دلارای پیچید :
_ بگو
آرام زمزمه کرد :
_ آلپ ارسلان؟
جوابش را نداد
دلارای همانطور که دستش را زیر شکمش
میگذاشت تا درد کمتر شود با ابروهای درهم
پرسید :
_ من ... من الان زنت محسوب میشم!
خندید! دلارای باورش نمی شد اما الپ ارسلان به
حرفش خندید!
اورا مسخره کرده بود! :
_ زنم؟!
-آره ما دیشب ... یعنی ما ... من باهات ...
کلافه جمله ی دلارای را برید :
_ ما باهم سکس داشتیم! تو خواستی منم
خواستم! دوست دخترمی . بدشانسی اوردی بار
اولت بود . حالا مشکل چیه؟ زنت محسوب میشم
چه صیغه ایه؟!
دلارای بغض کرده با گوشه ی لباسش بازی کرد
@Zanenemune❤️
#پارت۱
از دیشب لذت بردی؟
اس ام اس را با خجالت برای آلپ ارسلان فرستاد
و روی تخت به شکم دراز کشید
هنوز هم کمی درد داشت
آلپ ارسلان درست شبیه به تصوراتش بود!
جدی ، بمبی از هیجان همراه با خشونت
اس ام اسش که رسید دلارای ماتش برد :
bad nabud _ Farda shab montazeretam
(بدنبود ، فردامنتظرتم)
بد نبود؟!
با تمام بی تجربگی سعی کرده بود سنگ
تمام بگذارد اما این مرد انگار تجربه های زیادی
داشت...
تجربه با زن هایی که مثل دلارای ۱۷ساله ناوارد
نبودند
برای ثانیه ای ترسید
شیفته ی آن مرد شده بود
از نظر دلارای ، اخم ، جدیت و خشونت رفتاری از
ارسلان جذاب ترین مردی که تا به حال دیده بود
را میساخت
با شک تایپ کرد :
_ نمی تونم پشت سرهم بیام حاج بابام شک
میکنه
ثانیه ای مکث کرد و پیام دیگری فرستاد :
_ درد دارم
کوتاه جواب فرستاد :
-biya khob mishi
بیا! خوب میشی
دلارای بی ارتباط نوشت :
_ آیدی اینستاگرامت رو میدی؟
خوب میدانست خودش تنها تجربه ی الپ ارسلان
نبود!
پسر حاج ملک شاهان که تا دوماه پیش در آمریکا
درس میخواند و صاحب کلاب بزرگ بلک استار بود ، مطمئنا قبل از هرکسی خودش رقاص های
کلابش را امتحان میکرد!
_ chera) !?چرا؟)
دلارای با سادگی تایپ کرد :
_ مگه الان نامزد نیستیم؟
_boy friend
_ یعنی چی بوی فرند؟!
_ (dust pesaretam ) ! (دوست پسرتم)
کاش حالا که همه چیزش را گرفته بود حداقل
قول ماندن میداد
دلارای پوف کشید و شماره اش را گرفت
می دانست موبایل نزدیکش است اما آلپ ارسلان
اجازه داد حسابی منتظر بماند و بعد صدای بمش
در گوش دلارای پیچید :
_ بگو
آرام زمزمه کرد :
_ آلپ ارسلان؟
جوابش را نداد
دلارای همانطور که دستش را زیر شکمش
میگذاشت تا درد کمتر شود با ابروهای درهم
پرسید :
_ من ... من الان زنت محسوب میشم!
خندید! دلارای باورش نمی شد اما الپ ارسلان به
حرفش خندید!
اورا مسخره کرده بود! :
_ زنم؟!
-آره ما دیشب ... یعنی ما ... من باهات ...
کلافه جمله ی دلارای را برید :
_ ما باهم سکس داشتیم! تو خواستی منم
خواستم! دوست دخترمی . بدشانسی اوردی بار
اولت بود . حالا مشکل چیه؟ زنت محسوب میشم
چه صیغه ایه؟!
دلارای بغض کرده با گوشه ی لباسش بازی کرد
@Zanenemune❤️