کافه‌ تنهایی


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: не указана


Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


شروع رمان داغ فاحشه 💦💦💦💦💦


2پارت داغ امشب رمان فاحشه تقدیم نگاه قشنگتون 👆❤️💋💋💋


Part 32

پروانه : کرستمو کامل از تنم دراورد و سینه هامو شروع کرد مالیدن وحشیانه و با خشونت می‌مالید..صورتشو نزدیک آورد دهنش بوی سیگار و بدنش بوی عرق میداد ... تو این چند وقتی ک اینجا بودم تنم هر شب زیر همچین مردایی بود

زبونشو رو نوک سینه هام کشید ‌.‌

غلام : اوووف پر شیرن اینا اخ اخ

پروانه : صدای ناله هام تو کل اتاق پیچیده بود ‌‌‌..‌ ک نوک یکی از سینه هامو زیر زبونش گرفت و کشید و نوک سینه ی دیگمو زیر انگشتاش فشار میداد

اخخخخ

غلام : جووون دارم پستونای گنده ت و میخورم....

پروانه : وقتی بعد از چند دقیقه سرشو اورد بالا نوک سینه هام سیخ سیخ شده بود از مچ پاهام گرفت و کامل ازهم باز کرد اونقد باز ک پاهام درد گرفت اومد جلو تر و پیرهنشو از تنش دراورد و یکم خودشو بالا آورد و شلوار و شورتشو کشید پایین و نگاهم به مردونه ی راست شده ش افتاد سر مردونه ش سیاه بود ... صداش از شهوت زیاد بم شده بود...

سر مردونه شو رو چاک واژنم بالا پایین میکرد حالا دیگ کامل زیرش لخت لخت شده بودم

غلام : ها جنده چیه میخای پاره شی پاره ت میکنم تا ته میکنم تو اون سوراخ گشادت جنده

پروانه : اه کشیدم ک یهو تا ته یهویی فرو کرد توم

غلام: اوف چقد گشادی ب اون عربه حسابی دادیا جرت داده گشاد گشاد شدی جنده

پروانه : گلوم و محکم گرفت و دراورد و یهویی تا ته فرو کرد توم و تند تند شروع کرد ضربه زدن اونقد تند ضربه میزد که سینه هام بالا پایین میشد...


Part 31

پروانه: دستمو کشید و منو برد تو اتاق اعظم تا در و باز کرد چشم چرخوندم و دور و برمو نگاه کردم ببینم چه خبره کثافت با پول تن و جسم و روح ما چه وسایلی گرفته بود. ‌فرشهای ابریشمی و مجسمه های عتیقه و کل این اتاق بزرگ پر اجناس عتیقه بود بغض گلوم و گرفته بود ک دست غلام رو باصنم نشست

غلام : چته پری حواست پرت شده!!!

پروانه: هول زده لب زدم ... ه هیچی

غلام : دل بده ب اق غلام ک امشب میخاد تا ته ته بزنه توت

پروانه : لبمو گاز گرفتم ک از گوشه ی چادرم کشید که چادرم افتاد رو زمین و دستشو از زیر دامنم کشید رو باصنمو کش شورتمو محکم کشید..‌

اهههههههههههههههه

غلام : جووون هنوز ک جرت ندادم آه میکشی ...

پروانه: روبروم وایستاد و نگاهش ب من بود آروم جوووون کشداری گفت و وحشیانه دستاش رو بندای پیرهنم گزاشت و یهو کشید پایین ... تا نگاهش به کرست قرمز رنگ توریم افتاد زبونشو دراورد و گردنمو شروع کرد لیسیدن ‌‌.دیگ صدای ناله هام در اومده بود ک دستشو از زیر شورت لای چاک باصنم مالوند و فشار داد

اخخخخ

پروانه : تا اخَم دراومد فشار انگشتاش و بیشتر کرد ک همینجوری ک انگشتاشو داخل سوراخ باصنم می‌برد لب زد

غلام : جووون امشب اینو میخام پاره کنم پاره ....

پروانه : هلم داد سمت تخت ک ب پشت پرت شدم رو تخت ک خودشو پرت کرد رو تخت و سنگینی هیکلشو انداخت روم آخی زیر لب گفتم که شروع کرد بوسیدن تک تک اجزای صورتم...


2پارت داغ امشب فاحشه 👆👆💋💋


Part 30

غلام : بیا دیگ کجا موندی چرا وایستادی ‌‌‌؟؟،

پروانه : جلوتر اومد لبه ی چادرمو کشیدم جلو و آروم لب زدم.. ه هیچی همینطوری ی لحظه دلم گرفت وایستادم....

غلام : چرا دلت بگیره اومدیم بیرون دیگ ،،،

پروانه : همین دیگ ذوق دارم بعد چند وقت دارم تو کوچه خیابونا قدم میزنم ....

غلام : تو هوای مارو داشته باش و منم قول میدم هرروز بیارمت بیرون تو جون بخواه.‌‌

پروانه : ب گردنم پیج و تاپ دادم و لب زدم یعنی حتی اگ اعظمم بیاد بازم میاریم بیرون؟؟؟

غلام : بله ک میارم تو جون بخواه تو فقط بِده ی خوبی باش منم کم نمیزارم....

تو کافه نشسته بودیم ...گارسون تازه واسمون کباب آورده بود غلام داشت دو لپی میخورد تازه واسه ی خودم میخواستم لقمه بگیرم که ی پسر بچه ی کوچولو وارد کافه شد و می‌ون میزا میچرخید و پول میخواست از دور با غم نگاش کردم ک نزدیک میز اومد

غلام: کجا رو نگاه میکنی پری غذات و بخور بابا ب اینا رحم نکن

پروانه : بی توجه ب حرف غلام ی تیکه نون لواش برداشتم و چند تیکه کباب گزاشتم براش و لبخند زدم و بهش دستش دادم اونقد گشنش بود ک سریع از دستم قاپید

مرسی خاله جووون

نوش جونت عزیزم ....

غلام : چ دل رحمی پری اخ کاش ی موی تو تو تن اون اعظم ایکبیری بود .....

پری : دلمو غم گرفته بود اما بغضمو با غذا قورت دادم ....

وارد خونه شدیم تا غلام در و باز کرد و پامو گزاشتم تو راهرو داشتم میرفتم سمت اتاق خودم ک غلام صدام زد

غلام : کجا کجا ؟؟؟؟

پروانه : سرمو برگردوندم و نگاش کردم ... جونم

اومد جلو و دستشو رو باصنم نشست

غلام : مثل اینکه یادت رفته میخام امشب عقب و جلوت و یکی کنم

پروانه: وای خسته ام اخع ‌‌..‌

غلام : خسته ام اینا رو نگو من ب اندازه ی ی شیر گرسنه ام

پروانه : پقی زدم زیر خنده

غلام : میخام یکی کنم سوراخاتو ....

پروانه : وایی تا لبمو ب دندون گرفتم دستشو زیر زانوم انداخت از فرصت استفاده کردم

وای غلام الان یکی میاد اینجا تو راهرو مارو میبینه میدونی ک خبر چینا ب اعظم بگن چی میشه بریم تو اتاق اعظم

ی نگاه بهم کرد و من با عشوه دستمو کشیدم دور کمرش ک لب زد

غلام : باشه بریم اوووف میخام ی طوری جرت بدم تمومه خاطره های جنده گریت یادت بره ..


Part 29

غلام : خب دیگ بریم بیرون هر جا بخوای میبرمت..

پروانه : همین دور و برا هم ک باشه خوبه غلام فقط دلم باز شه دلم پوسید اینجا ...

غلام : نوکرتم هستم چ جورم

پروانه : لبه های چادرمو گرفتمو و ب هم نزدیک کردم و از جلوش رد شدم ک محکم از رو چادر به باصنم سیلی زد

غلام : اخ این چیه پوشیدی اووف کون گنده ت از زیر این چادر توری قشنگ مشخصه

پروانه: اخخخ

غلام : میخام شب ی جوری بزنم توش ک تا حالا کسی اینطوری نزده

پروانه : خندم گرفت ...
.غلام : چیه میخندی ؟؟؟ حالا وایستا شب نشونت میدم وقتی صدای نعره هات کل این فاحشه خونه رو برداشت میفهمی...

پروانه : اوووم باشه شب در اختیار توام هر کاری میخای بکن ....

از خونه زدیم بیرون.... باد خنک ب صورتم میزد دو طرف چادرمو باز گزاشته بودم و غلام هم کنارم قدم برمی‌داشت و من همینجوری چشم میچرخوندم و همه جا رو دید میزدم مثل ی کسی بودم ک تازه بعد چند سال از زندون آزاد شده ....

مردایی ک از کنارم رد میشدن بهم تنه میزدن...جلوی چادرمو گرفتم ...

غلام : بریم کباب بخوریم پبش صمد کبابی کباباش حرف نداره

پروانه : آره بریم .... ِغلام جلو جلو میرفت منم عقب عقب پشت سرش راه میرفتم .... و به ویترین مغازه ها و آدمهایی ک تو شلوغی تو هم میلولیدن زل میزدم همه چیز برام جذاب بود....

همینجوری ک غلام جلو جلو میرفت منم پشت سرش چشمم افتاد به گنبد امام زاده ک از دور پیدا بود و صدای اذون ک شنیده می‌شد.... حتی خجالت می‌کشیدم اسم خدا رو ب زبون بیارم من یه فاحشه بودم که با هیچی کارام پاک نمیشد با هیچی... اشک از چشمام چکید و همینجوری وایستادم ک غلام صدام زد ...


Part 28

پروانه : جلوی ایینه وایستادم و چادر رنگی توریمو سر کردم و کفشای پاشنه بلندمو پوشیدم و از اتاق دراومدم و تو راهرو کسی نبود از پله ها پایین اومدم صبح زود بود داشتم میرفتم سمت اتاق غلام ک دیدم خودش پایین تو حیاط وایستاده داشت میخندید بهم سمتش رفتم و بهش ک رسیدم جلوی چادرمو باز کردم و کشیدم جلو تا نگاهش به پیرهن کوتاهم افتاد که همه دار و ندارم زیرش پنهون بود چشماش برق زد و دستمو گرفت و کشوندم تو راهرو و چسبوندم به دیوار و چادر و از رو سرم کشید

پروانه : وای الان کسی میاد....

غلام : نترس خوشگله هنوز کسی بیدار نشده

پروانه : دستشو برد سمت بندای پیرهنمو داد پایین تا نگاهش به کرستم افتاد دستشو انداخت وسط کاپ کرستمو داد پایین سینه هام ک بیرون افتاد تومشتش گرفت و نوک یکی از سینه هامو کشید و خم شد

پروانه : وای اخخخ

خم شد و نوک سینه مو شروع کرد میک زدن و سینه ی دیگمم تو مشتش های میمالوند صدای ناله هام دراومده بود ک نوک سینمو ول کرد و سرش و بالا اورد

غلام: امشب میخام حسابی پارت کنم میخام جنده ی مخصوص من بشی باشه

پروانه: اخخخخ

غلام : باشه ؟؟

پروانه : همینجور که بندای کرستمو پیرهنمو دادم بالا با شهوت و عشوه گری لب زدم

باشه میدم !!!!

دستشو برد سمت لپرای باصنمو و دامن پیرهنمو داد بالا و مالید و سیلی زد روشون ...

اخخخخ

غلام : شب پارت میکنم....


Part 27

پروانه : رو تخت دراز کشیده بودم ک سپیده وارد شد نیم خیز شدم سر جام که اومد سمت تخت

سپیده: اوهوع وا رفتی بگو ببینم شیری یا روباه ؟؟

پروانه : شیر شیر اونم چ جورش

تا اینو گفتم دستشو برد سمت سینه هام ک از یقه ی بازم مشخص بود و مالید

سپیده : مثل اینا ک پره شیره...

پروانه : دست سپیده رو سینه هام بود لبمو گاز گرفتم

سپیده: چیشد به غلام دادی حسابی اره ؟،،

پروانه: آره یه جوری تلمبه میزد انگار تا حالا کسی زیرش نخوابیده....

سپیده : گوشت دست گربه افتاده دیگ چ جورم هر کاری دلش خواسته کرده..... حالا ازش قول گرفتی ؟؟،

پروانه : آره گفتم دلم گرفته باید منو از اینجا ببری بیرون گفت نوکرتم باشه !!!.

سپیده : فردا ؟؟

پروانه : آره فردا ببره منو بعد ب ی بهونه ای برم اون اتاق..اتاق اعظم و میگم ببینم میتونم اون گاو صندوق و بازش کنم یا نه....

سپیده: حتمن باید بشه وای پری رسیدیم تهش دیگ یعنی میشه ؟؟؟؟ ..

پروانه: سرمو از رو بالشت برداشتم و روبروی سپیده نشستم دستاشو گرفتم و لب زدم

دورت بگردم من معلومه ک میشه ۳ نفریمونم از اینجا میریم همه چی درس میشه

دست کشیدم رو دستاش

دلم روشنه از اینجا میریم

سپیده : دل منم ... فردا میبرتت کجا؟؟؟

پروانه : فعلن فردا رو الکی در میشم مثلن دلم خیلی گرفته و تنگه بعد برگشتیم ازش میخام ک شب و اونجا بمونم تو اتاق اون اعظم نکبت وقتی خوابید میرم ببینم گاو صندوقشو میتونم باز کنم یا نه

سپیده: آره فکر خوبیه .‌‌‌‌....‌


Part 26

پروانه : سینه هام داشت تکون تکون میخورد ک از جلوم دراورد و بلند شد و دستمو گرفت و درازم کرد و پاهامو کامل از هم باز کردو بالا نگه داشت آلت سفت شده ش رو چاک جلو و عقبم کشید و دراز کشید روم و یهویی ی درد بدی تو کمرم پیچید تو عقبم وارد کرده بود و داشت میکوبید خودشو بهم

غلام : اخ گاییدمت حسابی اخ زیرم باید همیشه بخوابی اوووففف...

پروانه: بعد یکساعت بالاخره توم خودشو خالی کرد و بلند شد .... با بی حالی نیم خیز شدم تو جام و بعد بلند شدم با دستمال تو واژنمو تمیز کردم و

غلام : اخ فردا هم باید بدی پرری باشه

پروانه :غلام

غلام : جون غلام

پروانه : قول دادیا ب قولت عمل کنی داشتم قفل سوتینمو میبستم ک خم شد و از پشت بغلم کرد وگردنمو گاز گرفت

اخخخ نکن غلام بسه دیگ

غلام : جووون از بس سکسی سیر نمیشم ازت اخ اخ

پروانه : بند سوتینمو داد پایین و یکی از سینه هامو انداخت بیرون و نوکشو به دندون گرفت و گاز گرفت

اییی اهههههههی

بعد چند دقیقه ک میک زد نوک سینمو از دهنش دراورد و

غلام: جوون غلام هرروز تا اومدن اعظم زیرم بخوابی من ده سال جووون میشم هر چی بگی گوش میدم

پروانه: فردا قول دادیم ببری بیرونا باشه؟؟؟

غلام: چشم نوکرتم چشم ....

پروانه: بندای سوتینمو دادم بالا و سینه هام و تو کا آپ سوتینم انداختم و از سرجام بلند شدم ک غلام نزدیکم شد و دستشو از زیر دامنم رو باصنم مالید

وایی....


Part 25

پروانه : غلام دراز کشیده بود آلتش مثل یه سنگ سفت شده بود و سیخ و راست شده بود ...اشاره کرد برم جلو نزدیکش شدم و که چشماش برق زد دستشو جلو اورد و یکی از سینه هام و تو مشتش گرفت و فشار داد و پاهام و دو طرفش قرار دادم و آروم رو آلتش میخواستم بشینم سر آلتش فرو شده بود داخلم که که یهو غلام از پهلوهام گرفت و وحشیانه خودشو کوبید بهم اونقد محکم میکوبید که سینه هام میلرزید و تکون میخورد لبمو گاز گرفتم از شهوت که دستاشو دور کمرم انداخت و کشید رو خودش و شروع کرد بوسیدنم همینجوری ک داخلم ضربه میزد گردنم و میلیسید و تو چشمام زل زد و وحشیانه لبمو شروع کرد میک زدن منم باهاش همراهی کردم ک تند تند ضربه میزد ...دستاشو انداخت رو کپلای باصنمو و محکم سیلی زد رو کپلای باصنمو یهو همزمان با ضربه زدن تو جلوم دیدم انگشتاشم تو سوراخ باصنم فرو کرد و اونجا شروع کرد ضربه زدن

غلام : از عقبم باید بدی

پروانه : لبمو گاز گرفتم و همینجوری داشتم رو آلتش بالا و پایین میشدم ک گلوم و گرفت و با یع دستش به لپر باصنم سیلی زد

غلام : فهمیدی باید بدی میخام کونتو گشاد کنم

پروانه : اخخخخ

چاک باصنمو از هم باز کرد و با انگشتاش تو سوراخم ضربه میزد

جیغ میزدم از شهوت موهامو از پشت کشید سینه هام رو صورتش آویزون شده بود که سینه ی سمت چپمو تو مشتش گرفت و فشار داد و سینه ی سمت راستمو گرفت و جلوی دهنش برد و نوک سینمو تو دهنش برد شروع کرد میک زدن

اخخخخخخخخ

هم توم ضربه میزد و هم داشت نوک سینه هام میمکید دستم رو سینه م گزاشتم و نوک دیگه ی سینه مو کشیدم از شهوت ک نوک برجسته شده ی سینه مو از دهنش دراورد و سه تا انگشتاشو تو سوراخ کونم فرو کرد و با ی دستشم به لپرای باصنم سیلی زد

غلام: جنده چه گوشتی اوووف چه هیکلی خوب دارم جرت میدم مگ نه ....

پروانه : سینه هام داشت تکون تکون میخورد ک از جلوم دراورد و بلند شد و دستمو گرفت و درازم کرد و پاهامو کامل از هم باز کردو بالا نگه داشت آلت سفت شده ش رو چاک جلو و عقبم کشید و دراز کشید روم و یهویی ی درد بدی تو کمرم پیچید تو عقبم وارد کرده بود و داشت میکوبید خودشو بهم

غلام : اخ گاییدمت حسابی اخ زیرم باید همیشه بخوابی اوووففف


Part 24

پروانه : خم شد و روم و نوک یکی از سینه هامو زیر زبونش کشید و شروع کرد بازی بازی باهاش اخخخ ک دوس داشتم مکیده شدن سینه هام و اولش شروع کرد آروم میک زدن یهویی تند تر کرد یه جوری میک میزد انگاری تو سینه هام شیر داره اخ و اوخم دراومده بود اما چون صدای نواختن نوازنده ها بلند بود صدای من بیرون نمیرفت

سرشو از رو سینه ی سمت راستیم بلند کرد و بالا آورد

غلام: یعنی این تویی که الان زیرم خوابیدی میخام یه دل سیر این سالاری رو از عذا در بیارم یه جوری بزنم تو سوراخ جلوت از کونت بزنه بیرون

پروانه : لبمو با حرفایی ک زد گاز گرفتم ک دوباره سرشو خم کرد و نوک سینه ی دیگمو به دندون گرفت و شروع کرد میک زدن و وحشیانه و یهویی گاز می‌گرفت.... همینجوری که میمکید دستاشو برد زیر کمرم و بالا داد کمرم و همینجوری اومد پایین‌تر و برد رو کپلای باصنمو و شروع کرد مالیدن....
نوک سینمو ول کرد و زد رو سینه هام و

غلام : پاشو واسم دلبری کن نمیخام دیگ جنده ی دیگران باشی میخام جنده ی خودم باشی پاشو یکم برقص لخت برام پاشی غلام واست بمیره

پروانه : از سر جام بلند شدم و با عشوه موهام و ریختم رو شونه م ... سینه هام لخت بود فقط شورتم تو پام بود که خم شدم سینه هام آویزون شد میخاستم شورتمو در بیارم که غلام نزدیکم شو دستاشو آورد ک سینه هامو بگیره قهقهه زدم و عقب عقب رفتم..... شورتمو دراوردم ک غلام شلوار و شورتشو خوابیده از تنش دراورد با اینکه چاق بود اما آلتش کلفت بود و راست

غلام : اوووف بیا روش این بره تو کپلیت ...ک بد جوری قراره پاره شی


Part 23

چشمم ک به کلید افتاد لبخند زدم در و باز کرد و منو هل داد تو مشغول قفل کردن در شد نگاهم به دور تا دور اتاق بود ... کلی عتیقه و صندوق بود ولی گوشه ی اتاق چشمم افتاد به گاو صندوق چشمم برق زد ک غلام سمتم اومد و منو پرت کرد وسط تشک و لحاف سفیدی ک وسط اتاق بود نفساش تند شده بود کت و از رو دوشش انداخت و خم شد رو من و میخندید

اخ مرگ غلام خواب نیست و تو الان اینجایی ک من بخورمت

پروانه : زیادی خوش اشتهایی زنت نیست شیر شدی

غلام : پری من خاطرت و میخام من از اون بی همه چیزایی که گاییدنت چی کم دارم ی مشت گردی و معتاد هروئینی این اعظم نکبت پای منو غلاف کرده وگرنه خاطره ت و میخام

پروانه : سرمو از رو بالشت برداشتم ک دستامو گرفت و صورتشو بیشتر جلو آورد لب زدم ن جونم گوش من از این حرفا پره

غلام : مال من باشی چند شب ضرر نمیکنی

پروانه : برو بابا دلم گرفته میخام برم بیرون اما از این دخمه راهی ندارم

خندید که دندونای زرد و خراب فک پایینش معلوم شد

غلام : خودم نوکرتم میبرمت فردا هر جا ک بخوای

پروانه: لبمو گاز گرفتم و با عشوه لب زدم قول میدی ؟؟؟ آخه دلم لک زده واسه بیرون

غلام : آره اره ب مرگم میبرمت کل تهرون و بگردی

پروانه : باشه... تا گفتم باشه لبمو بوسید و خم شد و جفت بندای پیرهنمو داد پایین و بلند شدم کع قفل کرستمو باز کرد و سینه هام ک جلوی چشماش افتاد چند لحظه فقط مات سینه هام بود یهویی جفت سینه هام و تو دستاش گرفت و


Part 22

چند دقیقه ای بود وایستاده بودم یهو تو این سر و صدا و شلوغی صدای پا شنیدم روم و برگردوندم ک نگاهم افتاد به غلام ک داشت میومد تا چشمش به من افتاد چشماش برق زد نصف پیرهنش از تو شلوارش دراومده بود و کتشو بدون اینکه بپوشه رو دوشش انداخته بود شکم گنده ش از زیر پیرهن تکون میخورد و پاشنه ی کفشاش و خوابونده بود و صدای لخ لخ کفشاش ک داشت سمت من میومد...

روم و برگردوندم ک دیدم کنارم وایستاد و دستشو کشید به پشتم ک لخت و باز بود بوی عرق بدنش و بوی تریاک میداد تنش اونقدر تو این یکسال این بوها به مشامم خورده بود ک عادی بود واسم... با اون لهجه ی لاتیش و ضمختش ک توش لهجه ی ترکیش بیشتر مشخص بود لب زد

غلام: مثل الماس می‌درخشی پری اوووف یعنی حیف تو ک اینجایی میون یه مشت فاحشه تو خوشگلی خوش هیکلی نازی ...

پروانه: مرسی از تعریفت اما اعظم جونت عمر و زندگی منو تباه کرد
.غلام : بیخیال گزشته ی امشب و خوش بگذرون بگم بچه ها برات وودکای اصل شیراز و بیارن؟؟

پروانه : ن نمیخام جونم هیچی از تو و اون زن کوفتیت نمیخام

غلام : خخخ پری پری دریایی جون تُ حساب منو از اون اعظم جدا کن من چ جوری بگم خاطرت واس ما عزیزه

پروانه : روم و برگردوندم و بهش زل زدم تو چشمای هیزش نگاه کردم آب از لب و لوچه ش داشت میریخت نگاهش به سینه هام بود ک از یقه ی باز پیرهنم مشخص بود ...

غلام : جووون چند نفر و شیر میدن این پستونات اخ اخ

پروانه : دستمو کشید و بردم وسطای دالون ک مثلن خواستم پسش بزنم ولم کن غلام حال و حوصله ندارم

غلام : جون غلام ی دقیقه بیا تو اتاق کارت دارم

پروانه : داشتم مثلن تقلا میکردم و نفس نفس میزدم که از دستم گرفت و به خودش چسبونده بود و برد سمت اتاق ن اتاق نگهبانا اتاق اعظم ... چند لحظه دم در وایستادیم اونقد حشری شده بود داشت تند تند نفس میکشید و دست منم با ی دستش گرفته بود و با دست دیگش از جیب شلوارش داشت کلید در و در می‌آورد


Part 21

پروانه : اکثر اونایی ک مشتری نداشتن امشب تو حیاط اومده بودن ..نوازنده ها داشتن میزدن و خواننده هم میخوند و رقاصا هم میرقصیدن ..بقیه هم یا داشتن شراب میخورن یا با مشتریاشون تو اتاق بودن یا وسط حیاط مشغول عشق بازی.... نسترن و رعنا رفته بودن تو حیاط ..پرده ی اتاق و کشیدم و سمت ایینه رفتم ... صورتمو رعنا میکاپ کرده بود برا جشن امشب یه پیرهن لمه ی سورمه ای براق یقه باز و پشت باز و کوتاه تنم کرده بودم و کفشای مشکی پاشنه بلندم و پام کردم و از اتاق بیرون اومدم و تو سالن ک داشتم رد میشدم نگاه خیره ی بعضی هاشون روم بود و از پله های حیاط پایین اومدم سمت اونا رفتم ک دور تا دور هم وسط حیاط نشسته بودن همینجوری ک جلو میرفتم نگاه خیره ی چند تا مرد و همینطور نگهبانا رو رو خودم احساس کردم نسترن سمتم اومد تو دستش دو تا لیوان شراب بود و اومد کنارم و سرش و جلو آورد و لیوان و داد دستم..لیوان شراب و ازش گرفتم

نسترن : اووف چه جوری انداختی بیرون نگاه همه ی این بزمچه های هیز رو توعه

پروانه : لبخند زدم از حرف نسترن همینطور که حواسم به روبرو بود یکی از نوازنده ها بهم چشمک زد و تره ای از موهام و ک جلو صورتم بود و پشت گوشم انداختم و

نسترن : این نوازنده بد جور روت راست کرده ها..

پروانه : آره از اون نگاه های هیزش معلومه

نسترن: ببین چه جوری داره از دور میبوستت و لبشو غنچه کرده خخخ

پروانه: لیوان مشروب و نزدیک لبم بردم و چند قلپ ازش خوردم... رو کردم سمت نسترن و لب زدم رعنا کجاست ؟،

نسترن : رعنا بالاست گفت حواسم به عفتشونه هر وقت بخوان بیان تو حیاط میاد خبر میده منم همین دور و ورام حواسم هست تو برو تو نخ غلام

پروانه : کجاست ؟؟

نسترن : خبرش تو اتاق با یکی از نگهبانا داره تریاک میشه

پروانه: نسترنم عزیزم من میرم اونور کنار راهرو وای میستم ک بیرون اومد منو ببینه

نسترن: برو قربونت بشم ..‌

پروانه: از کنار نسترن جدا شدم و سمت راهرو رفتم اول راهرو رو به جمعیت رقصنده ها و نوازنده ها وایستادم ....


Part 20

پروانه : آره حواسم هست فقط کافیه چراغ سبز نشونش بدم

نسترن :پری فقط کافیه این پستونات و براش بریزی بیرون ی جوری وا بده برات ک چی

رعنا : آره دقیقن ...

نسترن: اول باید ی کدوممون بتونیم بریم اتاق اعظم همون اتاقی که کلی طلا و پول اونجا قایم کرده ک فقط کار توعه پری باید ی جوری غلوم و خرش کنی ببرتت اون اتاق اونم ک راسته کار خودته یه خورده دلبری کنی براش و قر و قمیش بیای بند و آب میده...

رعنا: پری جون اصلن بهش بگو میخام تو اتاق اعظم زیرت بخوابم و بزنی توش اخ

پری : خخخ هر ۳ تامون زدیم زیر خنده ...‌

رعنا: ميگما نسترن از امشب بریم تو نخ اون اتاق ؟؟؟

نسترن: امشب شب جمعه س خیلیا مشتری دارن واز همه مهمتر شبای جمعه مطربا و نوازنده ها میان و تو حیاط بساط خوش گذرونی به پاس... امشب باید ته و تو همه چیز و در بیاریم اینکه نگهبانا تا صبح تو اتاقن یا بعضیاشون جلوی در کشیک میدن

رعنا : فک نکنم اون مفنگیا بعد رفتن اعظم مثل قبل زیاد بچسبن به کارشون اونا هم از اعظم بدشون میاد بابا..غلامم هر جورم ک باشه جرو بزه ی اعظم و نداره

پروانه : آره نسترن رعنا راس میگه !!!

نسترن : باید همه چیز و بسنجیم دیگ احتمال هر چی هس ما باید اول بتونیم وار اتاق اون عفریته بشیم ک پول و طلا برداریم فرارمون از اینجا هم ک همه چیزش دیگ میفته رو دوش پری ک غلام و خر کنع طوری ک این در خراب شده بدون بودن هیچ نگهبان و سر خری باز شه و بتونیم بریم بیرون...

پروانه: امشب میخام برم تو حیاط میخام دم پر غلام باشم...

نسترن: من ک امشب مشتری ندارم تو چی پروانه ؟؟؟

پروانه : نه یعنی ب اعظم گفتم تا چند روز دور و بر من نپلکه اونقد از اون عربه پول گرفته از جون من

رعنا : خدا ورش داره....

پروانه : امشب فقط میخام واسه ی غلام دلبری کنم چاره ای نیست ....


Part 19

پروانه : با نسترن تو اتاق بودیم پشت پنجره ی اتاق وایستاده بودیم داشتیم رفتن اعظم و نگاه میکردیم تو حیاط بود عفت و بقیه دورش جمع شده بودن و با خود شیرینی ازش خداحافظی میکردن
نسترن : پاچه خاراشو نیگا چه جوری دورش جمع شدن

پروانه: حتمن دارن بهش میگن ک براشون سوغاتی بیاره خخخخ

نسترن : آره والا ... بالاخره داره گورش و گم میکنه بری ک برنگردی اعظم پلشت...

پروانه : نمیدونی چه حس خوبی دارم تو دلم دارن قند اب می‌کنن
نسترن : کاش میمرد کثافت ایشالا برنگرده البته برگرده و ببینه جا تره و بچه نیست چه حالی بشه

پروانه: قیافش دیدنیه چه دادی بزنی و اون هیکل قناصشو های تکون تکون بده

پروانه : یهو صدای باز شدن در اومد پرده رو کشیدم سریع و روم و برگردوندم نسترنم جلو رفت رعنا بود با خوشحالی وارد اتاق شد

رعنا: وای نکبت رفت وای خدایا خواب میبینم یعنی

پروانه : ن عزیزم هممون بیداریم دستشو گرفتم و بردمش سمت تخت نشستیم رو تخت هر ۳ تامون

نسترن : حالا باید بشینیم نقشه بکشیم ببینیم چ جوری باید خودمون و خلاص کنیم از اینجا

رعنا : باید حواسمون فقط به عفت و انطرای دورش باشه و غلام الان همه کاره غلامه

نسترن: غلام و ک پروانه خودش باید ی کاریش بکنه ...... کچل چشمش همیشه رو پروانه س از اعظم میترسید نمیتونست نزدیکش بشه

پروانه: اون با من خودم میدونم چه جوری رامش کنم

نسترن : آره بدجور تو کف این هیکلته ...

رعنا : کچل خان اخه تو با اون قیافه ت چی ک باز تو اعظم و نخوای جفتتون لنگه ی همین پلشتا

نسترن: همینو بگو ... عفت و بقیه با من خودم حواسم بهشون هست همینطور ک ما از رفتن اعظم خوشحالیم خیلیا مثل ما از رفتن اعظم خوشحالن در مقابل عفت چیزی نیست ...

پروانه : همه کاره الان غلامه

رعنا : پری جونم خیلی باید دور و برش بپلکی ..


Part 18

پروانه : نگهبانارو ک بتونیم دست به سر کنیما کارمون راه میفته ... فقط مشکلمون این غلتشنگای بی شاخ و دمن

نسترن: عفت و رفیقای لجن تر از خودشم هستن میدونی ک خیلی به تو حسودیشون میشه نباید گزگ دستشون بدیم ...

پروانه : آره میدونم دورت بگردم راستی به رعنا گفتی؟؟؟

نسترن : آره دیگ داشتیم حرف میزدیم میگفت منم میام طفلی از ما بیشتر ذوق کرده بود دستاش میلرزید اخه اولین باره قراره اعظم از این خراب شده گمشه بره بیرون !!!!

پروانه : وای نسترن میگفتی حواسشو جمع کنع ب کسی نگه اگ به گوش کس دیگ برسه بدبخت شدیم!!!!
نسترن : ن بابا فقط من و تو و رعنا ...

پروانه: وای نسترن یعنی میشه پامون و از این خراب شده بیرون بزاریم یعنی میشه

نسترن: آره بابا چرا نشه یارو از زندان ب اون سفت و سختیش فرار میکنه این ک دیگ چیزی نیست

پروانه : از رو صندلی بلند شدم و با اون پیرهن نقره ای کوتاه ک بالای زانو بود خم شدم و ب کمرم پیچ و تاپ دادم.... اخخ میخام برقصم میخام فقط قر بدم و قر بدم و قر بدم ... بعد چند لحظه ک داشتم میرقصیدم و نسترنم داشت دست میزد وایستادم سرجام و چند لحظه مکث کردم و سمت طاقچه رفتم و بطری شراب و برداشتم با لیوانا و سمت نسترن رفتم و نشستم رو صندلی

شراب شیرازه اصله اصل میخام جشن بگیریم به سلامتی رفتنمون آزادیمون جشن بگیرم

خم شدم و براش لیوان و تا خرخره پر شراب کردم و برا خودمم ریختم لیوان و دادم نسترن و خودمم لیوان و برداشتم

بزن به سلامتی

نسترن : به سلامتی ازادیمون

پروانه : اخخخ سلامتی...


Part 17

پروانه : رو صندلی جلوی ایینه نشسته بودم و داشتم موهام و برس می‌کشیدم که در اتاق به شدت باز شد و نسترن وارد شد و در پشت سرش بست و سمت من اومد از تو ایینه به نسترن ک داشت نفس نفس میزد زل زدم
پروانه : کی دنبالت کرده انقد نفس نفس میزنی قربونت بشم من

خم شد و دستشو گزاشت رو شونه ام من داشتم همینجوری موهام و برس می‌کشیدم نسترن با خوشحالی لب زد
نسترن: وای پری نمیدونی چی شنیدم از دهن عفت و بقیه اعجوزه هایی ک دورش بودن شنیدم

پری : وای بگو چی شده نسترن ....

نسترن: گفتن فردا صبح اعظم میره مسافرت ب گمونم میره اونور خارجه دیگ

پروانه : برس و پرت کردم رو میز و روم و برگردوندم و دستای نسترن و تو دستام گرفتم و با ذوق صورت نسترن و با دستام قاب گرفتم و لب زدم

وای راستی میگی جونم؟؟؟؟
نسترن: آره بابا
یعنی میخاد بره تو مطمنی ؟؟؟
.نسترن : آره بابا تو اتاق رعنا بودم اومدیم تو راهرو داشتیم رد می‌شدیم عفت داشت به دوستاش میگفت

پروانه : وای نسترن میتونیم از این خراب شده بیایم بیرون وای نسترن

نسترن : ب این سادگیا نیست پری باید قبلش بارمون و ببندیم باید بتونیم بریم اتاق اعظم همون اتاقی که پولا و طلاهاشو اونجا نگه میداره پول جسم و تن من و تو امثال من و تو که تو گاو صندوقش میزاره حتی طلا هاییم ک ب تو داد اونشب سر و گردنت بندازی فقط برای همون شب بود دیدی ک ازت گرفتن با این دو جفت گوشواره و دو تا النگو بیرونم بریم مطمن باش ب ماه نکشیده پولمون تموم میشه و تو خیابون گیر یه عده ات و اشغال دیگ میفتیم

ما باید با خودمون پول ببریم یکم پول یا طلا ک بتونیم کلن از تهرون بریم بریم ی شهر دیگ ای جایی زندگی کنیم بدون اینک سر خری مارو بشناسه یا چیزی

پروانه : اره میدونم من ک هر چی تو بگی پایه ام ...

نسترن : فقط باید بشینیم فکرامون رو هم بریزیم


Part 16

نسترن: دیگه مشتری عرب قبول نکن خو

پروانه: من ک حالم دیگ از اینجا و این کار کوفتی و این کثافت خونه بهم خورده ... همینجور ک بند لباس خوابمو بالا میدادم لب زدم

یعنی خلاص میشیم از اینجا ...

نسترن : آره حتمن ..یه چیزی بخور حالا ...

پروانه : تو خوردی ناهارت و ؟؟؟

نسترن : آره بابا دیشب یه مفنگی گیر من افتاده بود وسط سکس چرتش میزد خخخ .. صبح ک بیدار شدم بچه ها گفتن اومدی رفتی تو اتاق خوابیدی گفتم بزار بخوابی دیگ برات ناهار زیاد اوردم صبحونه نخوردی دلتو بگیره

پروانه: مرسی قربونت بشم من اخ نسترنم چقد دوست دارم من ...

نسترن : منم اخ اخ مرتیکه ب گاو ببین چیکارت کرده تن سفید مثل برفتو با دندونای گاویش ببین چه جوری رد انداخته ...

پروانه : من عاشق سکس خشنم اما زیر کسی ک دوسش دارم اخ نسترن چی میشد از این خراب شده برم و بتونم رضا رو پیدا کنم .. دیشب ک تو ماشین تو خیابونا بودم همش با خودم میگفتم اگ رضا بود الان دست تو دستش تو خیابون راه میرفتم

نسترن : ميگما پروانه اگ رضا رو پیدا کنی و زن گرفته باشه بچه داشته باشه چی بازم میری پی اش ؟؟؟

پروانه : عمرن برم نسترن من هر چی باشم خونه خراب کن نیستم این عشق و تا ابد تو دلم خاک میکنم قلب من ک شده گورستون آرزو ها لمس رضا رو هم با خودم به گور میبرم...

نسترن : عه این حرفا چیه ایشالا پیداش میکنی.. اما خودمونیما دیشب چه جیگری شده بودی البته تو ک همیشه جیگری دیشب مثل ارتیستای سینما شده بودی اخ اخ اخ ...

پروانه : دوس دارم ی روز ک از اینجا رفتیم لباس عروس بگیرم هیچ وقت خودمو تو لباس عروس ندیدم...

Показано 20 последних публикаций.

11 522

подписчиков
Статистика канала