Репост из: Miim (کانال رسمی آثار عیسی اسدی)
☑🖋
✔ پوست بر پلکهای مهر
پرواز جستجوگر نگاه عاشق بر رگههای فرارِ پوست و استخوان انگشتان معشوق، در کلامِ الکن و میرا قابل وصف نیست و شرح این پرواز نیز بر لالههای گوش محبوب، ناکار و غیر قابل باور؛ این ساحت عشق است که عاشق را به تسخیر درآورده و عاشق، خود از تقلا و افکار خویش، بهمراتب ناآگاه است. تنها در آن روایتِ رنگارنگ و بیپیرایه که معشوق، خود، عاشق است بر محبوب روحِ خویش، بار دیگر به اعلیدرجه، معشوق به درک عشق میرسد تا آنجا که عشق، خود، بخواهد. این تمنای جانکُشِ تنورزا و این شیفتهگیُ بیانتهای روانِ رو به آسمان، تنها به مدد پادشاهِ مقتدر عشق و در نهادِ زخمی عاشق، به درک میرسد و معشوق، در کورانِ بادهای پراکندهی آسمان عشق، چیزی نیست جز الههای لمیده بر تختِ بیهوشی و بیخویشی تا کجا، چه زمان و در کدام سرزمین، چنگالهای عقاب تیزچشمِ عشق، بر یالهای افشاناش فرود آید و آسمان، بار دیگر، صحنهی مواجههی لشکریان مهاجم مهر بر خودشیفتهگانِ بیهوشِ فکر و خِرد باشد.
🖋 عیسی اسدی میم
۱۴ اسفند ۱۴۰۳
®Isa Aasadi, Poet & Translator
@Miim_IsaAasadi
🫎
✔ پوست بر پلکهای مهر
پرواز جستجوگر نگاه عاشق بر رگههای فرارِ پوست و استخوان انگشتان معشوق، در کلامِ الکن و میرا قابل وصف نیست و شرح این پرواز نیز بر لالههای گوش محبوب، ناکار و غیر قابل باور؛ این ساحت عشق است که عاشق را به تسخیر درآورده و عاشق، خود از تقلا و افکار خویش، بهمراتب ناآگاه است. تنها در آن روایتِ رنگارنگ و بیپیرایه که معشوق، خود، عاشق است بر محبوب روحِ خویش، بار دیگر به اعلیدرجه، معشوق به درک عشق میرسد تا آنجا که عشق، خود، بخواهد. این تمنای جانکُشِ تنورزا و این شیفتهگیُ بیانتهای روانِ رو به آسمان، تنها به مدد پادشاهِ مقتدر عشق و در نهادِ زخمی عاشق، به درک میرسد و معشوق، در کورانِ بادهای پراکندهی آسمان عشق، چیزی نیست جز الههای لمیده بر تختِ بیهوشی و بیخویشی تا کجا، چه زمان و در کدام سرزمین، چنگالهای عقاب تیزچشمِ عشق، بر یالهای افشاناش فرود آید و آسمان، بار دیگر، صحنهی مواجههی لشکریان مهاجم مهر بر خودشیفتهگانِ بیهوشِ فکر و خِرد باشد.
🖋 عیسی اسدی میم
۱۴ اسفند ۱۴۰۳
®Isa Aasadi, Poet & Translator
@Miim_IsaAasadi
🫎