#پیام_ناشناس
سلام. ممنون میشم پیام من رو در کانال قرار بدین.
من یه دختر ۲۳ ساله هستم که یکماهه عقد کردم. (بعد از پنجماه آشنایی و دو ماه نامزدی) در حال حاضر نه با همسرم و نه با خانوادهاش هیچ مشکل خاصی ندارم خداروشکر. مشکل من با مادر خودمه. ایشون دچار اختلال شخصیت خودشیفتگی هستن و تبع اون بسیار سلطهجو، کنترلگر و مداخلهکننده هستند. درحالیکه همسرم شدیدا نسبت به دخالت حساسه.
با اینکه میدونه نه خودم نه همسرم دلمون نمیخواد درمورد ریز و درشت رابطهمون به کسی حرفی بزنیم، مادرم انتظار داره همهچیز رو باهاش مطرح کنم. حتی در این حد که کجا رفتیم و غذا چی خوردیم!! و وقتی در مقابل پرسشهای بیربطش یا اظهارنظرهای بیجاش گارد میگیرم، به قهر و بیمحلی رو میاره.
یا رفتارهایی ازش میبینم که بوی مقایسه و حسادت میده که واقعا دلم میشکنه.
اینطور بگم؛ همۀ گله و شکایتهایی که تازهعروسها از مادرشوهرشون دارن، من از مادرم دارم.
فقط یک نمونه اینکه پیش همسرم همهاش عیب منو میگه.
از اون طرف، با اینکه همسرم و خانوادهاش صد درصد توان خودشون رو برام گذاشتن، همهش کم و کاستیها رو میبینه و به روم میاره.
نمیگمم غرضی داره؛ کلا عیبجو و ازخودراضی هست.
الان یکهفتهای هست که بیهیچ دلیلی در حالت قهر و بیمحلی هست! بیهیچ دلیلی!
نمیدونم چطور باید رفتار کنم که نه سیخ بسوزه نه کباب؟ مدام دنبال بهانهست، بهم توهین میکنه، دست رو نقطه ضعفهام میذاره و وقتی واکنشی نشون میدم حتی در حد اعتراض، منو به خاطر واکنشم متهم میکنه؛ طوری که همه فکر میکنن مقصر منم! این بازی روانیای هست یک عمره مادرم داره با من میکنه و در این یکماهه به اوج رسیده. از هیچ و پوچ یک جنگ میسازه و منو مقصر جلوه میده و این راهی هست برای اینکه بتونه همچنان منو کنترل کنه.
باتوجه به اینکه تا یک الی یکونیم سال باید عقد بمونم، چطور باید این وضعیت رو کنترل کنم؟ رفتار درست چیه؟ مادرمه؛ نمیخوام بهش بیاحترامی کنم یا ناراحتش کنم. ولی از سمت دیگه همسرم داره نسبت به رفتارها و دخالتهای مادرم حساس میشه و نمیخوام کار به مقابلۀ مستقیم همسرم بکشه. خودمم از نظر روحی و روانی تحتفشارم...
@ArHamsaraane
سلام. ممنون میشم پیام من رو در کانال قرار بدین.
من یه دختر ۲۳ ساله هستم که یکماهه عقد کردم. (بعد از پنجماه آشنایی و دو ماه نامزدی) در حال حاضر نه با همسرم و نه با خانوادهاش هیچ مشکل خاصی ندارم خداروشکر. مشکل من با مادر خودمه. ایشون دچار اختلال شخصیت خودشیفتگی هستن و تبع اون بسیار سلطهجو، کنترلگر و مداخلهکننده هستند. درحالیکه همسرم شدیدا نسبت به دخالت حساسه.
با اینکه میدونه نه خودم نه همسرم دلمون نمیخواد درمورد ریز و درشت رابطهمون به کسی حرفی بزنیم، مادرم انتظار داره همهچیز رو باهاش مطرح کنم. حتی در این حد که کجا رفتیم و غذا چی خوردیم!! و وقتی در مقابل پرسشهای بیربطش یا اظهارنظرهای بیجاش گارد میگیرم، به قهر و بیمحلی رو میاره.
یا رفتارهایی ازش میبینم که بوی مقایسه و حسادت میده که واقعا دلم میشکنه.
اینطور بگم؛ همۀ گله و شکایتهایی که تازهعروسها از مادرشوهرشون دارن، من از مادرم دارم.
فقط یک نمونه اینکه پیش همسرم همهاش عیب منو میگه.
از اون طرف، با اینکه همسرم و خانوادهاش صد درصد توان خودشون رو برام گذاشتن، همهش کم و کاستیها رو میبینه و به روم میاره.
نمیگمم غرضی داره؛ کلا عیبجو و ازخودراضی هست.
الان یکهفتهای هست که بیهیچ دلیلی در حالت قهر و بیمحلی هست! بیهیچ دلیلی!
نمیدونم چطور باید رفتار کنم که نه سیخ بسوزه نه کباب؟ مدام دنبال بهانهست، بهم توهین میکنه، دست رو نقطه ضعفهام میذاره و وقتی واکنشی نشون میدم حتی در حد اعتراض، منو به خاطر واکنشم متهم میکنه؛ طوری که همه فکر میکنن مقصر منم! این بازی روانیای هست یک عمره مادرم داره با من میکنه و در این یکماهه به اوج رسیده. از هیچ و پوچ یک جنگ میسازه و منو مقصر جلوه میده و این راهی هست برای اینکه بتونه همچنان منو کنترل کنه.
باتوجه به اینکه تا یک الی یکونیم سال باید عقد بمونم، چطور باید این وضعیت رو کنترل کنم؟ رفتار درست چیه؟ مادرمه؛ نمیخوام بهش بیاحترامی کنم یا ناراحتش کنم. ولی از سمت دیگه همسرم داره نسبت به رفتارها و دخالتهای مادرم حساس میشه و نمیخوام کار به مقابلۀ مستقیم همسرم بکشه. خودمم از نظر روحی و روانی تحتفشارم...
@ArHamsaraane