#پست1080
-مونده بودم چیکار کنم... سرش داد زدم... خدا میدونه چقدر خودمو کنترل کردم که نگیرمش زیر مشت و لگد! دخترهی عفریته تعادل نداشت... میخندید، کون منو میسوزوند... بعد گریه میکرد و میگفت همهش تقصیر توئه! همهش به خاطر توئه... به من میگفت نمیفهمی که همه اینا به خاطر اینه که تو میدونی حسم بهت چیه و باهام اینطوری رفتار میکنی!
نفسم تند میشود. به خاطر حسش انقدر هیولا شده بود؟!!
بهادر بی اعصاب میگويد:
-خلاصه سرِتو درد نیارم آبجی...
صورت من از حرص جمع شده و او به خاطر حواسپرتی اش با تکخندی میگويد:
-آبجی! به اون دختره هم همینو گفتم... گفتم نکن آبجی! این اسگل بازیا رو درمیاری، هم داری منو اسکل میکنی۰هم اون اروندِ بیچاره رو که خیر ندید از این عاشق شدن! آره خلاصه یه ساعت بحث کردیم... مغز واسهم نذاشته بود... کلهمو ک...ری کرده بود!
نگاهی به من میکند و چشمهای خمارش نشان از خستگی و بیحوصلگی وحشتناکی دارد.
-ادبم ریده... شرمنده حوری...
سری به طرفین تکان میدهم و بی طاقت میپرسم:
-بعدش چی شد؟
با نفس بلند بالایی چشم میگیرد و میگويد:
-آخر بحث این شد که عفریته خانوم گفت، اگه میخوای دست از سر این پسرهی نچسبِ سیریش بردارم، باید پیش همه بگی که عاشقمی...
حرص میخورم:
-نمیفهمم! به تو چه ربطی داشت؟
با کجخند ناراحتی میگويد:
-همهی دردش من بودم! کلا فقط از من حرص داشت... چون به خاطر اروند سر تا پاشو رنگی کرده بودم، ازم کینه گرفته بود... چون نمیخواستمش... چون به چشم میدید که به خاطر اروند میخوام سر به تنش نباشه...
ناباور و با حرص میخندم:
-این چجور دوست داشتنه؟
به حالت ندانستن شانه بالا میکشد و سر کج میکند:
-چه بدونم! خودمم تو کار این دختره هنوز موندم... چه مرگش بود اصلا! پرسیدم که چی بشه؟ گفت دلم خنک میشه! گفتم اینطوری بین من و اروند سر توئه بیشرف به هم میخوره... گفت همینطوری هم به هم میخوره! آره راست میگفت خب! بین من و اروند دیگه رفاقتی نمونده بود! دختره کار خودشو کرده بود... باز نمیدونم چرا دست بردار نبود! انگار میخواست همهی اون نفرتی که ازش داشتم، سرم تلافی کنه...
چشمانش را با دو انگشت میفشارد و میگويد:
-خستهام حوری...
دلم میگیرد. میگویم:
-خب دیگه نگو...
فایل بوسه بر گیسوی یار آماده س😍
فایل کامله و قیمتش ۳۸ تومنه.
تو کانال vip هم میتونید رمان رو کامل بخونید. قیمت عضویت ۲۸ تومن. اما تمام تخفیفات رو اونجا میذارم❤️
شماره کارت
5047061071077156
5022291310561301
شیرین نورنژاد
@SHNOORNEZHAD
-مونده بودم چیکار کنم... سرش داد زدم... خدا میدونه چقدر خودمو کنترل کردم که نگیرمش زیر مشت و لگد! دخترهی عفریته تعادل نداشت... میخندید، کون منو میسوزوند... بعد گریه میکرد و میگفت همهش تقصیر توئه! همهش به خاطر توئه... به من میگفت نمیفهمی که همه اینا به خاطر اینه که تو میدونی حسم بهت چیه و باهام اینطوری رفتار میکنی!
نفسم تند میشود. به خاطر حسش انقدر هیولا شده بود؟!!
بهادر بی اعصاب میگويد:
-خلاصه سرِتو درد نیارم آبجی...
صورت من از حرص جمع شده و او به خاطر حواسپرتی اش با تکخندی میگويد:
-آبجی! به اون دختره هم همینو گفتم... گفتم نکن آبجی! این اسگل بازیا رو درمیاری، هم داری منو اسکل میکنی۰هم اون اروندِ بیچاره رو که خیر ندید از این عاشق شدن! آره خلاصه یه ساعت بحث کردیم... مغز واسهم نذاشته بود... کلهمو ک...ری کرده بود!
نگاهی به من میکند و چشمهای خمارش نشان از خستگی و بیحوصلگی وحشتناکی دارد.
-ادبم ریده... شرمنده حوری...
سری به طرفین تکان میدهم و بی طاقت میپرسم:
-بعدش چی شد؟
با نفس بلند بالایی چشم میگیرد و میگويد:
-آخر بحث این شد که عفریته خانوم گفت، اگه میخوای دست از سر این پسرهی نچسبِ سیریش بردارم، باید پیش همه بگی که عاشقمی...
حرص میخورم:
-نمیفهمم! به تو چه ربطی داشت؟
با کجخند ناراحتی میگويد:
-همهی دردش من بودم! کلا فقط از من حرص داشت... چون به خاطر اروند سر تا پاشو رنگی کرده بودم، ازم کینه گرفته بود... چون نمیخواستمش... چون به چشم میدید که به خاطر اروند میخوام سر به تنش نباشه...
ناباور و با حرص میخندم:
-این چجور دوست داشتنه؟
به حالت ندانستن شانه بالا میکشد و سر کج میکند:
-چه بدونم! خودمم تو کار این دختره هنوز موندم... چه مرگش بود اصلا! پرسیدم که چی بشه؟ گفت دلم خنک میشه! گفتم اینطوری بین من و اروند سر توئه بیشرف به هم میخوره... گفت همینطوری هم به هم میخوره! آره راست میگفت خب! بین من و اروند دیگه رفاقتی نمونده بود! دختره کار خودشو کرده بود... باز نمیدونم چرا دست بردار نبود! انگار میخواست همهی اون نفرتی که ازش داشتم، سرم تلافی کنه...
چشمانش را با دو انگشت میفشارد و میگويد:
-خستهام حوری...
دلم میگیرد. میگویم:
-خب دیگه نگو...
فایل بوسه بر گیسوی یار آماده س😍
فایل کامله و قیمتش ۳۸ تومنه.
تو کانال vip هم میتونید رمان رو کامل بخونید. قیمت عضویت ۲۸ تومن. اما تمام تخفیفات رو اونجا میذارم❤️
شماره کارت
5047061071077156
5022291310561301
شیرین نورنژاد
@SHNOORNEZHAD