🔻افتتاح کلینیک ترک بدحجابی!
ستاد امر به معروف و نهی از منکر در تهران "کلینیک ترک بی حجابی" افتتاح می کند!
در روزگاری زندگی می کنیم که درد آورترین و خندهدارترین مسائل یکی شده اند!
در جامعه ای که خودشان با سیاست های غلط، دهها اختلال روانی و فقر را تشدید کرده اند و هر روز خبر خودکشی و قتل و سرقت منتشر می شود، خبر تاسیس چنین کلینیکی، خنجری در قلب هر انسان دغدغه مندی فرو می کند!
🔹سه نکته مهم را باید به یاد داشت که؛
اولا نه تنها هیچ مبنای علمی وجود ندارد که اگر کسی حجاب ندارد، لزوما اختلال روانی دارد! بلکه خود این نگرش نیز بر حسب روش، در هیچ کدام از زیرشاخه های علوم قرار نمی گیرد!
دوما بسیاری از اوقات نگاه خود ماست که بیمارگونه یا پاتولوژیک است. اینکه فکر کنیم "هرکسی مثل من رفتار نکند بیمار است"، خودش نوعی بیماری و اختلال روانی است.
سوما بیمارانگاری بدحجاب ها، در حقیقت بهانه ای برای به بردگی کشیدن دیگران است. این تفکر این پیام را دارد که یا هر آنچه من می گویم را عمل می کنی یا برچسب بیماری به تو می زنم.
قبلا هم گفته ام اگر بخواهیم از منظر روانشناختی به چنین مسائلی نگاه کنیم، سنخ روانی ما بسیار مهم است. یعنی مکانیسم روانی و شخصیت من است که رفتار من را تعیین می کند. من اگر شخصیتی خودشیفته داشته باشم، دین را نیز در جهت تایید رفتارم که ریشه در سنخ روانی من دارد، بکار می برم. اینجا من هستم که دیگران را بیمار یا دشمن می دانم و نگرشم را برای مشروعیت بخشیدن، به دین گره می زنم.
اگرچه در زیرلایه تفکر چنین افرادی نوعی خودشیفتگی پنهان است که خود را برتر از دیگران می بینند؛ همین خودشیفتگی در ساحت فردی وقتی وارد ساحت سیاست دینی می شود، تبدیل به #فاشیسم می شود. فرد وقتی خودشیفته است حق را به خود می دهد و خود را برتر از دیگران می داند:؛ و وقتی چنین نگرشی در ساحت دینی_سیاسی داشته باشند، حق را به پیروان آن ایده می دهند.
مثلا هیتلر فاشیست بود و نژادی که به آن تعلق داشت را محق به زندگی می دانست و مدعی بود نجات بخش بشریت است. در جامعه ی ما شیعه بودن چنین نقشی دارد. مثل پیروان شیعه که فکر می کنند برای نجات بشر آمده اند. این تفکر در تمام ساحات اجتماعی دیده می شود.
به عبارت ساده تر، این افراد در ساحت فردی دیگران را بیمار و در ساحت سیاسی_اجتماعی دیگران را دشمن می نامند!
ستاد امر به معروف و نهی از منکر در تهران "کلینیک ترک بی حجابی" افتتاح می کند!
در روزگاری زندگی می کنیم که درد آورترین و خندهدارترین مسائل یکی شده اند!
در جامعه ای که خودشان با سیاست های غلط، دهها اختلال روانی و فقر را تشدید کرده اند و هر روز خبر خودکشی و قتل و سرقت منتشر می شود، خبر تاسیس چنین کلینیکی، خنجری در قلب هر انسان دغدغه مندی فرو می کند!
🔹سه نکته مهم را باید به یاد داشت که؛
اولا نه تنها هیچ مبنای علمی وجود ندارد که اگر کسی حجاب ندارد، لزوما اختلال روانی دارد! بلکه خود این نگرش نیز بر حسب روش، در هیچ کدام از زیرشاخه های علوم قرار نمی گیرد!
دوما بسیاری از اوقات نگاه خود ماست که بیمارگونه یا پاتولوژیک است. اینکه فکر کنیم "هرکسی مثل من رفتار نکند بیمار است"، خودش نوعی بیماری و اختلال روانی است.
سوما بیمارانگاری بدحجاب ها، در حقیقت بهانه ای برای به بردگی کشیدن دیگران است. این تفکر این پیام را دارد که یا هر آنچه من می گویم را عمل می کنی یا برچسب بیماری به تو می زنم.
قبلا هم گفته ام اگر بخواهیم از منظر روانشناختی به چنین مسائلی نگاه کنیم، سنخ روانی ما بسیار مهم است. یعنی مکانیسم روانی و شخصیت من است که رفتار من را تعیین می کند. من اگر شخصیتی خودشیفته داشته باشم، دین را نیز در جهت تایید رفتارم که ریشه در سنخ روانی من دارد، بکار می برم. اینجا من هستم که دیگران را بیمار یا دشمن می دانم و نگرشم را برای مشروعیت بخشیدن، به دین گره می زنم.
اگرچه در زیرلایه تفکر چنین افرادی نوعی خودشیفتگی پنهان است که خود را برتر از دیگران می بینند؛ همین خودشیفتگی در ساحت فردی وقتی وارد ساحت سیاست دینی می شود، تبدیل به #فاشیسم می شود. فرد وقتی خودشیفته است حق را به خود می دهد و خود را برتر از دیگران می داند:؛ و وقتی چنین نگرشی در ساحت دینی_سیاسی داشته باشند، حق را به پیروان آن ایده می دهند.
مثلا هیتلر فاشیست بود و نژادی که به آن تعلق داشت را محق به زندگی می دانست و مدعی بود نجات بخش بشریت است. در جامعه ی ما شیعه بودن چنین نقشی دارد. مثل پیروان شیعه که فکر می کنند برای نجات بشر آمده اند. این تفکر در تمام ساحات اجتماعی دیده می شود.
به عبارت ساده تر، این افراد در ساحت فردی دیگران را بیمار و در ساحت سیاسی_اجتماعی دیگران را دشمن می نامند!