سلام یه روز که من وپدر مادرم خونه خواهرم بودیم یکی از همسایه هاشون که تاحدی باما هم دوست بود اومد خونشون که خانم میانسالی بودن پدرم که با شلوار راحتی بود بلند شد بره اطاق دیگه که شلوار مناسب بپوشه این خانم فکر کرد بابام معذب شده داره میره بیرون که مثلا اومد تعارف کنه گفت حاج اقا چرا دارید میرید راحت باشید شما هم جای پدر مریم (مریم دخترش بود)یعنی چی جای شوهرت حالا میگن شما جای پدرم٫ برادرم و محارم .بنده خدا از روسادگی گفته بود 😃. ((نقاش چشم تیله ای))
#سوتی_های_زنونه
https://t.me/+Tm34_2A5zKEwhz3V
برای حمایت از ما سوتی هارو برای دوستانتون بفرستید😍♥️
#سوتی_های_زنونه
https://t.me/+Tm34_2A5zKEwhz3V
برای حمایت از ما سوتی هارو برای دوستانتون بفرستید😍♥️