✍️ فریبا نظری
« دلتنگی برای ایران، یک نویسنده و طنزپرداز منتقد را کشت ! »
✏️ ابراهیم نبوی، نویسنده ایرانی در هجرت و غربت دور از ایران به زندگی خود پایان داد.
این گزاره خبری، ناقص و نادرست است! زیرا نبوی به تنهایی مهر پایان بر زندگی خود نزد، معاونان و مباشران این قتل بسیارند:
- آنان که نبوی را به اتهام نوشتن انتقادی، مجرم شناخته و دو نوبت زندانیش کردند!
- آنان که در زندان بر او چنان سخت گرفتند و آزارش دادند تا به اعتراف اجباری بنشیند و بگوید که جاسوس است!
- آنان که از نگارش و نشر آثارش در ایران جلوگیری نمودند!
- آنان که وقتی در نشست دیدار با مسعود پزشکیان در آمریکا شرکت کرد، او را با نامهربانی و تمسخر مورد طعن قرار دادند و به انتخابش احترام نگذاشتند!
- آنان که سبب افسردگی و دلمردگی جسم و جان نبوی شدند و انسانی پرانرژی و طناز را به زانو درآوردند!
- آنان که با تزریق احساس ناامنی و ترس به نبوی، نگذاشتند او به ایران بازگردد و حسرت دوباره زندگی در ایران را به دلش نشاندند!
⬅️ ابراهیم نبوی پیشتر گفته بود:
من برای زندگی در بیرون ایران مطلقاً مشکل ندارم. نه مشکل حقوقی، نه مشکل کاری و نه مشکل مالی. خیلی هم کشور خوبی است و دائم هم سفر میروم. آزادی و کار و فعالیت اجتماعی و فرهنگی را که در اینجا هست دوست دارم ولی من میخواهم همه اینها را در کشور خودم داشته باشم. من دوست دارم فعالیت رسانهایام در محیطی باشد که زبان مادریام در آن به گوشم شنیده شود. علت اینکه قصد بازگشت دارم این است که میخواهم به کارهای ماندگار و اساسیام از جمله تحقیقات ادبی دربارهٔ تاریخ طنز بپردازم، رمانها و داستانهای کوتاهم را منتشر کنم و در فضای فرهنگی داخل ایران زندگی کنم. این نعمت بزرگی است که صدای دور و برتان فارسی باشد. مشکل من این است که میخواهم در محیط زبان فارسی زندگی کنم. همان رنجهایی را که مردم میکشند، بکشم و در همان شادیهایی که از آن بهره میبرند، شریک باشم. مطمئنم در این هشت سال بلاهایی بر سر اقتصاد و جامعه ایران آمده اما من و امثال من میتوانیم برای بهتر شدن اوضاع کمک کنیم. من دوست دارم در همان شهر دودآلود، با مردمانی که سریع عصبانی میشوند، با قیمتهای دائماً متغیر زندگی کنم … چندین بار برای بازگشت اقدام هم کردم ولی متاسفانه هر بار به قول آقای خیابانی سنگ ما به در بسته خورد ...
🔹دختران ابراهیم نبوی در اطلاعیهای که در اختیار بیبیسی قرار دادند، نوشتهاند: «پدرمان در یک دهه اخیر افسرده و دلتنگ ایران بود و غیرممکن بودن زندگی در کشورش، بار سنگینی را بر دوش او گذاشته بود.»
آنها میگویند ابراهیم نبوی «در حالی از دنیا رفت که به معنای واقعی کلمه هرگز نتوانست با اقامت اجباری خود در غربت کنار بیاید.»
✏️به امید آنکه در کشتن هیچ انسانی، مباشرت و معاونت نداشته باشیم!
به امید آنکه هیچ انسانی مجبور نشود از دلتنگی برای وطن و آزادی در آن، به زندگی خود پایان دهد و مرگ را در آغوش بکشد!
به امید آنکه هیچ انسانی مجبور نشود از وطن خود فرار کند! و در حسرت دیدار دوباره وطن و زندگی معمولی در آن، بمیرد!
@soutidastan
« دلتنگی برای ایران، یک نویسنده و طنزپرداز منتقد را کشت ! »
✏️ ابراهیم نبوی، نویسنده ایرانی در هجرت و غربت دور از ایران به زندگی خود پایان داد.
این گزاره خبری، ناقص و نادرست است! زیرا نبوی به تنهایی مهر پایان بر زندگی خود نزد، معاونان و مباشران این قتل بسیارند:
- آنان که نبوی را به اتهام نوشتن انتقادی، مجرم شناخته و دو نوبت زندانیش کردند!
- آنان که در زندان بر او چنان سخت گرفتند و آزارش دادند تا به اعتراف اجباری بنشیند و بگوید که جاسوس است!
- آنان که از نگارش و نشر آثارش در ایران جلوگیری نمودند!
- آنان که وقتی در نشست دیدار با مسعود پزشکیان در آمریکا شرکت کرد، او را با نامهربانی و تمسخر مورد طعن قرار دادند و به انتخابش احترام نگذاشتند!
- آنان که سبب افسردگی و دلمردگی جسم و جان نبوی شدند و انسانی پرانرژی و طناز را به زانو درآوردند!
- آنان که با تزریق احساس ناامنی و ترس به نبوی، نگذاشتند او به ایران بازگردد و حسرت دوباره زندگی در ایران را به دلش نشاندند!
⬅️ ابراهیم نبوی پیشتر گفته بود:
من برای زندگی در بیرون ایران مطلقاً مشکل ندارم. نه مشکل حقوقی، نه مشکل کاری و نه مشکل مالی. خیلی هم کشور خوبی است و دائم هم سفر میروم. آزادی و کار و فعالیت اجتماعی و فرهنگی را که در اینجا هست دوست دارم ولی من میخواهم همه اینها را در کشور خودم داشته باشم. من دوست دارم فعالیت رسانهایام در محیطی باشد که زبان مادریام در آن به گوشم شنیده شود. علت اینکه قصد بازگشت دارم این است که میخواهم به کارهای ماندگار و اساسیام از جمله تحقیقات ادبی دربارهٔ تاریخ طنز بپردازم، رمانها و داستانهای کوتاهم را منتشر کنم و در فضای فرهنگی داخل ایران زندگی کنم. این نعمت بزرگی است که صدای دور و برتان فارسی باشد. مشکل من این است که میخواهم در محیط زبان فارسی زندگی کنم. همان رنجهایی را که مردم میکشند، بکشم و در همان شادیهایی که از آن بهره میبرند، شریک باشم. مطمئنم در این هشت سال بلاهایی بر سر اقتصاد و جامعه ایران آمده اما من و امثال من میتوانیم برای بهتر شدن اوضاع کمک کنیم. من دوست دارم در همان شهر دودآلود، با مردمانی که سریع عصبانی میشوند، با قیمتهای دائماً متغیر زندگی کنم … چندین بار برای بازگشت اقدام هم کردم ولی متاسفانه هر بار به قول آقای خیابانی سنگ ما به در بسته خورد ...
🔹دختران ابراهیم نبوی در اطلاعیهای که در اختیار بیبیسی قرار دادند، نوشتهاند: «پدرمان در یک دهه اخیر افسرده و دلتنگ ایران بود و غیرممکن بودن زندگی در کشورش، بار سنگینی را بر دوش او گذاشته بود.»
آنها میگویند ابراهیم نبوی «در حالی از دنیا رفت که به معنای واقعی کلمه هرگز نتوانست با اقامت اجباری خود در غربت کنار بیاید.»
✏️به امید آنکه در کشتن هیچ انسانی، مباشرت و معاونت نداشته باشیم!
به امید آنکه هیچ انسانی مجبور نشود از دلتنگی برای وطن و آزادی در آن، به زندگی خود پایان دهد و مرگ را در آغوش بکشد!
به امید آنکه هیچ انسانی مجبور نشود از وطن خود فرار کند! و در حسرت دیدار دوباره وطن و زندگی معمولی در آن، بمیرد!
@soutidastan