🔹آوای تاریخی ایذه: طوفان عشق به پادشاهی رضا شاه دوم
در سرزمین آریایی این ایران مِهن ما، دیاری کهندل ز تاریخ پرفراز و نشیب خویش، ایذه میدرخشد؛ گوهری درخشان که باید بهعنوان الگویی برجسته برای فرزندان ایرانزمین شناخته شود. ایذه، با دلیرانگی و شجاعت مردمی نستوه، همواره در پیکار با بیداد و ستم، بهویژه در برابر ضحاک زمان، ایستاده است.
این دیار، با افراشتن پرچم شیروخورشید، به نماد پادشاهیخواهی و نبرد برای آزادگی بدل شده و یادآور آرمانخواهی دلیران و فرزندان ایران باستان است.
مردمان ایذه، که جان و دلشان فدای خاک و مِهن است، در آرزوی بازگشت پادشاهی و شاه رضا پهلوی میتپند. در دلهای این فرزندان وفادار، آرزویی شکوهمند برای ديدار دوبارهی فخر و عظمت پادشاهی نهفته است.
تاریخ این دیار سرشار از دلاوری و دلیرمردی است، بمانند افرادی چون رستم، با تمام وجود در برابر زورمندان ایستادهاند. آنان صخرههای ستم را به گورستان خالی اندیشه و افکار ضال تبدیل کردهاند و با فریادهای نیکخواهانه، آوای آزادیخواهی را در گوش جهانیان طنینانداز ساختهاند.
در میدانهای پیکار، صدای غرش دلیران ایذه چون طنین رعد و برقی در آسمانهای ستمزده طنینانداز است.
مردم ایذه، چون شمشیری آبدیده در برابر ستمگران، نمایشی از غیرت و شجاعت را به منصه ظهور آوردهاند و همواره در پیمان پیکار در خط مقدم ایستادهاند. آرزوی بازگشت پادشاهی و عشق به نیکبختی در رگهای این ملت میجوشد و با الهام از تاریخ شکوهمند و پرچالش مِهن، دلهایشان را از امید و نیرو لبریز میسازد. چون چشمهی زلال که از کوهساران سر بر میآورد، روح پیکار و آزادی در سینه آنان جاری است.
این سرزمین، کانون حماسه و آرمانخواهی، نهتنها در برابر دشمنان بیگانه، بلکه در ستیز با ستمگران داخلی نیز بهسختی ایستادگی کرده است. مردم ایذه با دلهایی سرشار از غیرت و عشق به مِهن، یادآور صبر و استقامت در برابر سرکوبهای ستم و بیداد بوده و با آوازهای آزادیخواهانه و دلیرانه، در میدانهای نبرد حاضر میشوند. آنان با جان و دل در پی تحقق آرمانهای ایران زمین برمیخیزند و در راه رهایی مهد خویش گام برمیدارند.
ایذه، افسانهای زنده و جاری است که نغمههای آزادی و امید را در دل خود همچون چکاوک و نغمهسرایان به آوای میآورد. طنین این شجاعت و دلیری در تاریخ پربار، همواره به گوش میرسد و پیوندی ناگسستنی با آرمان پادشاهیخواهی برپا کرده است. بیایید تا همه ما در پرتو حماسههایی که این دیار به یادگار نهاده، خود را نوین سازیم و با نیکخویی و شجاعت، برای برافراشتن پرچم شیر و خورشید در ابرآسمان ایران، به کمر همت ببندیم.
باشد که ایذه، این دیار آزاده مردان و صفشکنان، همواره در یادها و دلها زنده بماند و چراغی برای دیگر شهرها شود تا همگان در پی آن آرمانهای بلند، پرچم شیر و خورشید را افراشته نگهدارند. و نسلهای آتی، در پرتو کاروان آزادگی و شکوه پادشاهی، قدم به قدم بر زمین نیکو حرکت کنند و تاریخ نوین شجاعت و برابری را رقم زنند.
باشد که یاد ایذه و پیکارهای فراوانش نهتنها در تاریخ ثبت شود بلکه این سرزمین، بهعنوان نمادی از پایداری و مردمدوستی، باید الگویی باشد برای همه ملت ایران تا در راستای نیل به آرمانهای والای انسانی و آزادی، با عزمی راسخ و همدل، به پیش روند.
ایذه با همت و صفای دل، کوشش میکنند تا نهال پادشاهی را در این خاک آبیاری کنند و با دستهای خود سرزمینی آباد و آزاد بسازند. شجاعت و فداکاری این مردم، چون رستم نامی، در دلهایشان زبانه میکشد و فریاد میزنند که پادشاهی، نه تنها یادآور اقتدار و عظمت، بلکه مایهی آرامش و فراهمآوری انصاف و عدالت است.
ایذه، پرچمدار آرمانها و آمالی سترگ است که در آن آزادگی و شجاعت، دم به دم به یادگار مانده و در دلهای نسلهای آینه زمان میدرخشد. بیایید دست در دست یکدیگر، در پی آن آرمانهای بلند پرچم شیر و خورشید را افراشته نگهداریم و با نیکسیرتی و پایمردی، سرنوشت سرزمینمان را به سر منزل مقصود برسانیم.
ایذه، دیاری است سرشار از امید و آرزو. زمانیکه تیرگی ظلم در این مِهن میافتد، مردمان با چشمان پرامید و دلهای شاداب، بر آنند تا در مسیر مبارزه و رستاخیز، پرچم شیر و خورشید را بر قلهها به اهتزاز درآورند. در جوار هر کوه و درختی، صدای خود را به آسمان بلند میکنند و با همبستگی و پیوندی استوار، نوید بازگشت پهلوی، بازگشت به روزگار نیکویی و پارسایی را سر میدهند.
باشد که این دیار همواره در یادها و دلها بماند و چراغی باشد برای همگان، تا در مسیر روشنایی بهسوی آتیهای درخشان گام بردارند و سفری نیک به سرزمین آزادگی و عشق به مِهن آغاز کنند. بیایید دست در دست هم این نغمهی پادشاهی خواهی را با چنگ و ساز تکمیل کنیم، تا جهان بار دیگر آواز شادمانی و حماسهی ما را بشنود.
در سرزمین آریایی این ایران مِهن ما، دیاری کهندل ز تاریخ پرفراز و نشیب خویش، ایذه میدرخشد؛ گوهری درخشان که باید بهعنوان الگویی برجسته برای فرزندان ایرانزمین شناخته شود. ایذه، با دلیرانگی و شجاعت مردمی نستوه، همواره در پیکار با بیداد و ستم، بهویژه در برابر ضحاک زمان، ایستاده است.
این دیار، با افراشتن پرچم شیروخورشید، به نماد پادشاهیخواهی و نبرد برای آزادگی بدل شده و یادآور آرمانخواهی دلیران و فرزندان ایران باستان است.
مردمان ایذه، که جان و دلشان فدای خاک و مِهن است، در آرزوی بازگشت پادشاهی و شاه رضا پهلوی میتپند. در دلهای این فرزندان وفادار، آرزویی شکوهمند برای ديدار دوبارهی فخر و عظمت پادشاهی نهفته است.
تاریخ این دیار سرشار از دلاوری و دلیرمردی است، بمانند افرادی چون رستم، با تمام وجود در برابر زورمندان ایستادهاند. آنان صخرههای ستم را به گورستان خالی اندیشه و افکار ضال تبدیل کردهاند و با فریادهای نیکخواهانه، آوای آزادیخواهی را در گوش جهانیان طنینانداز ساختهاند.
در میدانهای پیکار، صدای غرش دلیران ایذه چون طنین رعد و برقی در آسمانهای ستمزده طنینانداز است.
مردم ایذه، چون شمشیری آبدیده در برابر ستمگران، نمایشی از غیرت و شجاعت را به منصه ظهور آوردهاند و همواره در پیمان پیکار در خط مقدم ایستادهاند. آرزوی بازگشت پادشاهی و عشق به نیکبختی در رگهای این ملت میجوشد و با الهام از تاریخ شکوهمند و پرچالش مِهن، دلهایشان را از امید و نیرو لبریز میسازد. چون چشمهی زلال که از کوهساران سر بر میآورد، روح پیکار و آزادی در سینه آنان جاری است.
این سرزمین، کانون حماسه و آرمانخواهی، نهتنها در برابر دشمنان بیگانه، بلکه در ستیز با ستمگران داخلی نیز بهسختی ایستادگی کرده است. مردم ایذه با دلهایی سرشار از غیرت و عشق به مِهن، یادآور صبر و استقامت در برابر سرکوبهای ستم و بیداد بوده و با آوازهای آزادیخواهانه و دلیرانه، در میدانهای نبرد حاضر میشوند. آنان با جان و دل در پی تحقق آرمانهای ایران زمین برمیخیزند و در راه رهایی مهد خویش گام برمیدارند.
ایذه، افسانهای زنده و جاری است که نغمههای آزادی و امید را در دل خود همچون چکاوک و نغمهسرایان به آوای میآورد. طنین این شجاعت و دلیری در تاریخ پربار، همواره به گوش میرسد و پیوندی ناگسستنی با آرمان پادشاهیخواهی برپا کرده است. بیایید تا همه ما در پرتو حماسههایی که این دیار به یادگار نهاده، خود را نوین سازیم و با نیکخویی و شجاعت، برای برافراشتن پرچم شیر و خورشید در ابرآسمان ایران، به کمر همت ببندیم.
باشد که ایذه، این دیار آزاده مردان و صفشکنان، همواره در یادها و دلها زنده بماند و چراغی برای دیگر شهرها شود تا همگان در پی آن آرمانهای بلند، پرچم شیر و خورشید را افراشته نگهدارند. و نسلهای آتی، در پرتو کاروان آزادگی و شکوه پادشاهی، قدم به قدم بر زمین نیکو حرکت کنند و تاریخ نوین شجاعت و برابری را رقم زنند.
باشد که یاد ایذه و پیکارهای فراوانش نهتنها در تاریخ ثبت شود بلکه این سرزمین، بهعنوان نمادی از پایداری و مردمدوستی، باید الگویی باشد برای همه ملت ایران تا در راستای نیل به آرمانهای والای انسانی و آزادی، با عزمی راسخ و همدل، به پیش روند.
ایذه با همت و صفای دل، کوشش میکنند تا نهال پادشاهی را در این خاک آبیاری کنند و با دستهای خود سرزمینی آباد و آزاد بسازند. شجاعت و فداکاری این مردم، چون رستم نامی، در دلهایشان زبانه میکشد و فریاد میزنند که پادشاهی، نه تنها یادآور اقتدار و عظمت، بلکه مایهی آرامش و فراهمآوری انصاف و عدالت است.
ایذه، پرچمدار آرمانها و آمالی سترگ است که در آن آزادگی و شجاعت، دم به دم به یادگار مانده و در دلهای نسلهای آینه زمان میدرخشد. بیایید دست در دست یکدیگر، در پی آن آرمانهای بلند پرچم شیر و خورشید را افراشته نگهداریم و با نیکسیرتی و پایمردی، سرنوشت سرزمینمان را به سر منزل مقصود برسانیم.
ایذه، دیاری است سرشار از امید و آرزو. زمانیکه تیرگی ظلم در این مِهن میافتد، مردمان با چشمان پرامید و دلهای شاداب، بر آنند تا در مسیر مبارزه و رستاخیز، پرچم شیر و خورشید را بر قلهها به اهتزاز درآورند. در جوار هر کوه و درختی، صدای خود را به آسمان بلند میکنند و با همبستگی و پیوندی استوار، نوید بازگشت پهلوی، بازگشت به روزگار نیکویی و پارسایی را سر میدهند.
باشد که این دیار همواره در یادها و دلها بماند و چراغی باشد برای همگان، تا در مسیر روشنایی بهسوی آتیهای درخشان گام بردارند و سفری نیک به سرزمین آزادگی و عشق به مِهن آغاز کنند. بیایید دست در دست هم این نغمهی پادشاهی خواهی را با چنگ و ساز تکمیل کنیم، تا جهان بار دیگر آواز شادمانی و حماسهی ما را بشنود.