با درود
در مورد نصیری - مصطفی مهرآئین (یا با نام اصلی [محسن دُراهکی دیّری] که از خانواده مذهبی سمپات سازمان مجاهدین خلق است) یا هر نام و فردی که از دل جمهوری شورشیان ۵۷ مطرح میشود این روزها باید توجه داشت ما با پدیده "ریزشی" طرف نیستیم.
مسئله پروژهای هست با نام پوستاندازی که رسمن و صراحتن از دهان تئوریسینهای امنیتی این رژیم چه اسهالطلب چه عرزشی به تناوب داره تکرار میشه.
و وقتی با پدیدهای مواجه میشیم که در تاریخ مشابه ان موجود هست بهترین کار بازخوانی اون تاریخ و اتفاقاتی هست که پیش اومده
بعنوان مثال انچه در لهستان اتفاق افتاد، لخ والسا، نجاری که در کشتیسازی لنین در گدانسک جنبشی به راه انداخت و با تشکیل اتحادیه سولیدارنوشچ، به یکی از نمادهای مبارزه با کمونیسم تبدیل شد. در سال ۱۹۸۹، او با کمونیستها به مذاکره نشست و دولت گذار را تشکیل داد که نقش بسزایی در سقوط حکومت کمونیستی لهستان داشت. بعدها، والسا به خاطر تلاشهایش برای صلح و دموکراسی، جایزه صلح نوبل را دریافت کرد.
خب تا اینجا حتما با خودتون میگید دمش گرم و واقعن جایزه نوبل حقش بوده اما واقعیت چیز دیگر بود.
لخ والسا، آن نجار معروف که جنبش سولیدارنوشچ را به راه انداخت، در واقع یک مهره پلیس مخفی سازمان امنیت لهستان، SB، بوده است. این یعنی که آنها یکی از خودشان را به عنوان رهبر مردمی به میدان آوردند تا به ظاهر یک انقلاب آزادیخواهانه را رهبری کند، اما در واقع همه چیز در کنترل خودشان باشد.
اینجا بود که در سال ۱۹۸۹، با کمونیستها مذاکره کرد و دولت گذار را تشکیل داد، نه برای آزادی واقعی مردم، بلکه برای اینکه سیستم چپگرا را با یک نقاب جدید ادامه دهند. این یک بازی هوشمندانه بود تا همچنان ابتکار عمل در دست خودشان باشد و مردم را در یک سیکل جدید از کنترل و فریب نگه دارند.
و نکته آخر که شباهت تاریخی میان ایران و لهستان در داشتن پادشاهی بود که توسط چپولها و کمونیستها با رژیمی جمهوری جایگزین شد.
پادشاهان لهستان از اصیلترین دودمانهای شاهی در اروپا بودهاند. از پیاستوها گرفته تا یاگلونها، این خاندانها نه تنها لهستان را اداره کردند، بلکه نقش مهمی در تاریخ اروپا داشتند. این پادشاهان با دفاع از مرزهای لهستان در برابر تهاجمات و گسترش فرهنگ و علم، تمدنی را پایهگذاری کردند که تا به امروز زبانزد است.
پیام یکی از همراهان میهنپرست و پادشاهیخواه کانال همگام با رضاشاه دوم
@Siasattalkh
در مورد نصیری - مصطفی مهرآئین (یا با نام اصلی [محسن دُراهکی دیّری] که از خانواده مذهبی سمپات سازمان مجاهدین خلق است) یا هر نام و فردی که از دل جمهوری شورشیان ۵۷ مطرح میشود این روزها باید توجه داشت ما با پدیده "ریزشی" طرف نیستیم.
مسئله پروژهای هست با نام پوستاندازی که رسمن و صراحتن از دهان تئوریسینهای امنیتی این رژیم چه اسهالطلب چه عرزشی به تناوب داره تکرار میشه.
و وقتی با پدیدهای مواجه میشیم که در تاریخ مشابه ان موجود هست بهترین کار بازخوانی اون تاریخ و اتفاقاتی هست که پیش اومده
بعنوان مثال انچه در لهستان اتفاق افتاد، لخ والسا، نجاری که در کشتیسازی لنین در گدانسک جنبشی به راه انداخت و با تشکیل اتحادیه سولیدارنوشچ، به یکی از نمادهای مبارزه با کمونیسم تبدیل شد. در سال ۱۹۸۹، او با کمونیستها به مذاکره نشست و دولت گذار را تشکیل داد که نقش بسزایی در سقوط حکومت کمونیستی لهستان داشت. بعدها، والسا به خاطر تلاشهایش برای صلح و دموکراسی، جایزه صلح نوبل را دریافت کرد.
خب تا اینجا حتما با خودتون میگید دمش گرم و واقعن جایزه نوبل حقش بوده اما واقعیت چیز دیگر بود.
لخ والسا، آن نجار معروف که جنبش سولیدارنوشچ را به راه انداخت، در واقع یک مهره پلیس مخفی سازمان امنیت لهستان، SB، بوده است. این یعنی که آنها یکی از خودشان را به عنوان رهبر مردمی به میدان آوردند تا به ظاهر یک انقلاب آزادیخواهانه را رهبری کند، اما در واقع همه چیز در کنترل خودشان باشد.
اینجا بود که در سال ۱۹۸۹، با کمونیستها مذاکره کرد و دولت گذار را تشکیل داد، نه برای آزادی واقعی مردم، بلکه برای اینکه سیستم چپگرا را با یک نقاب جدید ادامه دهند. این یک بازی هوشمندانه بود تا همچنان ابتکار عمل در دست خودشان باشد و مردم را در یک سیکل جدید از کنترل و فریب نگه دارند.
و نکته آخر که شباهت تاریخی میان ایران و لهستان در داشتن پادشاهی بود که توسط چپولها و کمونیستها با رژیمی جمهوری جایگزین شد.
پادشاهان لهستان از اصیلترین دودمانهای شاهی در اروپا بودهاند. از پیاستوها گرفته تا یاگلونها، این خاندانها نه تنها لهستان را اداره کردند، بلکه نقش مهمی در تاریخ اروپا داشتند. این پادشاهان با دفاع از مرزهای لهستان در برابر تهاجمات و گسترش فرهنگ و علم، تمدنی را پایهگذاری کردند که تا به امروز زبانزد است.
پیام یکی از همراهان میهنپرست و پادشاهیخواه کانال همگام با رضاشاه دوم
@Siasattalkh