از خدا دور افتاده بودم؛
خدا را با خودت به خانه ی من آوردی…
سرد و تاریک بودم، نور و روشنایی را به اجاق من باز آوردی
زندگی، ترکم کرده بود؛ زندگی آوردی…
دست مرا بگیر. با تو می خواهم برخیزم. تو رستاخیز حیات منی…
برکت عشق تو با من باد!
#احمد_شاملو
از خدا دور افتاده بودم؛
خدا را با خودت به خانه ی من آوردی…
سرد و تاریک بودم، نور و روشنایی را به اجاق من باز آوردی
زندگی، ترکم کرده بود؛ زندگی آوردی…
دست مرا بگیر. با تو می خواهم برخیزم. تو رستاخیز حیات منی…
برکت عشق تو با من باد!
#احمد_شاملو