چند سال پیش ماه رمضون ماموریت رفتم مشهد
رفتم رستوران ناهار بگیرم ساعت ۲
کرکره نصفه پایین بود
+ ناهار چی داری
طرف خوف کرد گفت برو تروخدا، شر میشه، ساعت ۵ بیا
+ الان گشنمه
-نداریم
+ داری آمارتو گرفتم
-مغازمو پلمپ میکنن
+ بیا این کارتو بگیر پولتو بکش، ۳ تا غذا بذار کنار کوچه
-باشه فعلا برو اونور خیابون
+ گفتم تو غذا رو بده ، هر کی پرسید میگم نذری گرفتم
چند نفر دیگه هم اومدن اونا رو کله کرد
دیگه هر روز من میرفتم اون طرف خیابون کارت میدادم ، غذا رو از تو کوچه بر میداشتم
مواد می خواستم بخرم راحت تر بود😂😂
🔴 @Shamsi_khanom
رفتم رستوران ناهار بگیرم ساعت ۲
کرکره نصفه پایین بود
+ ناهار چی داری
طرف خوف کرد گفت برو تروخدا، شر میشه، ساعت ۵ بیا
+ الان گشنمه
-نداریم
+ داری آمارتو گرفتم
-مغازمو پلمپ میکنن
+ بیا این کارتو بگیر پولتو بکش، ۳ تا غذا بذار کنار کوچه
-باشه فعلا برو اونور خیابون
+ گفتم تو غذا رو بده ، هر کی پرسید میگم نذری گرفتم
چند نفر دیگه هم اومدن اونا رو کله کرد
دیگه هر روز من میرفتم اون طرف خیابون کارت میدادم ، غذا رو از تو کوچه بر میداشتم
مواد می خواستم بخرم راحت تر بود😂😂
🔴 @Shamsi_khanom