«موتوا قبل ان تموتوا» اشاره به چه دارد؟در بیانات بزرگان ما هست که بعد از مرگ، تکامل علمی فراوان است. بسیاری از حقایق برای انسان کشف میشود اما تکامل عملی به هیچ وجه نیست؛
چون آنجا شریعت نیست و آنجا دار تکلیف نیست (الیوم عملٌ و لا حساب و غداً حسابٌ و لا عمل)
از طرفی عمل هرگز عامل را رها نمیکند؛ عمل زنده است ( العمل حیٌ لایموت باذن الله و العمل معلّقٌ علی عامله باذن الله)
کاری که انسان انجام داد از بین نمیرود ، نمیشود گفت گذشت، ما گذشتیم نه آن که آن عمل از بین رفته باشد.
پس عمل باقی است بدون شک.
وقتی از بین نرفت یک موجود معطل در عالم هستی نیست که نه با چیزی رابطه داشته باشد و نه معلول یا علت چیزی باشد و چون موجودی جدا و بیگانه در یک گوشه افتاده باشد،
این هم اصل دوم.
اصل سوم این است که عمل مبدا فاعلی خود را رها نمیکند و از عامل خودش گسیخته و منقطع نیست. الا و لابد دامنگیر و گردن گیر عاملش میشود.
قرآن کریم میفرماید (انما بغیکم علی انفسکم)
این یک حصر است یعنی هر کسی ستمی ولو به دیگری کند یک نیشی به خود میزند.
منتهی الان مست قدرت است و زمانیکه این حالت تخدیری او برطرف شد دادش در میآید.
این طور نیست که الان درد نباشد، الان آسیب هست منتهی او چون احساس نمیکند (فی سکرتهم یعمهون) مستانه زندگی میکند!
اگر کسی حرفش( ان هی الا حیاتنا الدنیا) است این محجوب است به حجاب نادیدنی و مستور، یوم القیامه که مستورها مشهور میشود، این شخصی که واقعا کور بود حالا کوریاش ظاهر میشود؛
آن وقت اعتراض میکند (رب لم حشرتنی اعمی و قد کنت بصیرا)، پاسخش این است که خیر، تو کور بودی و نمیفهمیدی، امروز آن کوری باطنی تو ظاهر شده است.
پس تا آنجا که بنده میدانم، غرض از بمیرید قبل از آنکه بمیرید آن است که:
اولا انسان خود را محاسبه کند و بداند که عملش زنده است و نتیجه این اعمال به همان مبدا فاعلیشان باز میگردد.
دوماً از ادراکات ظاهر عبور کرده و صفات باطنی خودش را بینا شود و به اصلاح آنها بپردازد.
آنکه بداند مردن پوسیدن نیست بلکه از پوست به در آمدن است، امروز هم به اختیار خود میتواند از پوست به درآید
و با آنچه مجرد از ماده است، سنخیت پیدا کند و ارتباط بگیرد و چون گورخری رمنده از دست شیر نباشد!
ـــ ـ ـ ـــ ـ
✔️
مهدی جعفری📖
برگرفته از تفسیر آیات پایانی سوره فاطر آیت الله العظمی جوادی آملی🏴
@serrethari | فلسفه خون خواهی