از چاقوے ضامن دار و قلیان تا پاڪ شدن در خانطومانــ🕊️
🌷شهید مجید قربانخانی
تاریخ تولد: ۳۰ / ۵ / ۱۳۶۹
تاریخ شهادت: ۲۱ / ۱۰ / ۱۳۹۴
محل تولد: تهران
محل شهادت: سوریه
*🌷راوی← مجید پسر شَر و شور محله بود، قهوهخانه داشت و چاقوش همیشه در جیبش🔪روی دستش خالکوبی بود🥀برای قهوهخانهاش هم همیشه نان بربری میگرفت، بهش میگفتن «مجید بربری...🌱یک سال قبل از سوریه رفتنش کربلا رفت و آنجا از امام حسین(ع) خواسته بود تا آدم شود🌙وقتی بازگشت حتی قلیان کشیدن هم کنار گذاشت💫دیگر نماز میخواند📿و همیشه در حال دعا و گریه بود🥀پدرشهید← آشنا و غریبه میگفتن مجید بخاطر پول میخواد بره سوریه لابد پول ریختن به حسابش،🥀آنقدر گفتن که خودمان هم باورمان شد، یک روز سند مغازه را به مجید دادم⚡️گفتم این سند را بگیر، اگر فروختی پولش برای خودت، فقط تو را به خدا به خاطر پول نرو..🥀مجید خیلی عصبانی شد و بارها پایش را به زمین کوبید و گفت: «به خدا اگه خود خدا هم بیاد و بگه نرو من باز هم میرم...🥀مجید تصمیمش را گرفته بود و تنها عشق به حضرت زینب(س) و اهلبیت او را به سوریه کشاند🕊حتی وقتی رفت تمام جیبهایش را خالی کرد تا نگویند مدافعان برای پول میروند...🥀راوی← مجید خواب شهادتش رو دیده بود🕊️و حضرت زهرا(س) فرموده بودند یک هفته بعد از سوریه رفتنت شهید میشوی💫و دقیقا یک هفته بعد 21 دی ماه ۱۳۹۴ در خانطومان سوریه شهید شد🕊️با اصابت تیر به دست و پهلو مجروح🥀و تا 3 ساعت حرف زد و شوخی کرد تا اینکه به شهادت رسید🕊استخوانهایش بعد از 3 سال به وطن بازگشتــ*🕊️🕋
#شهید_مجید_قربانخانی
#شادی_روح_پاکش_صلوات 💙🌷
@razechafieh
🌷شهید مجید قربانخانی
تاریخ تولد: ۳۰ / ۵ / ۱۳۶۹
تاریخ شهادت: ۲۱ / ۱۰ / ۱۳۹۴
محل تولد: تهران
محل شهادت: سوریه
*🌷راوی← مجید پسر شَر و شور محله بود، قهوهخانه داشت و چاقوش همیشه در جیبش🔪روی دستش خالکوبی بود🥀برای قهوهخانهاش هم همیشه نان بربری میگرفت، بهش میگفتن «مجید بربری...🌱یک سال قبل از سوریه رفتنش کربلا رفت و آنجا از امام حسین(ع) خواسته بود تا آدم شود🌙وقتی بازگشت حتی قلیان کشیدن هم کنار گذاشت💫دیگر نماز میخواند📿و همیشه در حال دعا و گریه بود🥀پدرشهید← آشنا و غریبه میگفتن مجید بخاطر پول میخواد بره سوریه لابد پول ریختن به حسابش،🥀آنقدر گفتن که خودمان هم باورمان شد، یک روز سند مغازه را به مجید دادم⚡️گفتم این سند را بگیر، اگر فروختی پولش برای خودت، فقط تو را به خدا به خاطر پول نرو..🥀مجید خیلی عصبانی شد و بارها پایش را به زمین کوبید و گفت: «به خدا اگه خود خدا هم بیاد و بگه نرو من باز هم میرم...🥀مجید تصمیمش را گرفته بود و تنها عشق به حضرت زینب(س) و اهلبیت او را به سوریه کشاند🕊حتی وقتی رفت تمام جیبهایش را خالی کرد تا نگویند مدافعان برای پول میروند...🥀راوی← مجید خواب شهادتش رو دیده بود🕊️و حضرت زهرا(س) فرموده بودند یک هفته بعد از سوریه رفتنت شهید میشوی💫و دقیقا یک هفته بعد 21 دی ماه ۱۳۹۴ در خانطومان سوریه شهید شد🕊️با اصابت تیر به دست و پهلو مجروح🥀و تا 3 ساعت حرف زد و شوخی کرد تا اینکه به شهادت رسید🕊استخوانهایش بعد از 3 سال به وطن بازگشتــ*🕊️🕋
#شهید_مجید_قربانخانی
#شادی_روح_پاکش_صلوات 💙🌷
@razechafieh