📖 کتاب «بخوانند و داوری کنند» (شیعیگری)
🖌 احمد کسروی
🔸گفتار دوم : خردههایی که به شیعیگری توان گرفت (هفت از شانزده)
پنجم : شیعیان آن امامان را گردانندهی جهان میشمارند. «چهارده معصوم» همهکارهی دستگاه خدایند و در گردانیدن جهان یاوران او میباشند.
از خود آن امامان سخنانی در این زمینه ، در کتابها آورده شده که اگرچه نتوان دانست کدامها گفتهی ایشان است و کدامها را دیگران افزودهاند ، ولی رویهمرفته پیداست که سرچشمه از خودشان بوده. هرچه هست باور انبوه شیعیان به همینست و در سختیها بآنان رو میآورند و گشایش کار میخواهند. امامان بمانند ، که خویشاوندان آنان را ـ از «حضرت عباس» و «جناب علیاکبر» و «زینب» و «امکلثوم» و «سکینه» و دیگران ـ دستاندرکارهای جهان و یاوران خدا میپندارند. بلکه در اندیشهی شیعیان هر گنبدی گره از کار تواند گشاد ، و هر سقاخانهای «مراد» تواند داد.
اینهمه گنبدها که از بزرگ و کوچک برپاست جز برای این کار نیست. روند و در بَرِ آنها ایستند و گشایش کار خواهند ، آهنپارهها را با دست گیرند و تکان دهند و نیازمندیهای خود را از آنها طلبند.
این سخنان در همه جا بر سر زبانهاست : «توسل به ائمه کن» ، «دست بدامن امام حسین بزن» ، «اگر نجات میخواهی در این در است».
اکنون در تهران بیش از چند هزار گداست ، و اینان کوچهها را میگردند و در جلو درها میایستند و پیاپی بزبان میآورند : «حضرت عباس دردت دوا کند» ، «امام حسین ذلیلت نکند» ، «امام بیمار به بستر بیماری نیندازدت» ، «امام غریب قرضهایت ادا کند» ، و مردم بپاس همین گفتهها نان و پول بایشان میدهند.
پارسال در تهران مرد پاشکستهی لنگی شال سبز بر سر بسته گدایی میکرد و همهی دعاهایش از امامزاده داوود میبود : «امامزاده داوود مرادت دهد ، امامزاده داوود قرضت ادا کند ...». در چند فرسنگی تهران در یک دیه ناپاکیزهای گنبدی بنام امامزاده داوود هست که همه ساله تابستان تهرانیان رو بآنجا آورند و گوسفندها کُشند و «مرادها» خواهند. بتازگی که در تهران نمایندگان برای مجلس برگزیده میشد ، یک مرد فریبکاری نوشتهای چاپ کرده و پراکنده بود که چون به نمایندگی برگزیده شود از ماهانههای خود راه امامزاده داوود را شوسه خواهد گردانید.
اکنون میباید پرسید : آیا مردمی با این باورها گمراه نیستند؟!.. چه گمراهی بالاتر از این که مردگان هیچکاره را همکار خدا شناسند؟!.. میباید پرسید : «چه دلیلی هست که امامانتان یاوران خدایند؟!. شما خدا را چه دانستهاید که نیازمند یاورش میشمارید؟!..»
اکنون اگر از ملایان بپرسیم ، نخست خواهند گفت : «آری آنان امام میبودند ، خدا ایشان را از «نور» آفریده بود. سپس که ایراد گیریم و دلیل خواهیم و درمانند ، این بار چنین خواهند گفت : «اینها عقیدهی عوام است». این شیوهی ایشانست که نخست دربارهی گمراهیهای خود بگفتگو درآیند و به چَخِش[=مجادله] پردازند و چون درماندند بیکبار بازگشته گناه را بگردن «عوام» اندازند.
ولی ما میدانیم که این باورها از کتابها سرچشمه گرفته ، بلکه چنانکه گفتیم «حدیثها» در این باره هست. (1)
به هر حال راهنمای «عوام» ملایانند و این باورهای بیدینانه را آنان یاد دادهاند و اکنون هم میدهند. همین امروز اگر کسی بیمار باشد و نزد ملایی نام پزشک بَرَد درزمان[=بیدرنگ] خواهد گفت : «طبیب چیست؟!. شفای خود را از ائمهی طاهرین بخواه».
🔹 پانوشت :
1ـ من محمدبنسنان قال کنت عند ابی جعفرالثانی علیهالسلام فذکرت اختلاف الشیعه فقال ان الله لم یزل فردا منفردا فی الوحدانیة ثم خلق محمدا و علیا و فاطمة علیهمالسلام فمکثوا الف دهر ثم خلق الاشیاء و اشهدهم خلقها و اجری علیها طاعتهم و جعل فیهم ماشاء و فوض الیهم امرالاشیاء فیالحکم و التصرف و الارشاد و الامر و النهی فیالخلق لانهم الولات فلهم الامر و الولایة و الهدایة فهم ابوابه و حجابه و نوابه ...
📣 (خوانندگان همچنین میتوانند از راه نشانی زیر با ما همبستگی داشته پیام یا نوشتارهای خود را در این زمینه بنویسند. تنها خواهش ما اینست که نوشتارها تا جایی که تواند بود کوتاه و با دلیل همراه بوده و خواست از آن تنها روشنی مطلب و حقیقت باشد.
@PakdiniHambastegibot
یک نظرپرسی هم در زیر آمده که میتوانید در آن شرکت کنید).
🌸
🖌 احمد کسروی
🔸گفتار دوم : خردههایی که به شیعیگری توان گرفت (هفت از شانزده)
پنجم : شیعیان آن امامان را گردانندهی جهان میشمارند. «چهارده معصوم» همهکارهی دستگاه خدایند و در گردانیدن جهان یاوران او میباشند.
از خود آن امامان سخنانی در این زمینه ، در کتابها آورده شده که اگرچه نتوان دانست کدامها گفتهی ایشان است و کدامها را دیگران افزودهاند ، ولی رویهمرفته پیداست که سرچشمه از خودشان بوده. هرچه هست باور انبوه شیعیان به همینست و در سختیها بآنان رو میآورند و گشایش کار میخواهند. امامان بمانند ، که خویشاوندان آنان را ـ از «حضرت عباس» و «جناب علیاکبر» و «زینب» و «امکلثوم» و «سکینه» و دیگران ـ دستاندرکارهای جهان و یاوران خدا میپندارند. بلکه در اندیشهی شیعیان هر گنبدی گره از کار تواند گشاد ، و هر سقاخانهای «مراد» تواند داد.
اینهمه گنبدها که از بزرگ و کوچک برپاست جز برای این کار نیست. روند و در بَرِ آنها ایستند و گشایش کار خواهند ، آهنپارهها را با دست گیرند و تکان دهند و نیازمندیهای خود را از آنها طلبند.
این سخنان در همه جا بر سر زبانهاست : «توسل به ائمه کن» ، «دست بدامن امام حسین بزن» ، «اگر نجات میخواهی در این در است».
اکنون در تهران بیش از چند هزار گداست ، و اینان کوچهها را میگردند و در جلو درها میایستند و پیاپی بزبان میآورند : «حضرت عباس دردت دوا کند» ، «امام حسین ذلیلت نکند» ، «امام بیمار به بستر بیماری نیندازدت» ، «امام غریب قرضهایت ادا کند» ، و مردم بپاس همین گفتهها نان و پول بایشان میدهند.
پارسال در تهران مرد پاشکستهی لنگی شال سبز بر سر بسته گدایی میکرد و همهی دعاهایش از امامزاده داوود میبود : «امامزاده داوود مرادت دهد ، امامزاده داوود قرضت ادا کند ...». در چند فرسنگی تهران در یک دیه ناپاکیزهای گنبدی بنام امامزاده داوود هست که همه ساله تابستان تهرانیان رو بآنجا آورند و گوسفندها کُشند و «مرادها» خواهند. بتازگی که در تهران نمایندگان برای مجلس برگزیده میشد ، یک مرد فریبکاری نوشتهای چاپ کرده و پراکنده بود که چون به نمایندگی برگزیده شود از ماهانههای خود راه امامزاده داوود را شوسه خواهد گردانید.
اکنون میباید پرسید : آیا مردمی با این باورها گمراه نیستند؟!.. چه گمراهی بالاتر از این که مردگان هیچکاره را همکار خدا شناسند؟!.. میباید پرسید : «چه دلیلی هست که امامانتان یاوران خدایند؟!. شما خدا را چه دانستهاید که نیازمند یاورش میشمارید؟!..»
اکنون اگر از ملایان بپرسیم ، نخست خواهند گفت : «آری آنان امام میبودند ، خدا ایشان را از «نور» آفریده بود. سپس که ایراد گیریم و دلیل خواهیم و درمانند ، این بار چنین خواهند گفت : «اینها عقیدهی عوام است». این شیوهی ایشانست که نخست دربارهی گمراهیهای خود بگفتگو درآیند و به چَخِش[=مجادله] پردازند و چون درماندند بیکبار بازگشته گناه را بگردن «عوام» اندازند.
ولی ما میدانیم که این باورها از کتابها سرچشمه گرفته ، بلکه چنانکه گفتیم «حدیثها» در این باره هست. (1)
به هر حال راهنمای «عوام» ملایانند و این باورهای بیدینانه را آنان یاد دادهاند و اکنون هم میدهند. همین امروز اگر کسی بیمار باشد و نزد ملایی نام پزشک بَرَد درزمان[=بیدرنگ] خواهد گفت : «طبیب چیست؟!. شفای خود را از ائمهی طاهرین بخواه».
🔹 پانوشت :
1ـ من محمدبنسنان قال کنت عند ابی جعفرالثانی علیهالسلام فذکرت اختلاف الشیعه فقال ان الله لم یزل فردا منفردا فی الوحدانیة ثم خلق محمدا و علیا و فاطمة علیهمالسلام فمکثوا الف دهر ثم خلق الاشیاء و اشهدهم خلقها و اجری علیها طاعتهم و جعل فیهم ماشاء و فوض الیهم امرالاشیاء فیالحکم و التصرف و الارشاد و الامر و النهی فیالخلق لانهم الولات فلهم الامر و الولایة و الهدایة فهم ابوابه و حجابه و نوابه ...
📣 (خوانندگان همچنین میتوانند از راه نشانی زیر با ما همبستگی داشته پیام یا نوشتارهای خود را در این زمینه بنویسند. تنها خواهش ما اینست که نوشتارها تا جایی که تواند بود کوتاه و با دلیل همراه بوده و خواست از آن تنها روشنی مطلب و حقیقت باشد.
@PakdiniHambastegibot
یک نظرپرسی هم در زیر آمده که میتوانید در آن شرکت کنید).
🌸