من اکنون یک رزمندهی نامدار برای وطنم هستم، اما این سرزمین از عشق بیفایده و کشتهشده درست شده است. من به باور عجیبی رسیدهام، به این باور رسیدهام که در هر جایی عاشقی را آزاد کنم. من در این فکرم که گوشهای پیدا کنم و مکانی بسازم تا بعضی عاشقان که جایی برای زندگی ندارند با هم آنجا بروند و زندگی کنند.
غروب پروانه – بختیار علی
غروب پروانه – بختیار علی