هــو
۱۲۱
💠 #گفتارهای_عرفانی حضرت آقای #مجذوبعلیشاه قدّسسرّهالعزیز
🔹 جلد چهارم - قسمت ۸۲
🔸 موضوع: خوف، ترس از این چه الان در آن هستیم یا گذشته یا آینده که گیر کردهایم و هیچکاری هم نمیتوانیم بکنیم - خشیت، بیم و ترس است توأم با احساس ابهت - قدرت خدا و حضور خدا را در همه جا احساس کنیم - جز از خداوند از هیچکس نترسید - فرشتۀ خداوند یعنی یکی از وسائل و اقتدارات خداوند - کسی که به خداوند تکیه میکند، همان خدا او را بس است.
▫️ صبح شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۸۸ شمسی (جلسه خواهران ایمانی)
بسمالله الرّحمن الرّحيم
دو تا لغت عربی است که ما به فارسی ترجمه میکنیم، یکی خوف که ترس ترجمه میکنند. خوف یعنی ترس از این چه الان در آن هستیم، یا گذشته و آینده. و اینکه گیر کردیم در این و هیچکاری هم نمیتوانیم بکنیم. کسی افتاده مثلاً در این باتلاقها، مرداب که هر چه پا بزند پایینتر میرود، این خوف دارد. بعد هیچ کاری هم نمیتواند بکند. امّا لغت دیگری خشیت که خشیت بیم و ترسی است توأم با احساس اُبهت. مثلاً کسی به فرض میرود پیش انوشیروان که دادگر است این خشیت دارد، میترسد از اینکه شایسته اُبهت و شخصیت انوشیروان نتواند حرفی بزند یا نتواند کاری بکند. این را میگویند خشیت. قرآن هم یک چند جا خشیت را اسم برده. در جایی میگوید: إِنَّما یَخْشَى اللهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ (سوره فاطر، آیه ۲۸)، علما در مقابل خداوند خشیت دارند. یعنی میدانند که خداوند ظلم نمیکند. و جزییات زندگی آنها را خوب و بدشان را خبر دارد، میبیند و دیده است. با این خیال میرود مثلاً پیش انوشیروان. این خشیت دارد امّا همین شخص مجبور بشود برود پیش ضحّاک ماردوش. میرود پیش ضحّاک ماردوش، جز خوبی در کارنامهاش چیزی نیست. همهاش خوبی کرده حالا هم که میرود برای یک کار خیر میرود. میرود مثلاً میگوید: فلان کس مریض یا نیازمند است به او برسید. ولی این خوف را دارد که مبادا بعضی صحبتی کرده باشند این با من بد باشد تا رفتم، جواب سلام من را ندهد، بگوید: گردنش را بزنید. این فرق خوف و خشیت است. البتّه خشیت چون در مقابل خداوند است. خداوند عادل و دانا و ما خشیت داریم، امید به خیر هم هست، این است که میرود پیش انوشیروان. اُبهت دارد حس میکند. خوف هم دارد میترسد که مبادا بیتربیتی کند و مناسب شأن او کاری نتواند بکند، ولی امید هم دارد که او برایش خیری برساند، کار خیر. در قرآن هم چند بار آمده است.
من یک جا به کسی سفارش کردم، البتّه این سفارشی نیست که برای همه همیشه واجب باشد آن موقع لازم بود گفتم همۀ فقرا، بلکه همۀ دوستان، بگو از هیچکس نترسید جز از خداوند. برای اینکه از خداوند هم انسان خوف ندارد. خداوند عادل است بیخود تصمیمی نمیگیرد، میشود خشیت. از هیچکس نترسید جز از خداوند. در ظاهرش خیلی شجاع میشوند ولی در باطنش چون خداوند همیشه با ما است به این معنی که همانطورکه روح ما از تمام وضعیت بدن ما خبر دارد میداند دستش دارد میخارد باید بخاراند، میداند پایش درد میکند باید دراز کند همۀ اینها را میداند. این یک مثال کوچکی است برای اینکه قدرت خدا و حضور خداوند را در همه جا احساس کنیم. البتّه این یک درجه و مقامی است که خود این درجه و مقام هم ارزش دارد؛ غیر از این. در تورات مثلاً میخوانیم چون آنجا عبارت سادهای خیلی ساده بوده. تورات وقتی بوده که بشر خدایی را هم که مجسّم میکرده یک خدایی با چشم و گوش و دست و پا و اینطور مثل انسان بوده. میگفته یک چنین چیزی شکل انسانی خداست، ولی کمکم خداوند میخواست به این مردم بفهماند که نه! این که شما میگویید خدا نیست میگوید آدم بعد که رفت بعد که شیث را به جانشینی تعیین کرد فرشتۀ خداوند آمد به نزد شیث گفت: من همیشه با تو هستم. فرشتۀ خداوند یعنی یکی از اقتدارات و وسایل خداوند. یعنی همین همراه بودن. بنابراین ما اگر این احساس را بکنیم در هر موردی که خداوند با ما است دیگر خوف نداریم، خشیت هم که همیشه داریم؛ یعنی از خدا میخواهیم که خوب زندگی کنیم. منتها خوف نداریم. اینکه نه اولیای خدا، إِنَّ أَوْلِیاءَ اللهِ لاخَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاهُمْ یَحْزَنُون (سوره یونس، آیه ۶۲)، اولیای خدا خوف ندارند نگفته خشیت ندارند. خوف ندارند و حزن ندارند برای اینکه میدانند آنچه کردند به نیّت تقرّب به خداوند بوده و از این حیث خلاف امر خدا کاری نکردند. حزنی هم ندارند. حزن یعنی نگرانی که بعد از این چهکار خواهد شد. آن را هم ندارند برای اینکه میگویند آن آیه وَمَنْ یَتَوَكَّلْ عَلَى اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللهَ بالِغُ أَمْرِهِ (سوره طلاق، آیه ۳)، کسی که به خداوند تکیه میکند همان خدا بس است؛ خدا به کارهایش میرسد.
🔹💠🔹💠🔹💠🔹
🔹 خبرگزاری #مهرتابنده
🔗
t.me/MehrTabandeh🔗
instagram.com/MehrTabandeh