Фильтр публикаций


بدمست و ضعیف بودم و بادم برد
حال خوش آشیانه را دادم برد
عاشق نشدم تا به کسی دل ندهم
عشق آمد و هرچه بودم از یادم برد


#مریم_صفری


دلم آغوش گرمت را پر از تکرار می‌خواهد
شبم را در کنارت تا سحر بیدار می‌خواهد
نمی‌گویم بیا باید مدارا کرد با دنیا
تو دردم را نمی‌فهمی، دلم دیدار می‌‌خواهد


#مریم_صفری


که در طریقت ما دل شکستن آسان نیست


#مریم_صفری


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram


از من نخواه تا ننویسم نمی‌شود
غم از دلم بدون نوشتن نمی‌رود
من سالها فقط قلمم همدمم شده
من با قلم گذشته‌ام از هرچه خوب و بد


#مریم_صفری


ای خالق هوای اهورای امشبم
از تو دو تا غزل که بنوشم مرتبم

من را صدا بزن که به خود مبتلا کنی
از رنج لحظه‌های جنونم رها کنی

تو معنی شعوری و شعری، موجهی
مفهوم پرصلابت فخری، ده از دهی

هرگز کسی لیاقت پیمانه‌ات نداشت
ساقی به سرسلامت مستان تو را گذاشت

حال مرا بپرس و مرا در قفس گذار
حال مرا بپرس و به جانم شرر ببار

من با صدای حال تو خوب است؟ بهترم
از انتظار آمدنت بهره می‌برم

گاهی همین‌که یاد منی خوب می‌شوم
در فکر ارتداد منی خوب می‌شوم

اصلا همین که سهم من از تو عذاب! باش
اصلا همیشه وقت حضورم تو خواب باش

من را ببخش هرچه نوشتم غزل نشد
دلتنگی‌ام که مشکل من بود، حل نشد


#مریم_صفری


من را ببخش هرچه نوشتم غزل نشد

دلتنگی‌ام که مشکل من بود، حل نشد

#مریم_صفری


مرا به خلوت مشروعی دعوت کن که امنیت ملکوت خداوندی به خطر نیفتد
به دیدار مشروطی که لرز به عرش پیغمبرزاده‌ای نیندازد
اشکم که آب به بستر مفتی و ملایی و غربت و دلتنگی‌ام ترک به دیوار بیغوله‌ای نینداخت
مرا به آغوش امنی ببر که ستون تقدسی فرو نریزد و قلب مومنی جریحه‌دار نشود
که حرمتی هتک و کودکی به جهان اضافه نگردد؛
مرا به نیستی ببر
جهان مامن پلیدی‌هاست...


#مریم_صفری
#کماکان
#شب_نوشت




Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
قلب پر آشوب

ادیت تصویر: #اسماعیل_بهرامی
اپرای صدا: #مسلم_سهرابی
تنظیم: #سروش_بختیاری
مسترینگ: #علی_سهرابی‌فر
خواننده و آهنگساز: #ارسام_سلحشور
شعر: #مریم_صفری


نسل ما نسل بت‌شکنی بود که به فرزندانش شهامت و سوال را آموخت
و طغیان را
که لازمه‌ی تغییر است


ولی هر کس تصمیم می‌گیره آدمای سمّی زندگیشو بذاره کنار، من استرس می‌گیرم :)) D:


منی که منزجرم از عذاب دانشگاه
شدم برای تو دائم خراب دانشگاه

برای دیدن تو هی کلاس پشت کلاس
بیا که سر به فلک زد حساب دانشگاه

تمام درس و حساب و حقوق را بلدم
چه عالِمی شده‌ام در رکاب دانشگاه

خداست شاهد من قاضی القضا شده‌ام
به چهره‌ام زده‌ام گر نقاب دانشگاه

به این بهانه مگر با تو هم‌کلام شوم
وگرنه من چه کنم با سراب دانشگاه

پس از تمام دروس و تمام واحدها
تویی مراد من از انتخاب دانشگاه

بگو که بی تو کجا در کدام مشغله‌ای
تو را بهانه کنم در غیاب دانشگاه

خدا کند که اگر مدرکم قبول افتاد
کنم محافظت از شیر آب دانشگاه!

#مریم_صفری


سفارشی نمی‌نویسم
این اصرار به ابراز عشق رو دوست داشتم :)


همراه خوب خلوت بی‌شیله‌پیله‌هاست

چای انتخاب اول ما بی‌سلیقه‌هاست!

#مریم_صفری


آدمها در کل از فروخته شدن ناراحت می‌شوند،
اما اینکه به چه قیمتی فروخته شده‌اند برایشان مهم است
گاهی قیمت پایین از خود فروخته شدن دردناک‌تر است!


#کماکان
#مریم_صفری


پدرم را به خاک‌ها دادند
که حضورش چراغ راهم بود
بعد از او مرهمی مداوم نیست
دست پر پینه‌اش پناهم بود

خاک بی رحم سرد و دلگیری
مدفن کوه تکیه‌گاه من است
بعد از آن روزهای تلخ عبور
بی‌کسم خانه‌ام گواه من است

پدرم را به خاک‌ها دادند
که من از صبر و درد خسته شدم
دل من با غمی نمی‌لرزید
بخدا در غمش شکسته شدم

بعد از او حرف کوچکی بس بود
که به خلوت نشسته زار زنم
باغ وحشی بسازم از خودم و
بر سر این و آن هوار زنم

پدرم یک ستون محکم بود
بعد از او خانه‌مان خراب شده
چه نیازی به حرف و مرثیه هست
صبرمان مایه‌ی عذاب شده

#مریم_صفری


اشکش را که پاک می‌کرد گفت:
بعد از آن دیگر هیچ شبی نخوابیدم
گفتم: بی‌بی!
پشیمان نشدید؟
از اینکه گذاشتید بابا‌جلال برود؟
گفت:
بابا جلال از خیلی وقت قبل رفته بود
مدت‌ها پیش از این تمام حواسش پیش سروناز بود.
فقط من نمی‌خواستم باور کنم.
من نمی‌خواستم دیگران من را بدون باباجلال ببینند


#مریم_صفری
#روزهای_بعد_از_تو
#بی‌بی


هر شب تو را به قلب خودم وعده می‌دهم
عقلش نمی‌رسد که نگیرد بهانه‌ات

صد بار گفته‌ام که بیارام در برم
فهمش نمی‌کشد که دگر نیست شانه‌ات

ترسیده از نبودن تو قلب کوچکم
گفتم که عادتم نده بر آب و دانه‌ات

همت بکن نشانی خود را عوض کنی
بد خو گرفته پام به شب‌های خانه‌ات

بستم به قعر آینه‌ها چشم خویش را
اما گرفته از دل تنگم نشانه‌ات

گفتم که نیست رفته دگر او تمام شد
با کینه کرد فحش غریبی روانه‌ات

گفتم شریف باش که یادش همیشه هست
گفتا: «رسیده اشک تو تا زیر چانه‌ات

بیخود به من نگو که برایت مهم نبود
او رفته تا به غم بکند جاودانه‌ات

ای بر تمام بی‌صفتان لعنت از ازل
ای بر دو چشم پر شرر نازدانه‌ات»

او گفت و گفت و من ته دل می‌‌تکاندمت
او حرف زشت و بر لب من هی ترانه‌ات

گفتی برو به ظلم چنین عامدانه‌ات
ای من فدای لحن خوش آمرانه‌ات

هرشب تو را خودم به خودم وعده می‌دهم
عقلم نمی‌رسد که نگیرم بهانه‌ات

فهمم نمی‌کشد که هوایت تمام شد
فهمم نمی‌کشد که دگر نیست شانه‌ات


#مریم_صفری


ما آدم‌ها هرقدر دوست داریم می‌توانیم خودمان را فریب بدهیم تا زندگی را قابل تحمل کنیم،
اما این فریب هرگز حقیقت رخ داده را تغییر نمی‌دهد!

Показано 20 последних публикаций.