*♦️تصوف اهل سنت ریشه حکومت صفوی شیعه نما⁉️*
ترکان صفوی باور داشتند که باید حکومت را به امام زمان تحویل داد اما به محمود افغان تحویل دادند...❗
با سقوط اصفهان و تسلیم سلطان حسین صفوی به محمود افغان و فروپاشی سلسلهٔ صفویه، عبرتهای شگفتانگیزی در این فروپاشی وجود دارد.
شاهان صفوی که با شعار گسترش تشیع بقدرت رسیدند [البته صفیالدین اردبیلی در اصل بخشی از جریان تصوف اهل سنت بودند که در واقع از ظرفیت خفته و اعتراضی تشیع در تحکیم سلطنت خویش بهرهمند شدند!] سرانجام ظلم و فساد، تجملگرایی، نابخردی و تبعیض، پایان شان را رقم زد.
محمود افغان با لشگر پابرهنه، شهرهای ایران را یکی یکی فتح کرد و در 1722میلادی (یعنی دقیقاً 303 سال پیش) به نزديكی اصفهان رسید.
اینجا، دو قشون محمود افغانی و قزلباش صفوی رو درروی میشدند. وضعیت دو قشون از هر حیث عبرت انگیز بود:
در یکطرف، افغانها با لباسهای چرکین، پارهپاره و اسبان لاغر قرار داشتند.
و در طرف دیگر، قشون صفوی با لباسهای فاخر و اسبان فربه و زین و لگام زرین، شكمهاى بزرگِ به ناز و نعمت پرورده و خروار خروار پيه آویزان از شكمهايشان، که طرفِ مقابل را تحقیر کرده و میگفتند مشتى افغان كون برهنه...❗
محمود افغان به محاصرهٔ اصفهان پرداخت، شاه بیخبر و ابله ایران، همچنان اسیر تملقات درباریانش بود و پنج هزار زنان حرمسرا به دورش حلقه زده مشغول پختن نذری و شلهزردی بودند تا دشمنان را شکست دهند❗
اما در چند قدمی بیرون از قصرش، در اثر محاصرهٔ افغانها، مردم از شدت گرسنگی به خوردن سگ، گربه، کودکان همدیگر و حتی نعش مردگان مشغول بودند...
حاکمان نادان، خرافی و متوهم ایران در آنزمان نیز کوچکترین شکی نداشتند که حکومت را سرانجام به صاحب اصلیاش امام زمان(ع) تحویل خواهند داد، اما سرانجام، بشکل خفتبار و رقت انگیز، تسلیم شدند و تحویل محمود افغان داده شد...!
*بله، تحویل حکومت سلسلهٔ 230 سالهٔ صفوی به محمود افغان، یکی از عبرت انگیزترین صحنههای تاریخ ایران است:*
شاه سلطان حسین صفوی برای تسلیم خود، با جمعى از اصفهان خارج شد و به جانب اردوگاه افغانها حرکت کرد، نزديك چادرها که رسيد، به بهانهٔ اينكه محمود در خواب است، مدتى آنجا نگاهش داشتند و تحقیرش کردند!
چون داخل شد، خطاب به محمود افغان گفت:
«ارادهٔ خداوند عالم نيست كه من بيش از اين حاکم باشم وقتش رسیده كه حکومت بدست صاحب اصلیاش جناب محمود برسد.❗ سپس با دست خود، آن طرّهٔ شاهى را از سر برداشته و بر منديل وى نهاد».
آنوقت، پیرمردی 61ساله و فربه، پشت سر محمود افغان 21ساله و لاغر راه افتاد تا او را وارد کاخ های رنگارنگ صفوی کرده و کلیدهای کاخ ها را به او بسپارد❗و البته تحویل ثروت عظیم و ضبط حرمسرای ش که بالغ بر چهارصد زن بود و محمود نیز، زنان را بین افسران قشون خود تقسیم نمود و دخترش را نیز برای خودش گرفت.
حال بعد از گذشت 3 قرن انگاری تاریخ در حال تکرار است، و عجب دنیاییست...⁉️
براستی ایندفعه سرنوشت پرچمی که قرار بود بدست امام زمان تحویل شود چه میشود؟؟؟
مردم روز به روز فقیر تر میشوند، جمعیت افغانهای مجاز و غیرمجاز در تمام شهرها و روستاهای ایران رو به فزونی گذاشته و اتحاد عجیبی بین آنها دیده میشود.
آیا سرنوشت ایران در حال تکرار است...⁉️
*بیاییم کتابهای مربوط به تاریخ معاصر را بخوانیم تا گرفتار دور باطل نشویم...❗ 📕📕*
@khabare_mahramaneh
ترکان صفوی باور داشتند که باید حکومت را به امام زمان تحویل داد اما به محمود افغان تحویل دادند...❗
با سقوط اصفهان و تسلیم سلطان حسین صفوی به محمود افغان و فروپاشی سلسلهٔ صفویه، عبرتهای شگفتانگیزی در این فروپاشی وجود دارد.
شاهان صفوی که با شعار گسترش تشیع بقدرت رسیدند [البته صفیالدین اردبیلی در اصل بخشی از جریان تصوف اهل سنت بودند که در واقع از ظرفیت خفته و اعتراضی تشیع در تحکیم سلطنت خویش بهرهمند شدند!] سرانجام ظلم و فساد، تجملگرایی، نابخردی و تبعیض، پایان شان را رقم زد.
محمود افغان با لشگر پابرهنه، شهرهای ایران را یکی یکی فتح کرد و در 1722میلادی (یعنی دقیقاً 303 سال پیش) به نزديكی اصفهان رسید.
اینجا، دو قشون محمود افغانی و قزلباش صفوی رو درروی میشدند. وضعیت دو قشون از هر حیث عبرت انگیز بود:
در یکطرف، افغانها با لباسهای چرکین، پارهپاره و اسبان لاغر قرار داشتند.
و در طرف دیگر، قشون صفوی با لباسهای فاخر و اسبان فربه و زین و لگام زرین، شكمهاى بزرگِ به ناز و نعمت پرورده و خروار خروار پيه آویزان از شكمهايشان، که طرفِ مقابل را تحقیر کرده و میگفتند مشتى افغان كون برهنه...❗
محمود افغان به محاصرهٔ اصفهان پرداخت، شاه بیخبر و ابله ایران، همچنان اسیر تملقات درباریانش بود و پنج هزار زنان حرمسرا به دورش حلقه زده مشغول پختن نذری و شلهزردی بودند تا دشمنان را شکست دهند❗
اما در چند قدمی بیرون از قصرش، در اثر محاصرهٔ افغانها، مردم از شدت گرسنگی به خوردن سگ، گربه، کودکان همدیگر و حتی نعش مردگان مشغول بودند...
حاکمان نادان، خرافی و متوهم ایران در آنزمان نیز کوچکترین شکی نداشتند که حکومت را سرانجام به صاحب اصلیاش امام زمان(ع) تحویل خواهند داد، اما سرانجام، بشکل خفتبار و رقت انگیز، تسلیم شدند و تحویل محمود افغان داده شد...!
*بله، تحویل حکومت سلسلهٔ 230 سالهٔ صفوی به محمود افغان، یکی از عبرت انگیزترین صحنههای تاریخ ایران است:*
شاه سلطان حسین صفوی برای تسلیم خود، با جمعى از اصفهان خارج شد و به جانب اردوگاه افغانها حرکت کرد، نزديك چادرها که رسيد، به بهانهٔ اينكه محمود در خواب است، مدتى آنجا نگاهش داشتند و تحقیرش کردند!
چون داخل شد، خطاب به محمود افغان گفت:
«ارادهٔ خداوند عالم نيست كه من بيش از اين حاکم باشم وقتش رسیده كه حکومت بدست صاحب اصلیاش جناب محمود برسد.❗ سپس با دست خود، آن طرّهٔ شاهى را از سر برداشته و بر منديل وى نهاد».
آنوقت، پیرمردی 61ساله و فربه، پشت سر محمود افغان 21ساله و لاغر راه افتاد تا او را وارد کاخ های رنگارنگ صفوی کرده و کلیدهای کاخ ها را به او بسپارد❗و البته تحویل ثروت عظیم و ضبط حرمسرای ش که بالغ بر چهارصد زن بود و محمود نیز، زنان را بین افسران قشون خود تقسیم نمود و دخترش را نیز برای خودش گرفت.
حال بعد از گذشت 3 قرن انگاری تاریخ در حال تکرار است، و عجب دنیاییست...⁉️
براستی ایندفعه سرنوشت پرچمی که قرار بود بدست امام زمان تحویل شود چه میشود؟؟؟
مردم روز به روز فقیر تر میشوند، جمعیت افغانهای مجاز و غیرمجاز در تمام شهرها و روستاهای ایران رو به فزونی گذاشته و اتحاد عجیبی بین آنها دیده میشود.
آیا سرنوشت ایران در حال تکرار است...⁉️
*بیاییم کتابهای مربوط به تاریخ معاصر را بخوانیم تا گرفتار دور باطل نشویم...❗ 📕📕*
@khabare_mahramaneh