#اعتراف_احمقانه
سلام ادمین جون خوبی
میخوام یکی از تاریخی ترین سوتی هامو رو کنم
دخترم ۱۷ سالمه
آقا ما هفته پیش راهیان نور بودیم
این اتوبوسه وسط بر بیابون زد کنار برا دستشویی ، منم داشتم منفجر میشدم . پیاده شدم دیدم دستشوییه ی اتاقکیه شبیه اون دستشویی تو فیلم شرک ، حدود پنجاه نفر هم صفن 😊
دیدم از بین اونایی که صفن فقط دوتاشون دوستامن، بقیه اصلا برا اتوبوس شهر ما نبودن ، جاتون خالی خودمو زدم ب لنگ بودن 😂 ، پای راستمو رو زمین میکشیدم بعد قیافه و دستامو مثل زامبیا تکون میدادم ، بعد این بندگان خدا هم کشیدن کنار من رفتم تو 🫠 آقا همه چی داشت خوب پیش میرفتا ، فقط مشکل اینجا بود که میخواستم برم بیرون یادم نبود کدوم پام لنگ میزد 🤣
از دستشویی که اومدم بیرون اونجوری که دوستام میگفتن گویا پای راستم خوب شده بودد پا چپم لنگ میزد :)))
ولی خیلی خندیدم حال داد ،
_._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._
📝 @eterafcity
سلام ادمین جون خوبی
میخوام یکی از تاریخی ترین سوتی هامو رو کنم
دخترم ۱۷ سالمه
آقا ما هفته پیش راهیان نور بودیم
این اتوبوسه وسط بر بیابون زد کنار برا دستشویی ، منم داشتم منفجر میشدم . پیاده شدم دیدم دستشوییه ی اتاقکیه شبیه اون دستشویی تو فیلم شرک ، حدود پنجاه نفر هم صفن 😊
دیدم از بین اونایی که صفن فقط دوتاشون دوستامن، بقیه اصلا برا اتوبوس شهر ما نبودن ، جاتون خالی خودمو زدم ب لنگ بودن 😂 ، پای راستمو رو زمین میکشیدم بعد قیافه و دستامو مثل زامبیا تکون میدادم ، بعد این بندگان خدا هم کشیدن کنار من رفتم تو 🫠 آقا همه چی داشت خوب پیش میرفتا ، فقط مشکل اینجا بود که میخواستم برم بیرون یادم نبود کدوم پام لنگ میزد 🤣
از دستشویی که اومدم بیرون اونجوری که دوستام میگفتن گویا پای راستم خوب شده بودد پا چپم لنگ میزد :)))
ولی خیلی خندیدم حال داد ،
_._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._
📝 @eterafcity