#پارت_90 ♥️
سرمو به دو طرف تکون میدم
نفس عمیقی میکشه و اون دختره رو پس میزنه
-معرفیش نمیکنی؟
کاوه جواب درست بهش نمیده
منم مثل همیشه صمم بکم وایمیستم تا ببینم اخرش چی میشه
ولی انگار دختره کنه تر از این حرفاست
- گفتی قراره از این به بعد اینجا باشه؟! با تو؟! عزیزم این کاوه که درست در مون راجبت نمیگه
خودت بیا باهم راجبش حرف بزنیم
من بهارم
کاوه دست به جیب میشه و من میخوام جوابشو بدم که محکم میگه :
- کی تا حالا دیدی بهت جواب پس بدم؟!
چیزی که میبینی همینجا میمونه بهار
من و مجبور نکن اونی بشم که هیچکس دوست نداره
واسه من شده بود ، واسه من شده بود اونی که دوست ندارم و چقدر بد میشه اینجوری
نفس عمیقی میکشم
اونم همینطوری
از این که جلو من اینجوری باهاش صحبت کرده ناراحته
دستشو رو هوا تکون میده
- اصلا به من چه ، باهم بریم یا زودتر برم
کاوه باز هیچی نگفت و با چشم به در اشاره کرد
من خندم گرفت و لبم و محکم گاز گرفتم
ولی معلوم بود خندم گرفته
بهار خانومی که خیلیم به خودش نگرفته بود رفت سمت در و کاوه برگشت سمتم
ابروهاش بالا پریده بود
- چیه خوشحالی پروندمشون؟
سرمو به دو طرف تکون میدم
نفس عمیقی میکشه و اون دختره رو پس میزنه
-معرفیش نمیکنی؟
کاوه جواب درست بهش نمیده
منم مثل همیشه صمم بکم وایمیستم تا ببینم اخرش چی میشه
ولی انگار دختره کنه تر از این حرفاست
- گفتی قراره از این به بعد اینجا باشه؟! با تو؟! عزیزم این کاوه که درست در مون راجبت نمیگه
خودت بیا باهم راجبش حرف بزنیم
من بهارم
کاوه دست به جیب میشه و من میخوام جوابشو بدم که محکم میگه :
- کی تا حالا دیدی بهت جواب پس بدم؟!
چیزی که میبینی همینجا میمونه بهار
من و مجبور نکن اونی بشم که هیچکس دوست نداره
واسه من شده بود ، واسه من شده بود اونی که دوست ندارم و چقدر بد میشه اینجوری
نفس عمیقی میکشم
اونم همینطوری
از این که جلو من اینجوری باهاش صحبت کرده ناراحته
دستشو رو هوا تکون میده
- اصلا به من چه ، باهم بریم یا زودتر برم
کاوه باز هیچی نگفت و با چشم به در اشاره کرد
من خندم گرفت و لبم و محکم گاز گرفتم
ولی معلوم بود خندم گرفته
بهار خانومی که خیلیم به خودش نگرفته بود رفت سمت در و کاوه برگشت سمتم
ابروهاش بالا پریده بود
- چیه خوشحالی پروندمشون؟