یک بار است زندگانی.
یک بار؛
همان یک بار که نسیم صبح را به سینه فرو میدهیم، همان یک بار که عطش خود را با قدحی آب خنک فرو مینشانیم، همان یک بار که سوار بر اسب در دشت تاخت میکنیم،
یک بار.. یک بار و نه بیشتر؛
بعد از آن دیگر تمام عمر را ما دنبال همان چیزها میدویم، بعد از آن دیگر تمام مدت را به دنبال همان طعم اولینِ زندگانی هستیم.
در پی لذت اول؛
سیب را به دندان میکشیم تا طعم بار اول را در آن بیابیم، آب را سر میکشیم تا لذت رفع عطش بار اول را پیدا کنیم. در آب غوطه میزنیم تا به شوق بار اول برسیم و نسیم را میبلعیم تا نشانی از آن اولین نسیم بیابیم. زندگانی یک بار است،
در هر فصل...
تو چه میپنداری، ستار؛
تو درباره ی زندگانی چه فکر میکنی؟
• محمود دولت آبادی
@cafeparagraph_mag
یک بار؛
همان یک بار که نسیم صبح را به سینه فرو میدهیم، همان یک بار که عطش خود را با قدحی آب خنک فرو مینشانیم، همان یک بار که سوار بر اسب در دشت تاخت میکنیم،
یک بار.. یک بار و نه بیشتر؛
بعد از آن دیگر تمام عمر را ما دنبال همان چیزها میدویم، بعد از آن دیگر تمام مدت را به دنبال همان طعم اولینِ زندگانی هستیم.
در پی لذت اول؛
سیب را به دندان میکشیم تا طعم بار اول را در آن بیابیم، آب را سر میکشیم تا لذت رفع عطش بار اول را پیدا کنیم. در آب غوطه میزنیم تا به شوق بار اول برسیم و نسیم را میبلعیم تا نشانی از آن اولین نسیم بیابیم. زندگانی یک بار است،
در هر فصل...
تو چه میپنداری، ستار؛
تو درباره ی زندگانی چه فکر میکنی؟
• محمود دولت آبادی
@cafeparagraph_mag