🔻پاسخ جناب طرماح
🔴 زمانی که بر معاویه وارد شد و به او و تخت او نگاه کرد گفت: سلام بر تو ای پادشاه. گفت: چه چیزی تو را مانع از این شد که امیرمؤمنان بگویی. گفت: ما مؤمنان هستیم، چه کسی تو را بر ما امیر کرده است؟ گفت: نامه ات را به من بده.
💣گفت: من اکراه دارم که بر بساط تو قدم گذارم. گفت: پس به وزیرم بده. گفت: وزیر خیانت کرد و امیر ستم کرد. گفت: پس آن را به غلامم بده. گفت: غلام بدی که صاحبش او را بدون حلال بودن خریده است و در غیر طاعت خدا به کار گرفته است. گفت: چاره چیست ای بادیه نشین؟ گفت: مؤمنی چون من بر منافقی چون تو نیرنگ نمی زند، حقیرانه برخیز و آن را بگیر.
🔸معاویه حقیرانه برخاست و آن را گرفت، سپس باز کرد و قرائت کرد، پس گفت: ای بادیه نشین، چگونه علی را ترک کردی. گفت: به خدا سوگند او را صبور جنگاور، ضابط، کریم، شجاع، بخشنده ای ترک کردم که با لشکری روبرو نشد، مگر اینکه شکست داد و با هماوردی، مگر این که او را قصد کرد و با قصری مگر اینکه نابودش کرد. گفت: حسن و حسین را چگونه ترک کردی؟ گفت: آن دو علیهما السّلام را صحیح، فصیح، کریم، شجاع، بخشنده، جوان، شاداب، که دنیا را و آخرت را اصلاح میکنند، رها کردم. گفت: اصحاب علی را چگونه ترک کردی؟ گفت: آنها را درحالی رها کردم که علی در میان آنان مانند ماه و آنها چون ستارگان هستند. اگر به آنان امر کند، اقدام میکنند و اگر آنها را نهی کند، خودداری میکنند.
🔹به او گفت: ای بادیه نشین، بر در علی کسی را آگاه تر از تو گمان نمی کنم. گفت: وای بر تو، از پروردگارت طلب آمرزش کن و یک سال را به عنوان کفاره بر آنچه گفتی، روزه بگیر، اگر فصیحان ادیب ناطق را ببینی و در دریای دانش آنها قرار بگیری، چگونه خواهی بود ای بدبخت. گفت: وای بر مادرت. گفت: خوشا به حال او، مؤمنی زاده است که منافقی چون تو را بی اعتبار میکند.
به او گفت: ای بادیه نشین آیا عطائی میخواهی. گفت: کم شدن روحت را میبینم، پس چگونه کم شدن مالت را نبینم. پس به بخشیدن صدهزار درهم امر کرد. گفت: ای بادیه نشین، بیشتر بر تو عطا میکنم، گفت: نعمتی ببخش تا همیشه سرور قومی باشی. پس به صدهزار دیگر دستور داد. پس گفت: آن را سه برابر کن که خداوند فرد است، پس آن را سه برابر کردند. گفت: الآن چه میگویی؟ گفت: خدا را حمد میگویم و تو را مذمت میکنم. گفت: وای بر تو، چرا؟ گفت: زیرا این میراث تو و پدرت نبوده است، بلکه از بیت المال مسلمانان به من بخشیدی. سپس معاویه به کاتبش روی کرد و گفت: برای بادیه نشین جوابی بنویس که ما قدرتی بر آن نداریم، پس نوشت: اما بعد، ای علی چهل بار از خردل به سویت میفرستم که با هر خردلی، هزار جنگاور است که دجله را مینوشند و فرات را سیراب میکنند.
🔵طرماح زمانی که به نوشته کاتب نگاه کرد، به سوی معاویه رو کرد و گفت: بد است برای تو ای معاویه، نمی دانم کدام یک از شما کم شرتر هستید، تو یا کاتب؟ وای بر تو، اگر جن و انس، اهل زبور و فرقان را جمع میکردی، آنچه که تو میگویی را نمی گفتند. گفت: از امر من ننوشته است. گفته: اگر از روی امر تو ننوشته است، پس در قدرتت تو را ضعیف کرده است و اگر به امر تو نوشته است، پس از کذب برای تو شرم دارم. از کدام یک عذرخواهی میکنی و کدام یک را معتبر میدانی؟
✅آگاه باش که علی علیه السّلام خروس اشتر خوب سبزی دارد که با لشکرش خردل بر میچیند و در چینه دانش جمع میکند. گفت: او کیست ای بادیه نشین. گفت: او مالک بن حارث اشتر است.
✅سپس نامه و بخشش را گرفت و با آن به سوی علی بن ابی طالب علیه السّلام رفت و معاویه به یارانش روی کرد و گفت: میبینم اگر همه شما را در تمامی آنچه که صاحب او فرستاده بود، میفرستادم، یک صدم از آنچه که او درباره صاحبش ادا کرد را درباره من ادا نمی کردید.
#امیرالمومنین علیه السلام
✈️ @BotShenasi 🔂
🔴 زمانی که بر معاویه وارد شد و به او و تخت او نگاه کرد گفت: سلام بر تو ای پادشاه. گفت: چه چیزی تو را مانع از این شد که امیرمؤمنان بگویی. گفت: ما مؤمنان هستیم، چه کسی تو را بر ما امیر کرده است؟ گفت: نامه ات را به من بده.
💣گفت: من اکراه دارم که بر بساط تو قدم گذارم. گفت: پس به وزیرم بده. گفت: وزیر خیانت کرد و امیر ستم کرد. گفت: پس آن را به غلامم بده. گفت: غلام بدی که صاحبش او را بدون حلال بودن خریده است و در غیر طاعت خدا به کار گرفته است. گفت: چاره چیست ای بادیه نشین؟ گفت: مؤمنی چون من بر منافقی چون تو نیرنگ نمی زند، حقیرانه برخیز و آن را بگیر.
🔸معاویه حقیرانه برخاست و آن را گرفت، سپس باز کرد و قرائت کرد، پس گفت: ای بادیه نشین، چگونه علی را ترک کردی. گفت: به خدا سوگند او را صبور جنگاور، ضابط، کریم، شجاع، بخشنده ای ترک کردم که با لشکری روبرو نشد، مگر اینکه شکست داد و با هماوردی، مگر این که او را قصد کرد و با قصری مگر اینکه نابودش کرد. گفت: حسن و حسین را چگونه ترک کردی؟ گفت: آن دو علیهما السّلام را صحیح، فصیح، کریم، شجاع، بخشنده، جوان، شاداب، که دنیا را و آخرت را اصلاح میکنند، رها کردم. گفت: اصحاب علی را چگونه ترک کردی؟ گفت: آنها را درحالی رها کردم که علی در میان آنان مانند ماه و آنها چون ستارگان هستند. اگر به آنان امر کند، اقدام میکنند و اگر آنها را نهی کند، خودداری میکنند.
🔹به او گفت: ای بادیه نشین، بر در علی کسی را آگاه تر از تو گمان نمی کنم. گفت: وای بر تو، از پروردگارت طلب آمرزش کن و یک سال را به عنوان کفاره بر آنچه گفتی، روزه بگیر، اگر فصیحان ادیب ناطق را ببینی و در دریای دانش آنها قرار بگیری، چگونه خواهی بود ای بدبخت. گفت: وای بر مادرت. گفت: خوشا به حال او، مؤمنی زاده است که منافقی چون تو را بی اعتبار میکند.
به او گفت: ای بادیه نشین آیا عطائی میخواهی. گفت: کم شدن روحت را میبینم، پس چگونه کم شدن مالت را نبینم. پس به بخشیدن صدهزار درهم امر کرد. گفت: ای بادیه نشین، بیشتر بر تو عطا میکنم، گفت: نعمتی ببخش تا همیشه سرور قومی باشی. پس به صدهزار دیگر دستور داد. پس گفت: آن را سه برابر کن که خداوند فرد است، پس آن را سه برابر کردند. گفت: الآن چه میگویی؟ گفت: خدا را حمد میگویم و تو را مذمت میکنم. گفت: وای بر تو، چرا؟ گفت: زیرا این میراث تو و پدرت نبوده است، بلکه از بیت المال مسلمانان به من بخشیدی. سپس معاویه به کاتبش روی کرد و گفت: برای بادیه نشین جوابی بنویس که ما قدرتی بر آن نداریم، پس نوشت: اما بعد، ای علی چهل بار از خردل به سویت میفرستم که با هر خردلی، هزار جنگاور است که دجله را مینوشند و فرات را سیراب میکنند.
🔵طرماح زمانی که به نوشته کاتب نگاه کرد، به سوی معاویه رو کرد و گفت: بد است برای تو ای معاویه، نمی دانم کدام یک از شما کم شرتر هستید، تو یا کاتب؟ وای بر تو، اگر جن و انس، اهل زبور و فرقان را جمع میکردی، آنچه که تو میگویی را نمی گفتند. گفت: از امر من ننوشته است. گفته: اگر از روی امر تو ننوشته است، پس در قدرتت تو را ضعیف کرده است و اگر به امر تو نوشته است، پس از کذب برای تو شرم دارم. از کدام یک عذرخواهی میکنی و کدام یک را معتبر میدانی؟
✅آگاه باش که علی علیه السّلام خروس اشتر خوب سبزی دارد که با لشکرش خردل بر میچیند و در چینه دانش جمع میکند. گفت: او کیست ای بادیه نشین. گفت: او مالک بن حارث اشتر است.
✅سپس نامه و بخشش را گرفت و با آن به سوی علی بن ابی طالب علیه السّلام رفت و معاویه به یارانش روی کرد و گفت: میبینم اگر همه شما را در تمامی آنچه که صاحب او فرستاده بود، میفرستادم، یک صدم از آنچه که او درباره صاحبش ادا کرد را درباره من ادا نمی کردید.
#امیرالمومنین علیه السلام
✈️ @BotShenasi 🔂