تحلیل وقایعی از عرفان حلقه


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: Другое


طی تصمیماتی با جمعی از فعالین متعهد و آگاه مجموعه رویکرد خبری این کانال از تاریخ ۱۴۰۳/۷/۷ صرفا نقد و بررسی برخی از وقایع مجموعه عرفان حلقه با همکاری تعدادی از اعضا جدید میباشد
ارتباط با ادمین جهت جمع آوری و بررسی نظرات و انعکاس آنها در کانال:
AD1_review

Связанные каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
Другое
Статистика
Фильтр публикаций


باز دوباره اقلیتِ سفله ها با چشم های بسته و دهانهای باز افتادند دنبال چسباندن برچسب های بی سر و ته به این و آن.

قبل از هر کاری دور دهان خودتان را چک کنید؛ کودنها!!

دوباره رفتید سراغ تجاوز به واژه ها؟

کلمه برایشان با کلوخ هیچ فرقی ندارد. همه کلمات مشتی سنگ و آجر تهی از معنا هستند که به تناسب جهت وزش باد و جهت فرمان آقای مهندس به سمت دیگران پرتاب می کنند.

جدیدا هم یاد گرفته اند به مخالف و منتقد بگویند عوامل بهداشت معنوی!

توهمات و عملکردهای شما و لیدر متبوع تان بیشتر مصداق چنین تعابیری هستند (؟) یا کسانی که قائل و عامل به نظم و سیاق عرفان نرمال دهه ۸۰ برای زندگی هستند؟

بیچاره کلمات که از همه چیز بیشتر تاوان می دهند...

@AD1_review
@aslahane_96


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
🎥 کلیپ ارسالی/

" گفت: این شیطان -
خدا که از راه معصیتش اطاعت نمی شود!
تو می خواهی از راه معصیت به قرب خدا برسی؟!
برو این شیطان کثیف تو را گول زده است....
کسی که خودش رو، در وجودش رو به سمت حق باز کند، امکان ندارد خدا رهایش کند..... "

#اقلیت_خدمتگزار


@AD1_review
@aslahane_96


✍ متن ارسالی/

در متنی در یکی از کانال های
اقلیت خدمتگزار نوشته شده :
(کسی بایستی از این عزیزان دل انگیز
میرزاییان بپرسد شما چه سنخیتی
با استاد عزیز دارید ........)

خدا وکیلی اگر این شخص که شما
میگید اینقدر خوب درسهای عرفان
را یاد گرفته و اینگونه در قالب طنز
و شوخی‌حقایق مطرح می نماید‌ باید
 به‌ او آفرین گفت.پس از شما اقلیت
خدمتگزار مقلد بیشتر عرفان‌ را فهم
نموده .
راست گفتند؛
چی میگه،مهم تر از‌کی میگه است.
و به حق گفته شده ؛:
دشمن دانا بلندت می‌کند
بر زمینت می زند نادان دوست

حکایت همین دور بریهای جناب
استاد مقیم در تورنتو است .
اگر مطمئن هستید که این فرد
خود میرزاییان است لااقل برید از
ایشان بیاموزید، که تازه میگید دشمن
عرفان است‌ ما که از ایشان شناختی
نداریم یا حتی ضرورتی برای شناخت
نمی بینیم ،شما گویا باهاشون حشر
و نشر دارید که سر زبانتان ته زبانتان
نام این اشخاص است ،بلکه شاید
نزد ایشان عرفان را فهم نمودید ،
و جهان بابت این همه تهمت و اهانت
دروغ بستن به دیگران به شما نظری
انداخت و بخشش این افراد مورد
اتهام نیز شامل حالتان شد .
فکر کردید اگر آقا یا خانم میرزاییان
بر ضد عرفان حلقه یا استاد طاهری
عمل نموده آیا شما مجوز دارید که
حتی به ایشان دروغ ببندید ؟
یعنی تعریف حق و حق طلبی
از نگاه شما این است ،؟!
یا دروغ بستن به دیگران
ظلم ستیزی محسوب میشود؟!
یقین دارم که همراهانی که
مفاهیم معرفتی را درک نمودند
کسانی که در پشت پرده این ماجرا
هستند و‌ برای پیشبرد مقاصدشان این
افراد را به جرم‌ فهم‌‌‌ و درک بالا و
شجاعت، از عرفان حلقه حذف نمودند،
تا ایجاد رعب کنند‌ و بقیه از حقایق
خبردار نشوند، این اشخاص در نهایت
شماها را‌ خواهند بخشید ،شاید هم
بخشیده اند، زیرا؛
درس بخشش گرفته اند‌ و بخش منفی
ماجرا را عامل ارتقاء پختگی رشد
و کمال خود می‌دانند.
یا عزیزی که توحید را درک نموده ،
یعنی انطباق رب ملک آله، با
نبخشیدن‌‌ بیگانه می‌شود. چون
میداند ‌بخش مقابل جریان و
حضور‌‌ همین اقلیت متعصب
خدمتگزار یا سایر افراد همسو
با آنان نیز رحمت است.
نگاه رحمانی بد و خوب را به او
میسپارد و‌ مداخله ای در مجازات
یا پاداش ندارد و از ‌هر خیر و شری
درس خودش را می‌گیرد.
چون به اطمینان قلبی رسیده است،
که او هوشمند است، خنگ که نیست،
و به اندازه حرکت مورچه ای در دل
سیاهی شب بر صخره ی سیاهی
اگاه است و‌ هم میداند هم می خواند.

#محمد_علی_طاهری
#نظام_قدیم
#قانون_بازتاب
#هوشمندی_مثبت
#هوشمندی_منفی
#من_معنوی
#تطمئن_القلوب

@AD1_review
@aslahane_96


🎥 کلیپ ارسالی/

" ....گروه هایی که از تکنیک های دستکاری روانشناختی برای کنترل و استثمار اعضا استفاده می کنند.

علیرغم تمركز متفاوت آنها این گروه ها اغلب از تکنیک های مشابه برای تضعیف استقلال اعضای خود استفاده می کنند.

درک این تکنیک ها برای شناسایی و محافظت از خود در برابر نفوذ و دستکاری ناروا بسیار مهم است."

" ....همچنین شرکت کنندگان در این جلسات به طور سیستماتیک تحت گسلایتینگ گروهی قرار میگیرند. در این فرآیند ادراک احساسات و باورهای فرد به تدریج دچار تردید شده و او به نقطه ای میرسد که دیگر به واقعیتهای شخصی خود اطمینان ندارد این تکنیک یکی از ابزارهای کلیدی در برنامه های کنترل ذهن است که موجب میشود فرد تسلیم چارچوب فکری و رفتاری تعیین شده توسط رهبران گروه شود."

@AD1_review
@aslahane_96


✍ متن ارسالی/

خیال جنگ روانی (تشعشعاتی) به تصور دو سر برد!

وقتی کسی یا سازمان و یا مجموعه و گروه موظفی با هر توجیه و بهانه ای، دنکیشوت وار تصور کند در جنگ و مبارزه برای شکست و پیروزی قرار گرفته و در حال شکست از دشمن فرضی است!

هر نوع فرار به جلو با رجزخوانی و دروغگویی و تهمت زنی و توهین و تهدید و فرافکنی و... نیز از طرف هر هنرپیشه (در یک نمایش یا پروژه و سناریوی مشترک دو سر برد)، کاملا بدیهی بنظر میرسد.

اما، تداوم خیال جنگ روانی(تشعشعاتی) در قالب ادعای معرفت پژوهی با مکتب شعوری-معرفتی، آنهم در مسیر تحول بینشی تا تحقق کمال و صلح فراکل، بجز درس عملی و آزمون راستی سنجی هر مدعی، هیچ جایگاه و معنا و مفهوم و ارزش دیگری در هستی هوشمند نداشته و ندارد.

پیوسته دعای خیر🙏

پیام مرتبط:

https://t.me/aslahane_96/6268


#محمدعلی_طاهری_صالح
#مکتب_شعوری_معرفتی
#عرفان_کمال_تحریف_نشده
#ادعای_صلح_با_دیگران
#صلح_فراکل
#هستی_هوشمند

@AD1_review
@aslahane_96


✍ متن ارسالی/

سوره نباء و خبر عظیم از منظری دیگر:

این سوره قرآنی ، خبر عظیمی را اعلام می کند  که تا آن زمان(نزول) علاوه بر اختلاف نظر، هیچ کس علمی صحیح نسبت به آن نداشته است!

تیتر این خبر، رسیدن زمانی به نام «یوم الفصل» یا دوره ی جدایی اجزاء پیوند خورده بهم است؛ اجزایی که تشکیل دهنده ی تاریخ بینش متضاد دو دسته انسان مدعی الهی بودن می باشد!

√ دسته طاغی(افراط کار و متعصب و پوشاننده ی حقیقت) و
√ دسته متقی(دارای شش خصوصیت ذکر شده در آیات ۳ و ۴ سوره ی بقره)*!

در این دوره(یوم) با اعلام همگانی به تمثیل دمیده شدن در شیپور، هر دو دسته انسان مدعی بشکل فوج فوج با در دست داشتن پرونده محصولات(اندیشه، سخن، عمل و نظر) از پیش تولید شده ی خود ، به وعده گاه حسابرسی و تحقیق و پژوهش عملی می آیند!

چنین دوره ای هنگامی آغاز می شود که علاوه بر باز شدن قفل های ذهنی زده شده بر درهای بینش(آسمان) ها، ساختارهای تشکیلاتی کوه مانند جوامع انسانی نیز از هم پاشیده می شود، گویی که رتبه بندی های طبقاتی جوامع سنت گرا و یا مدرن اصلا وجود نداشته اند!

در این دوره، جهنم که تسهیلاتی برای چشیدن عذاب بینش جهل و ناآگاهی طاغیان و کافران و دروغگویان مدعی است و حدائق که نعمت هایی رحمانی برای متقین محسوب می شود آماده بهرمندی عملی توسط دو دسته انسان یاد شده می باشد!

در این دوره، حاکمیت فراکل برای حسابرسی و جزا دهی به تک تک اعضای هر دسته، بر مبنای قوانین کاملا عادلانه حاکم بر جهان هستی با رب یا پرورش دهنده ی آسمان های بینشی و زمین(بستر حرکت بسوی کمال)، است!

در چنین دوره ای «رحمن» شخصیتی است که حلقه های رحمانیت و خطابه هایش هر مکر و خطابه و سخن ناحقی را عاجز و ناتوان نموده و روح و ملائک قیام کرده در این دوره بدون اذن و اجازه وی(که همان قوانین کاملا عادلانه است)، کلامی جاری نمی کنند، مگر سخن صحیح و حقیقت باشد!

فرا رسیدن چنین دوره ای حق است؛ در آن(این) دوره هر انسان مدعی فرصت دارد تا به بسوی پرورگارش(رب) راهی مناسب را برگزیند!

در این دوره، پس از حسابرسی هوشمندانه و تعیین وضعیت آزمون نهایی هر مدعی توسط رب(پرورش دهنده)، کافران که پوشاننده حقیقت بوده اند می گویند: «ای کاش ما نیز چون خاک بدون غرور و تفاخر بودیم»

ببین که خاک چگونه به سجده افتاده
چرا غرور تفاخر؟! بیا تا رکوع کنیم

   (((((((؟؟؟؟؟؟))))))
* شش خصوصیت متقین ذکر شده در آیات ۳ و ۴ سوره ی بقره:

۱- ایمان آورندگان به غیب
۲- اقامه کنندگان صلاة(اتصال دائم)
۳- انفاق کنندگان روزی(اسمانی و زمینی)
۴- ایمان آورندگان به نشانه های نازل شده بر تو(محمد)
۵- ایمان آورندگان به نشانه های نازل شده قبل از تو(محمد)
۶- یقین یافتگان به آخرت(خیر هر امر و حادثه ای)

🌷💐🌺🌿🌸🍃

@AD1_review
@aslahane_96


✍ متن ارسالی/

اتاق فکرمان روح جمعی ست .....

آنها چون خود اتاق فکر دارند و‌ برنامه
می ریزند ،گمان می‌کنند اینور ماجرا
نیز در یک اتاق فکرند ..!
در این سوی ماجرا به اتاق نیاز ندارند
سقف آسمان اتاق فکرشان است😉
آخه ساده بود پیچ و تاب نداشت...
نه فقط اکنون بلکه هیچ موقع در
این مسیر نیازی به اتاق فکر نداشت،
یک دهه آموزش شاگرد بدون حضور
استاد تایید آین مدعاست چون هم
اصول بود هم‌ قانون صلیب، سوگندی
‌از عمق جان نه فقط روی کاغد و‌
مشقی درحد وسع.،اگر هم نقصی بود
اغلب‌از سر نا آگاهی نه غرض و مرض .

اکنون دوستان خدمتگزار ،تهدید
و تنبیه توهین میکنند!؟
ما سواد مواد نداریم استاد فرمودند
اینها کارهایست که ویروس های
غیر ارگانیک انجام میدهند .!!؟؟

اصلا این مسیر برنامه ریز نداشت
برنامه ریز او بود نه کس دیگر ....

البته آن عزیز قبلا تعریف سکه وجودی
را داشت.‌ ما رفته بودیم چمن گل بچینیم بازیگوشی کردیم و وقتی روی دیگر
سکه را نشان داد ما درست نفهمیدیم
چه شد، یا جهت چه مکری ست ؟
مکرالله یا مکرهای‌‌ پشت پرده دیگر....... !!
فعلا ما همچنان با دید خوشبینانه در
جهت مکرالله تعبیر و تفسیر داریم .
یعنی خیلی به بیماری خوش‌بینی
دچار شده ایم ،شاید هم چون فکر
میکنیم اینور ماجرا هم با کسی
تعارف مارف نداره حتی با استاد ،
چون بالا که نام نمی شناسد‌.!
یعنی خود او این چیزها را گفتند
ما بی تقصیریم ،اینکه خلاف
گفته عمل شود و به‌‌ تصور استاد
و شاگرد بازی یا مرید و مراد بازی
همگی سکوت کنند،
خیررررررررررررر تمام شده ماجراااا

بالاخره کودکانی هستند که شهامت
دارند فریاد بزنند پادشاه لخت است..
اتفاقا بر همان اساس و گفته جناب
استاد که به نقل از عیسی مسیح؛
اگر می‌خواهید به ملکوت آسمانها
دست‌ یابید همانند کودکان ساده شوید.

اما در جریانات پس از زندان سادگی
مساوی ست با ؛ معاند ،خوارج ،دژمن ، نمک نشناس ،بزگر ،موریانه ،سگ ،
سارق ،‌‌‌‌و دهها مورد دیگر
اعضای اتاق فکر تورنتو احتمالا
خود را ملقب ؛به صفات تقوی و
دیگران را غرق در فجور میدانند.!!
نه که دنیا وارونه است!🙈

عالیجنابان هر آنچه در اینور ماجرا
می بینید در خودتان است زیرا اگر
در شما نبود دیده نمی‌شد،
ما آیینه شماییم .........
شرمنده از اقلیت خدمتگزار
ما سرمان نمیشود که با صدای بز
یا‌ عو عو سگ برای عمو زنجیر باف
صدا از خودمان در کنیم اصولا
تقلید باف خوبی نیستیم ..🙈
به ما آموخت " نظر بازی" کنید.
و‌ پیام‌های مثبت به روح جمعی
"نظر" کنید تازه ما چیزهایی هم
که خودمان بلد بودیم یادمان رفت.
شما که خیلی خدمت میکنید تقلید
این صداها هم با شما ،ما همان
شرح وظیفه خودمان را انجام
می‌دهیم.😉

صفاتی که ما با استاد شناختیم
صالح ،عاشق ،بی نام، نظر باز،
عشاق نکوکار یکی دیدن کفر و‌ دین
شماها اگر در اینوریها جک و جونور
دیدید لابد نحوه دید خودتان
مشکل دارد ماها بی تقصیریم.
چون که عاشق در جمال یار
نقص نمی بیند..😉

#محمد_علی_طاهری
#نظام_قدیم
#روح_جمعی
#مکرالله
#دنیای_وارونه

@AD1_review
@aslahane_96


✍ متن ارسالی/

عمو زنجیر باف .....بله
زنجیر مرا بافتی... بله
پشت کوه انداختی....بله
بابا اومده  چی چی آورده
حالا صبر کن یه دقه میگم 🥴

سناریو حذف 🥴
پروژه تخریب 🥴
مزدوران امنیتی 🥴
سارقین اندیشه 🥴
مربیان کاسبکار🥴
مربیان متخلف 🥴
مربیان نفوذی 🥴
تحریف آموزه ها🥴
نقض مالکیت معنوی 🥴
نقض کپی رایت 🥴
و...........
خدا خیرت بده بابا چقدر این
زندان بد آموزی داشته!
این همه چیزهای قشنگ
که خودت به ما یاد دادی 
اینها چی چیه ور داشتی آوردی ؟!🤔😂
اینها که همش مال اونهاست !!

جملات خودت همه را واله و
شیدا می کرد.🙌
مثل اینکه  تعریف دنیای وارونه
را خواستند عملی آموزش دهند.
فکر کنم به جای پسر باید‌ بگیم
گویا خود حضرت با بدان بنشسته
قبلا اینجوری نبود..🥴

والا بین خودمون بمونه ؛
پسر نوح با چند تا دسته گل نشست
و برخواست داشته بوی گل گرفته 🌺😂

حالا فردا نگید توهین به مقدسات کرده
بابای خودمونه به شماها ربطی نداره
دلمون میخواد باهاش شوخی کنیم. 😂😂

جهت شادی روح جمعی ☺️

#محمد_علی_طاهری
#عرفان_حلقه_نظام_قدیم
#دنیای_وارونه_و_غیر_واردنه
#واقعیت_و_حقیقت
#روح_جمعی

@AD1_review
@aslahane_96


✍ متن ارسالی/

نقش فحش و ناسزا و تکرار تهمت در جنگ روانی (تشعشعاتی) :

در جنگ های فیزیکی باستانی، وقتی دو لشگر در مقابل هم قرار می گرفتند، نخست لمپن ترین افراد هر لشگر با صدای بلند و خشن شروع به رجزخوانی میکردند!

رجزخوانی، یعنی با هیجان آفرینی ذکر فتوحات و دلاوری و شجاعت و برتری های تاریخی و اجدادی خود را کردن و برای تحریک طرف مقابل، نسبت به اصل و نسب و... آنها، حسابی فحاشی و ناسزاگویی و توهین و اتهام زنی و...، نمودن !

این رفتار ضد اخلاقی، تنها بخاطر نشان دادن غرور و تفاخر و دلداری و جرآت دادن به سربازان خودی از یک سو و تحقیر و وسوسه و هیجانی و عصبانی و مشوش نمودن سربازان طرف مقابل از سوی دیگر، صورت می گرفت!

در برخی از ورزش های رزمی و مسابقات رقابتی مثل فوتبال(ایران و استرالیا و...) نیز بنحوی از همین تکنیک ضد اخلاقی استفاده شده و می شود؛

یعنی، یه ضربه یا حرکت یا جمله ی عصبانی کننده اولیه به حریف میزنند؛ بعد حریف با از دست دادن کنترل ذهن و عصبانی شدن با انرژی خودش حرکت هایی می کند که موجب زمین خوردن و کله پا شدن و شکست و تسلیم شدن اش می شود!

در این نوع مبارزه ها و جنگ و دعواها بر سر قدرت نمایی و اثبات پیروزی و شکست های رقابتی، اصولا طرفی به ظاهر پیروز و غالب می شده و می شود که بموقع از فحش ها و تهمت ها و ناسزاها و حرکات شنیع ناب تر و موثرتری برخوردار بوده است!

این واقعیت تکراری حاکم بر اصول تمامی جنگ و مبارزه های رقابتی (سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، نظامی و حتی معنوی و...) مجموعه های بشری بوده و هست! کسانی که بر سر تصاحب و مالکیت چیزهای مجازی مادی یا معنوی، همواره اختلاف و دعوای برتری طلبانه داشته و دارند!

اما در مسیر معرفت پژوهی جهت ایجاد تحول بینشی با آموزه های تئوری و عملی مکتب شعوری-معرفتی عرفان کیهانی (حلقه)، از دهه هشتاد شمسی هنوز بیاد داریم:
هرگونه تضاد، جنگ و جدال بر سر پیروزی و شکست آنهم با بهرمندی از شیوه های جنگ روانی (تبلیغاتی و رجز خوانی)، فاقد وجهه و کاربرد و اعتبار در عرفان کمال، است؛

از اینرو در این مکتب علاوه بر پرداختن به مبحث بسیار مهم وجود کالبد ذهن، یک ترم شش جلسه ای(ترم سه) نیز فقط به تحقیق کاربرد حلقه کنترل ذهن و موضوعات مربوط به انرژی ذهن و نقش ارتباط ذهن جمعی، اختصاص یافته است.

از اینرو کاربرد حلقه رحمانی کنترل ذهن، بخش مهمی از عرفان عملی و آزمون ضدضربگی در مقابل شیوه های رایج در جنگ روانی(تشعشعاتی)، محسوب میگردد؛

تا از این طریق، مدعی معرفت پژوهی میزان حفاظت و جلوگیری از سرقت انرژی ذهن و رفع اسارت و بردگی ذهنی و جسمی و نقش اختیار خود در زندگی روزمره را به سادگی تشخیص و قیاس و ارزیابی نماید.

در این رابطه کسی که به هر بهانه ای با اظهار غرور و تفاخر، نسبت به طرف مقابل خود فحاشی و ناسزاگویی و اتهام زنی و توهین و رفتار شنیع و... می نماید؛
خب از منظری، بدون تردید در فاز منفی کالبد روان خودش اسیر و گرفتار شده است!
لذا شاید هنوز تصور نیز می کند:

"هدف، بهرمندی از هر وسیله ای را توجیه می کند!"

ولی از منظر معرفت پژوه در آزمون ادعای ضدضربگی، چنین فردی تنها یک آزمونبان قابل تقدیر و احترام برای سنجش مقاومت R تلقی می شود! چرا که آن عزیز دل انگیز در مسیر من نوعی مدعی ضدضربگی حاضر و واقع شده است؛ تا اجرای چنان نقش به ظاهر منفی و ضد اخلاقی ولی آموزنده را پذیرا شود و با جدیت خدمتگزاری و هنرنمایی, نماید.

پر واضح است که در مسیر عرفان کمال، تنها اقلیتی به این نوع خدمتگزاری صادقانه تن میدهند.

لذا من نوعی، ضمن درود و سلام بر آنان پیوسته قدردان و سپاسگزار از زحمات بی وقفه و بیدریغ ایشان بوده و هستم.


#عرفان_کمال_تحریف_نشده
#صلح_فراکل

@AD1_review
@aslahane_96


✍ متن ارسالی/

باتوجه به این تمایز های بینشی وخودشناسی
عملی،
اختلاف از بهر چه آمد پدید؟!!!
🙏💐

#صلح_فراکل_نگری
#هستی_هوشمند
#خطای_انبیاء
#ایجاد_تحول_بینشی
#آزمون_راستی_سنجی_ادعا
#محمدعلی_طاهری_صالح
#معرف_شعور_و_هوشمندی_الهی

@AD1_review
@aslahane_96


Репост из: به نام بی نام او
.
🔔 تذکر و یادآوری مهم چند باره به خود و مخاطبین عزیز:

بر اساس آیه 32 از سوره مائده:

"بر بنی اسرائیل نوشته شده؛ هر نفسی، نفس دیگری را بدون اینکه قتلی کرده باشد بکشد، مانند این است که همه مردم را کشته و اگر نفسی را زنده کند، مانند آن است که همه مردم را زنده کرده است!"

و آیه ۱۲ از سوره حجرات:

اي كساني كه(به رحمت الهی) ايمان آورده‏ ايد! از بسياري ظن و گمانها بپرهيزيد، چرا كه بعضي از گمانها گناه است، و هرگز (در كار ديگران) تجسس نكنيد، و هيچيك از شما ديگري را غيبت نكند، آيا كسي از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ (به يقين) همه شما از اين امر كراهت داريد، تقواي الهي پيشه كنيد كه خداوند توبه پذير و مهربان است.

✳ و اما در بینش و منش برخی از معرفت پژوهان مکتب شعوری-معرفتی عرفان کیهانی(حلقه) نیز:

مدتی است، اتهام زدن، پیچاندن و ترور شخصیت و قضاوت کمی کردن نسبت به یکدیگر صرفا برای حل مشکلات زمینی، مجاز و بسیار ساده و راحت و به ظاهر منطقی و قابل توجیه بنظر می رسد!

ولی هر اتهام زننده علاوه بر دادگاه زمینی دنیای وارونه، می بایست در دادگاه صالحه ی الهی نیز، ادعا و اتهام و ظن و گمان سوء خود را اثبات نماید.

❎ از اینرو، شایعه پراکنی، سم پاشی، تکرار تبلیغات مجازی، مظلوم نمایی گسترده و فرافکنی رسانه ای یکسویه علیه افراد، نه تنها هیچ اتهامی را در پیشگاه پروردگار عادل و هوشمند، موجه و قابل قبول و اثبات نمی کند؛ بلکه در نهایت، وقتی پرده برافتد، چه بسا اتهام زننده یا زنندگان و شرکای برنامه ساز ذوق زده ی آنها، خود متهم اصلی شناخته شوند؛ و همگی با افسوس و حسرت، مستحق عواقب تخلف شعوری-معرفتی و مجازات الهی نیز گردند!

امید که در عمل نیز چنین نبوده و نباشیم.
.

#محمدعلی_طاهری_صالح
#معرف_شعور_و_هوشمندی_الهی
#مکتب_شعوری_معرفتی
#عرفان_کیهانی_حلقه 
#عرفان_کمال
#عمل_صالح
.

https://telegram.me/benamebinameou


Репост из: به نام بی نام او
.
دبستان عرفان
کلاس دوم / الف
زنگ انشاء

موضوع انشاء :
چرا سگ ها عوعوعو می کنند؟

البته که ما میدانیم،
در کتاب علوم نوشته: دانشمندان فهمیده اند سگ ها اول گرگ بوده اند؛

گرگ ها از همنشینی و تعامل غذایی با انسان ها رفته رفته اهلی و محافظ و نگهبان آنها و گله هایشان شده اند.

سگ ها خیلی با هوش هستند و زود تعلیم میشوند؛ به همین دلیل چوپان ها سگ ها را خیلی دوست دارند؛ چونکه حتی وقتی آنها خوابیده اند یا حواسشان به گله نیست، سگ ها مواظب هستند تا گرگ یا حیوان وحشی یا دزد به گله نزند.

حس بویایی و شنوایی و بینایی و... سگ ها بسیار قوی تر از انسان است؛ به همین خاطر در صورت احساس خطر، بلافاصله با ایجاد سر و صدا بلند عوعوعو و صاحب خود را با خبر می کنند؛

پدرم میگوید:
"در زمان های خیلی قدیم که هنوز وسایل مسافرت مثل الان فراوان و در دسترس همه نبوده، مردم برای مسافرت و حمل بار به ناچار از کاروان ها استفاده میکردند؛ مسئولیت اداره هر کاروان را یک نفر به نام کاروان سالار بعهده داشته است؛ و کاروان های معمولی چند نفر خدمتگزار و آشپز و...، هم داشته اند؛ و با هر کاروان تعدادی شتر و اسب و الاغ یا قاطر برای حمل مسافر و بار و چند سگ قوی نگهبان هم همراه بوده است."

او میگوید:
"هنوز در بعضی از مناطق توسعه نیافته در برخی از کشورها، برای مسافرت و حمل و نقل بار و اثاثیه از کاروان، استفاده می شود!"

در هر صورت، سگ های همراه کاروان ها هم بسیار مهم و مفید بوده و هستند؛ و بی جهت و بی دلیل عوعو نمی کنند؛ اگر چه کسانی که میخواهند در سکوت بخوابند و از نقش بسیار مهم سگ ها بی خبر هستند از عوعو سگ ها ناراحت و عصبانی میشوند! و شاید به آنها فحش و ناسزا هم بگویند! یا به طرفشان دمپایی و سنگ هم پرتاب کنند!

اما وقتی به عوعو سگ های همراه با کاروان ها یا گله های حیوانات فکر میکنم، متوجه میشوم شاید بخاطر نزدیکی راهزنان یا دزد یا گرگ و یا خطری باشد و یا کاروان و گله در اثر خواب بودن کاروان سالار یا چوپان در شب، دارد مسیر اشتباهی را طی میکند!

یک روز که با مادر و پدر و برادرم داشتیم به مسافرت میرفتیم، یک وانت نیسان آبی رنگ جلوی ماشین ما بود، که خیلی جمله ی درشتی را پشتش نوشته بود:

من نه می توانستم درست آنرا بخوانم و نه معنی آنرا می فهمیدم!
ولی مادرم آن را برایم خواند:

"من سگ کار‌وان عشقم،
عوعو ام بخاطر این است که:
ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی،
این ره که تو میروی به ترکستان است!
"

من با تعجب، به مادرم اصرار کردم: بگو معنی اش چیه؟!
مادرم گفت:
"شعرش از سعدی هست و تو الان معنی این شعر را شاید خوب نفهمی؛ ولی ساده اش اینه که راننده نیسان آبی، خودش را سگ نگهبان و عاشق همراه یک کاروانی میداند که میخواهند به زیارت خانه خدا(کعبه) بروند؛ و او با عوعو کردن به کاروان سالارش که در خواب است هشدار میدهد که، کاروان دارد به سمت مخالف که ترکستان است، میرود!"

من، یه چیزهای خوبی ازش فهمیدم!

البته نه به اندازه مامان و بابا، ولی ناخودآگاه ترسم از راننده نیسان ها که تو جاده ها خیلی رانندگی خطرناک میکنند، ریخت!

مادر بزرگم هم وقتی دو نفر با هم دعوا می کنند، می گوید:
"اگر پا روی دم سگ نگذاری، بی جهت عوعوعو نمی کند."

من دیگه از عوعوعو سگ ها هم نمی ترسم، چون حتما یه دلیل مهمی براش دارند؛ ولی من همه اش را نمی فهمم!

پدرم میگوید:
" بعضی از سگ ها که واکسن نزده باشند شاید به ویروس هاری مبتلا شوند و اگر انسان را گاز بگیرند، بسیار خطرناک است!"

با این حال من از عوعوعو سگ ها اصلن ناراحت و عصبانی نمی شوم و با آنها دعوا نمی کنم؛ بخصوص توله سگ ها که خیلی ملوس و قشنگ و بازیگوش هم هستند.

من آرزو می کنم هیچ سگی هار و بیمار نشود؛ و وقتی بزرگ شدم علاوه بر دکتر بزها، دکتر سگ ها هم می شوم.

پایان انشاء
دبستان عرفان
.
https://telegram.me/benamebinameou


✍ متن ارسالی/

اینها را که ارسال میکنیم خدا کند که
اوستا خودش بخواند کمی شاد شود
چون فکر کنم از دست مقلدین
و‌ سوالهای کودکانه انها مدتهاست
که از عمق دلش نخندیده .🙃😌
سوال مقلدین:!!
اقا اجازه بریم زباله جمع کنیم ؟؟🤔
د لامصب فامیل ما بدون اینکه حلقه
داشته باشند اینقدر زباله ملت را جمع
کردند‌ اثر انگشتشان سابیده شده
اصلا مگر نفرمودند همفازی کیهانی
ما که در همان حلقه ترم دو با هر چه
جک جونور سگ و‌گاو یکی شدیم‌ و‌شروع
به فرایند سازی،و بازیافت زباله نمودیم‌ .😆
و در همان همفازی کالبدی وقتی‌می ایستادیم
تا شاگردان ما را تماشا کنند در یکی از ابعاد‌‌،
ما را گاو می‌دیدند🐂😕🥴
ما هم در دلمان می‌گفتیم خودت گاوی
که مرا گاو میبنی . ...😉😂
البته شمع و گل و پروانه هم می دیدند
اینجا را خوشمان می آمد
و می‌گفتیم اها آین خود ماییم.😉😍

شانس انجا هم ما را بز نمی دیدند
وگرنه شاید تا کنون  به درجه "گری"
هم رسیده بودیم .🥴

به جان خودم هدفمان شادی جمع آست 
چون سالها شما ما را شاد نمودید
اکنون نوبت ماست. 😘
فقط نمیدانم چرا خودتان با آن همه
شهنازی برای روح جمعی ،خسیس
شده اید وفقط ذهن جمعی اقلیتی
را شاد میخواهید !!🫢🥴🙈

آخرش یا از دست شماو اقلیت خدمتگزار
سکته می زنیم یا از دست دلار  😬😂
چون همین سر شب از شروع نوشتن متن
تا پایانش دلار مثل فنر پرید رو نود.🙃
قرار بود پیام های روح جمعی
رزونانس بشود اما مثل اینکه
بجاش دلار رزونانس شده احتمالا
پیام ها هم دلاری شدند .😂

ببخشید ما دیگه گفتیم حالا که عارف
نشدیم و بزیم لااقل طنزی بگیم
با هم بخندیم. 😂
خصوصا جهت استاد عزیزی که خودش
خبر ندارد چقدر دوستش میدارم و
هیچ حلقه ملقه هم ازش نمی خواهم
و‌ دلهره اش را داریم که از دست اقلیت
خدمتگزار جان به لب نشود. 😂😉
یعنی پیش بازجوی اوین می ماند
خوش ترش بود. فکر کنم او هم مثل
ما قدر خوشی ندانست از بهشت رانده
شد. 😀
البته خیلی تمرین میکنم که "من دلسوز "
را مدیریت و دلهره نداشته باشیم ولی مگر
این نسل جوان می‌گذارد ما پیر و‌ پاتارا
چرتی بزنیم از بس که مثل مهد کودک از
این و آن شکایت میکنند..
ببم جان کمی"من فضولتان "را مدیریت
بفرمایید خررر سرتان آکادمیک رفتید.🥴😀

احتمالا در مقالات بعدی که اقلیت علیه
معاندین و‌نمک نشناس هایی مثل ما
می‌نویسند،میگویند؛
خوب شد استاد‌ سر کلاس،های دهه هشتاد شوخی می کرد که اینها هم‌‌‌ یاد بگیرند🥴
ما هم میگیم اره والا‌.........😘
ببینید سر مشق هم براتون نوشتم
که در متن بعدی به بچه های معاند
چه بگویید همش از روی دست
استاد تقلب نکنید کمی هم
خلاقیت داشته باشید .. 😀
ما درست آست که خیلی نفوذی
هستیم اما دلمان پاک است و‌ هوای
هر دو طرف را داریم  ...😀😀

ای خدا تا آمدم متن را پست کنم از
عو عو سگان هم چیزی گفته شد
سگ اصحاب کهف خودش یه پا آدم
است،سگ را دست کم گرفتی ببم جان
ما با سگان نیز هم همفازیم 😉
بگرد دنبال یه جونور دیگه
که نشه باهاش جمله ساخت ..😂
وگرنه ظرف ده دقیقه صد جمله ساخته
میشه و تقدیم میشه به روح جمعی
استاد فرمودند خبرها از طریق
روح جمعی منتشر می‌شود 😂
تونستید روح جمعی را اخراج یا
ریپورت کنید خیلی فضول است
همه را منحرف میکند از ما گفتن.😉😂🙈

سگ نیز موجود عجیبی ست،
نخواهید از دل طبیعت برود ...
یا که موریانه که سبب نجات حضرت
محمد و خاندانش شد یا که گوسفندی
جان اسماعیل را ...
اسم هر حیوانی را بیاورید باهاش
خاطره داریم..😂😂

تا درودی دیگر بدرود
پاینده و جاودان همگی ☺️☺️😘😘

@AD1_review
@aslahane_96


.✍ متن ارسالی/

صرفا جهت یادآوری همراهان کاروان (اقلیت سوار بر کشتی نجات):

《《 .... بنابر این:
در یک جایی ما براش صرف انرژی نمی کنیم؛
در یک جاهایی مثلا ببینین در یک سری ورزشا مثل فرضا جودو از نیروی حریف علیه خودش استفاده می کنیم!

توجه می کنین؟
یک زور مختصری به حریف میدیم، حریف مقابل شما خواه ناخواه چی کار میکنه؟
یک نیرویی را بکار میبره،
یعنی شما هولش میدی،
اونم هل میده،
یک لحظه ی خاصی داره که اون که میخواد در مقابل شما نیرو بزاره با سرعت تمام چیکار بکنی؟
حالا اونو بکشونی سمت خودت و تمام نیروی خودش علیه خودش استفاده میشه و بعد رو هوا و بعدا کله پا شدن.
لذا استفاده ی درست و به موقع از نیروی حریف، مثلا یک ماجراس که اساس یک ورزشه،
درست شد؟ .... 》》


رفرنس، فایل صوتی هدف ما👇

https://t.me/aslahane_96/5986

از اینرو:
از معرفت پژوهان گرامی نیز خواهشمند است که بی توجه به این هجمه‌ها، لجن‌پراکنی‌ها و... بدون اتلاف وقت، همچنان آموزه‌های مکتب عرفان کیهانی حلقه را با جدیت دنبال نموده و در عمل پیاده کنند.


رفرنس ، تصویر آخرین اطلاعیه👆

@AD1_review
@aslahane_96


✍ متن ارسالی/

یادآوری به خود وتلنگر برای رفع تضادها ومجهولات ذهنی وخودشناسی عملی؛
بارها از معرف شعور وهوشمندی الهی ،شنیده ایم اگر همه سوار کشتی نوح می‌شدند این کشتی یا می‌شکست یا به گل می‌نشست.
تازه متوجه شدم که هربار مرور میکنم متوجه میشم چقدر متوجه نشدم.!
🤔💦

#محمدعلی_طاهری
#ایجاد_تحول_بینشی
#خود_شناسی_نه_دیگر_شناسی
#کشتی_نوح
#خطای_انبیاء
#هستی_هوشمند

#اقلیت_خدمتگزار_صادق
#صلح_فراکل_نگری
#وقت_معلوم

@AD1_review
@aslahane_96


آقای طاهری، شما سال‌هاست که دم از خدا‌محوری، عشق، صلح، فرادرمانی و تن واحده می‌زنید، اما در عمل، هرکس که لب به انتقاد و اعتراض گشود، با انواع و اقسام تهمت‌ها و برچسب‌ها روبه‌رو شد. این‌ همه ادعای رحمانیت و معرفت، در نهایت منجر به چه شد؟
به این‌ که هر منتقدی را با الفاظی چون "مغرض، معاند، مزدور، نفوذی، حسود، تنگ‌نظر، لجن‌پراکن، ابله،... سرطانی، موریانه، بز گر" و حالا هم "سگ" خطاب کنید؟
اگر این مکتب حقیقتاً خدامحور است، چرا به‌جای پاسخگویی شفاف به ظلم‌هایی که در حق عده‌ای در این مسیر روا داشته‌اید، با هدایت و قلم اقلیت و یا در چنین اطلاعیه‌هایی به افترا و تحقیر و ناسزا و تخریب پناه برده‌اید؟
این مکتب زمانی برای بسیاری محلی برای درک عمیق معرفت و معنویت بود، اما شما و اقلیت منتخب آن را به ابزاری برای تهدید و سرکوب هر صدای مخالف و معترض تبدیل کرده‌اید.
گذر زمان حقایق بسیاری را روشن خواهد کرد‌ و آن‌چه باقی می‌ماند، کردار انسان‌هاست، نه شعارهایشان.

https://x.com/saeidyasaei/status/1888553444874551718?t=7W0vmGcTPEcyOLRJMFCYbA&s=19

@AD1_review
@aslahane_96


Репост из: به نام بی نام او
.
دبستان عرفان
کلاس دوم / الف
زنگ انشاء

موضوع انشاء :
از حق و ناحق چه میدانید؟

البته که ما میدانیم،
همیشه از طفولیت تا الآن به ما گفته شده:
"فقط خداوند و هر کس از دستورات و فرمان های او پیروی کند حق است؛ و هر کس نادان، منتقد، معترض، مخالف و یا ضد آنها باشد، ناحق، معاند و مستحق تنبیه و عذاب الهی، می باشد!"

ولی من واقعا هنوز خودم درست نمیدانم، چه چیزی حق و چه چیزی ناحق است!

مادرم می گوید:
"وقتی هم سن من بوده در کلاس دوم ابتدایی، معلم شان خیلی حق ها را ناحق می‌کرده! او از شاگردان  کلاس و پدر و مادر هایشان بخاطر نمره دادن و قبولی آنها سوءاستفاده می کرده است! و تهدید می‌کرده که هرگز به مدیر و آموزش و پرورش گزارش تخلف و شکایت ندهند؛ وگرنه کودک‌شان را تنبیه، تجدیدی و یا مردود میکند!"

مادرم میگوید:
"آن زمان، اگر دانش آموزی از یک درس نمره قبولی نمی گرفت، تجدیدی می شد و باید در تابستان دوباره امتحان بدهد و اگر باز هم نمره قبولی نمی گرفت، مردود یا رفوزه می شد و باید یک سال دیگر همه ی درس های همان کلاس را دوباره بخواند و امتحان بدهد؛ بخاطر همین بعضی از دانش آموزان شاید فقط بخاطر درس ریاضی یا انشاء چند سال در یک کلاس درجا می‌زدند، تا شاید به کلاس بالاتر بروند و یا از ادامه تحصیل محروم و از مدرسه اخراج شوند و بروند کارگر یا فردی بیسواد بار بیایند!"

او میگوید:
"من فقط بخاطر درس انشاء یک سال تجدیدی و رفوزه شدم و به همین خاطر هم تا الان معلمم را که به ناحق مرا مردود کرده اصلن دوست ندارم؛ البته نفرینش هم نمی کنم!"

پدرم می گوید:
"اشکالی ندارد عزیزم، هر چه بود گذشته، من هم دوره اول راهنمایی را از درس های علوم و ریاضی تجدیدی و بلاخره رفوزه شدم، معلم ها شاید نباید چنین میکردند؛ ولی حتما آنها هم دلایل و مشکلات ویژه زمان خودشان را داشته اند؛ به هر حال تجربه ی آموزنده ای بود؛ الآن که زندگی خوب و رضایتمندی داریم، شکر می کنیم و آنها را هم  می بخشیم و به وسع خود از خدا برایشان طلب خیر و بخشش و رحمت و سلامتی می کنیم."

من میدانم، مادر و پدرم حداقل در مورد علاقه به درس و سواد دروغ نمی گویند؛ ولی شاید آنها هم مثل من هنوز حق و ناحق را بخوبی نمی‌دانند! البته مطمئن هستم که بهتر از من بعضی از قانون ها و مقررات حق ‌و ناحق را تجربه کرده اند و می فهمند.

پدرم همیشه میگوید:
نفرین، جنگ، دعوا، ناسزاگویی و انتقام از کسی که فکر می کنیم ناحق و ظالم است؛ نه تنها هیچ مشکلی را حل نمی کند؛ بلکه شاید باعث ایجاد مشکلات و اختلافات و جنگ و دعواها و تفرقه بیشتری نیز بشود!"

او می گوید:
"کسی را که فکر می کنیم ناحق است، خب یا نسبت به حق، جاهل و ناآگاه است؛ و یا آگاه و داناست، ولی بخاطر طمع، غرور، تفاخر و تعصب یا هدف خاص آزمونی، عمدی ناحقی میکند! در هر دو صورت به دلایلی که فعلا ما نمی‌دانیم، شاید از رحمت عام پروردگار مهربان محروم شده است؛ پس ما بجای دورتر کردن او راه نزدیکتر شدن و صلح را به او نشان دهیم و هر لحظه با پیگیری جدی، تحقق وجود شعور و هوشمندی هستی در مورد حق را دنبال کنیم."

من از حرف های پدرم چیز زیادی نمی فهمم؛ فکر کنم مادرم هم همین نظر را دارد و حرفهای پدرم را در عمل خیلی جدی نمیگیرد!

مادرم میگوید:
"یعنی در برابر ناحق و ظلمی که داری می بینی، فقط دعای رحمت عام و سکوت کنیم تا او هم هرکاری دلش میخواهد با ما و دیگران بکند؟! یعنی چی؟!"

پدرم همیشه با لبخند و البته قیافه ی متعجب، به مادرم میگوید:
"عزیز دلم، من کی گفتم: سکوت کن؟! می گویم: ما یک زمانی از رحمت عام، وجود شعور و هوشمندی در هستی بی خبر و بی بهره بودیم؛ خب با عقل جزء و توان اندک زمینی در اختیار هرکاری که به ذهنمان مناسب می‌رسید و دلمان میخواست میکردیم؛ ولی از عواقب و بازتاب های ظلم و عدالت زمینی و آسمانی هم کاملا بی اطلاع بودیم؛ ولی زمانی که با اختیار خود مدعی همراهی با بینش فراکل نگری شدیم، بینش و منش مون کلی متحول شد؛ این هرگز به معنی سکوت و گوشه نشینی در برابر ظلم و بیداد و ناحق نیست؛ بلکه هر لحظه نحوه تقابل مون بطور بنیادی، غیر تقلیدی و بموقع دارد انجام میشود."

پدرم و مادرم سالها قبل از اینکه من بدنیا بیایم، با هم در دوره های خودشناسی و معرفت پژوهی(عرفان کیهانی حلقه)، شرکت کرده اند؛ و دایم در باره موضوعات معنوی و معرفتی مثل حق و ناحق، صحبت میکنند.

با این وجود، من بجز چیزهایی که دلم میخواهد و آنها را حق تصور می کنم ولی نمی شود و فکر میکنم در حقم ناحقی و ظلم شده، هنوز درست حق و ناحق را نمی فهمم!

من خیلی خیلی دوست دارم از قانون ها و مقررات حق و ناحق، بیشتر بدانم و نقش شعور و هوشمندی هستی و رحمت عام که والدینم از آن سخن می گویند را درک کنم؛ تا حداقل برای کارها و اختیار خودم، بتوانم قضاوت و انتخاب صحیح و بجا و به حق داشته باشم.


پایان انشاء
دبستان عرفان
.

https://telegram.me/benamebinameou


✍ متن ارسالی/

"گر بودن "به از، "کر و کور بودن " است .

دهه ی هشتاد؛
این مکتب فارغ از قضاوت و پیش‌داوری فرادرمانی برای انسان حیوان گل و گیاه
و "بز گر "نظر کند
دو دهه ی بعد؛
شما" گر" هستید اخراج... 😂
نمیشود که همش سخنان ابتدایی
نقض شود بعد انتظار داشته باشید
همه مثل گاو فقط بر و بر نگاه کنند
و مثل میمون فقط تقلید کنند .
چوپان قرار بود‌ گر، کر ،کور، و لنگ ،
را بدون پیش‌داوری تا هفتاددرصد
درمان کند. درمان هم فقط جسمی نبود ،
از ذهنی، روانی ،بینشی ،جسمی ،
رها شدن از قید بند، رها شدن از تقلید،
رها شدن از خود و رسیدن به صلح
ان هم با دیگران به به چه شود...☺️
ببخشید چوپان نه! ،اوستا چون ما
همچنان ایشان را اوستای اوستاها
می‌دانیم.
البته ما هنوز نمیدانیم‌ خودمان کیستیم !؟
قرار بود در عرفان حلقه بفهمیم که،
آقامون که رفت زندان و برگشت،گفت :
شماها آدم نشدید بز🐐 هستید‌ تازه یک
عده‌ هم گر هستند، و مجموعه میمون🐒
میخواهد نه بز 🐐.🥴
(باز خوبه بزها در برنامه ی کودک دکترند🥴
و خیلی دانا هستند اما میمونها فقط
کارشان تقلید است.🥴🙈)

  اوستا فرمود ،روی پله عشق جک میگن
و علاوه بر آن جای شور و شوق عشق و
حال، است،ما نیز برای شادی" روح جمعی
با "بز" جمله خنده دار می سازیم تا همه
با هم شاد شویم.

احتمالا اگر مرحوم گل‌آقا زنده بود
ما را به خاطر آین طنزها جذب مجله اش
می کرد چونکه دیگر مجموعه هم‌‌ خرش از
پل تورنتو گذشته و کازمو اینتل دارد و
به بز نیازی ندارد رباتیک کارها انجام می‌شود.
فقط حیف رباط ها عشق ندارند.
  .🤭🙁🙈
اینها را که میگیم در جهت شادی هر دو
طرف ماجراست، که با هم بخندیم.چون
عزیزان خدمتگزار مدتهاست تمام وقتشان
صرف معاندین و‌‌ هول دادن کشتی ست و
ممکن است از ته دل نخندیده باشند .
ما که مثل اقلیت خدمتگزار منتظر
سقوط دوستانمان نیستیم.!🙊
ما اینجوری شنیدم که یک نفر هم جا بماند
چرخه تکمیل نیست ،اکنون که شده ۲۲ تا
باضافه کل جهان، فقط اقلیتی سوارکشتی.!
برای همین است ما پاها را روی پای انداخته خیالمان راحت است تا همه سوار کشتی
نشوند کشتی جم نمی‌خورد.
یا همه یا هیچ کس .....💚🤍❤️
مگر می‌شود کشتی بدون موتور محرکه
یعنی "عشق "به مقصد برسد ؟
اگر می رسید که همان موقع که
جناب نوح راه انداخت می رسید
و نیاز به این همه بازی تکراری نبود.
حالا هی شعر از خودتان در وکنید که ؛
پسر نوح با بدان بنشست ....
با اجازه پسر نوح با گران (خردمندان)
بنشسته خیلی هم حالش عالی ست
و مثل شنگول و‌منگول گول نمی‌خورد😊

برگرفته از واژه های عرفان حلقه از نوع
قدیمش، همه چیز قدیمش بهتر است.😉

"گران "( دانایان)
"کران و کوران "(مقلدان ) .

راستی مدام معترضید که از واژه ها و‌ ترمینولوژی عرفان حلقه استفاده میشود
معلوم است‌ از کوزه چه چیزی برون
می تراود؟ جزء آنچه که در اوست ؟😊

ترمینولوژی و واژه های شما شبیه
حکومت است، ما چیزی میگیم؟🙊

شاد و عالی باشید اقلیت و اکثریت همگی🙏

@AD1_review
@aslahane_96


Репост из: به نام بی نام او
.
دبستان عرفان
کلاس دوم / الف
زنگ انشاء

موضوع انشاء :
نقش موریانه ها در هستی هوشمند چیست؟

البته که ما میدانیم،
هیچ موجودی در هستی هوشمند بیهوده و بیخود آفریده نشده است.
از اینرو حتما موریانه ها هم برای خیلی چیزها مفید و موثر می باشند؛ ولی شاید ما انسان ها چیز زیادی در مورد وجود و نقش آنها نمی‌دانیم.

پدرم می گوید:
"یک دانشمند محقق خارجی، سیصد جلد کتاب در مورد مورچه ها و موریانه ها نوشته است!"
من خیلی تعجب کردم، چونکه من حتی یک صفحه انشاء هم بزور در مورد موریانه ها می نویسم!

من وقتی بزرگتر شدم حتما آن کتاب ها را بدقت می‌خوانم تا بیشتر مورچه ها و موریانه ها را بشناسم.

من خودم دیده ام که موریانه ها مثل مورچه سفیداند و اندازه های مختلف دارند؛
موریانه ها تونل خاکی میزنند و دسته جمعی خیلی تند تند راه میروند؛ انگار برای انجام وظیفه های خیلی مهمی وقت کم دارند!

مادرم موریانه ها را دوست ندارد؛ او می گوید:
"موریانه ها داخل همه چیز میروند از چارچوب در و پنجره تا وسایل چوبی آشپزخانه و اگر به آنها رو بدهی حتی داخل یخچال هم نفوذ می کنند!"

ولی من به موریانه ها حق میدهم چون آنها هم مثل ما، خب گرسنه میشوند و باید بنحوی غذا پیدا کنند و بخورند تا زنده بمانند.

موریانه ها بیشتر چوب دوست دارند؛ البته من در باغ پدربزرگ، داخل تونل خاکی کوچک آنها را دیده ام که میوه ها را هم میخورند؛

موریانه ها با هم دعوا نمی کنند؛ ولی وقتی بهم میرسند شاخک های خود را بهم میزنند، شاید با هم سلام احوالپرسی میکنند یا از جایی که آمده‌اند و به جایی که میروند و چیزهایی که میدانند به همدیگر خبر میدهند.

موریانه ها هم مثل مورچه ها خیلی سریع همه چیز سر راهشان را قطعه قطعه می کنند و به لانه میبرند؛ آنها تونل هایشان را با آب دهان و خاک و خاک اره، خودشان می سازند.

پدرم داستان بسیار آموزنده ای از شعور مورچه ها و نقش موریانه ها برایم تعریف کرده است؛
او گفته:
"در زمان های خیلی قدیم، یک پادشاه خیلی خیلی قدرتمندی بوده به نام سلیمان، آن پادشاه که می گویند پیغمبر خدا هم بوده؛ بر روی قالیچه در هوا به همه جا مسافرت می‌کرده و همه انسان ها، حیوانات، پرندگان و حتی از ما بهتران(پدرم برای اینکه مادرم نترسد، به جن ها و دیو ها میگوید: از ما بهتران!)، هم در خدمتش بوده و برایش کار می‌کرده‌اند و هیچ کس جرائت مخالفت با دستورها و سرپیچی از فرمان های او را نداشته است! چون او حتی زبان همه ملتها، از ما بهتران، حیوانات، پرندگان و حشرات را هم می‌دانسته است! "

پدرم می گوید:
"سلیمان با اینکه لشکریان فرا‌وان و بسیار شجاع و از هر لحاظ مجهز داشته است؛ اما یک روز مورچه ای به او و تمام لشکریانش گفته که شعور ندارند! سلیمان هم به مورچه خندیده است! و بعد از شکرگذاری از نعمت های پروردگارش، قول داده تا اعمال صالح و مورد رضایت انجام دهد؛ تا سلیمان نیز از رحمت خدا برخوردار و به جمع بندگان صالح داخل شود."(مضمونی از سوره نمل/۱۹)

پدرم می گوید:
"بلاخره سلیمان عمر پادشاهی اش به پایان می‌رسد و در بالای ایوان قصر بسیار بزرگ خودش در حالی که به عصای قدرت تکیه داده، به تنهایی و با ابهت بطور ایستاد می میرد! ولی هیچ کس متوجه مردنش نمیشود؛ در حالی که کسی هم از ترس مجازات و تنبیه جرائت نزدیک شدن به او را ندارد! بلاخره مدتی میگذرد و همه خدمتگزاران سلیمان به خیال اینکه او هنوز زنده و در اتصال و ارتباط با خداست و آنها را هم زیر چشمی می پاید؛ بشدت سعی و تلاش و کار و حتی خودشیرینی هم میکردند! تا اینکه موریانه‌هایی که در همه جا هستند، به سمت عصای چوبی سلیمان هم میروند و حسابی آن را میخورند؛ بطوری که عصا، بلاخره ضعیف و شکسته میشود؛ و پادشاه قدرتمند ناگهان با صورت به زمین می افتد! و بزرگان و اطرافیان او و حتی از ما بهتران، تازه می فهمند که مدتهاست پادشاه قوی و پیغمبرشان مرده است!" ( مضمونی از سوره سبا/ ۱۴)

من از این داستان خیلی جالب و عجیب به نقش مهم با شعوری و مفید بودن موریانه ها هم در هستی هوشمند پی میبرم و خیلی چیزهای آموزنده از آن می توانم بفهمم.

من خیلی خوشحالم که پدرم داستان سلیمان و شعور مورچه ها و نقش موریانه را برایم تعریف کرده است؛ او اغلب چیزهایی به من می گوید که مادرم را نگران و عصبانی میکند! 
مادرم همیشه به پدرم میگوید:
"مرد، تعریف این داستانه ها برای بچه ها، الان زود است؛ و خوب نیست آنها این چیزها را بدانند!"

ولی پدرم با چشمک به من، فقط به او لبخند میزند!

در هر صورت من موریانه ها را هم مثل معلم مهربان و با شعورم خیلی خیلی دوست دارم؛ چونکه از آنها هم میتوانم کلی چیز یاد بگیرم؛
پس، هیچ وقت دلم نمیخواهد به موریانه ها توهین کنم و یا به آنها صدمه بزنم.


پایان انشاء
دبستان عرفان
.

https://telegram.me/benamebinameou


پاسخ انتقادی به متن زننده و غیر اخلاقی دیگری از اقلیت خدمتگزار آقای محمدعلی طاهری
https://t.me/aslahane_96/6256

شما که امروز در نقش پاسداران خودخوانده‌ی حقیقت، الفاظی سخیف و بی‌مایه را به منتقدان و معترضان حواله می‌کنید، اگر ذره‌ای به ادعاهای خود درباره‌ی معرفت و آموزه‌ها پایبند بودید، پیش از هر چیز به آینه می‌نگریستید تا سیمای واقعی خود را در آن ببینید؛ سیمای کسانی که برای بقای خود، به تکفیر، تحقیر و اتهام‌زنی به منتقدانشان چنگ می‌زنند.
شما از بیماری های مختلف می‌گویید، اما آیا هیچ اندیشیده‌اید که بیماری واقعی همان تعصب کور، استبداد فکری و خودبزرگ‌بینی مطلق است که شما را از درک ساده‌ترین اصول اخلاقی و انسانی بازداشته؟
چگونه از معرفت و ادب سخن می‌گویید، اما از زشت‌ترین القاب برای تحقیر دیگران بهره می‌گیرید؟
آیا این همان اخلاقی است که در مکتب عرفان حلقه آموزش داده شده است؟
وای بر حامیان شما و امثال شما!
شما که از دانش و فروتنی دم می‌زنید، چرا در برابر کوچک‌ترین انتقاد و اعتراض، نقاب از چهره برمی‌دارید و به چهره‌هایی خشن، بی‌ادب، تمامیت‌خواه و سرکوبگر بدل می‌شوید؟
آیا این همان شیوه‌ی همه‌ی مستبدانی نیست که می‌کوشند هر نوع اعتراض و صدای مخالف را با فحاشی و انگ‌زنی خاموش کنند؟

شما که منتقدین را «موریانه» و «بز گَر» خطاب می‌کنید، آیا هیچ اندیشیده‌اید که چه چیز شما را این‌گونه سرشار از نفرت و تکفیر و غرور و تفاخر کرده است؟
آیا گمان می‌کنید با این ادبیات نازل و کوچه‌بازاری، می‌توانید حقیقت را به نفع خود جعل کنید و دیگران را از پرسشگری و نقد بازدارید؟

واقعیت این است که تنها چیزی که شما را این‌گونه برآشفته و خشمگین کرده، نه «اعتراض و فریاد» دیگران، بلکه افول ادعاها و نفوذ شماست.
بدانید که دیگر نمی‌توانید در این برهه از تاریخ، با هیاهو و شعار، خود را پیشوای بی‌چون‌وچرای معرفت و عرفان جا بزنید. دوران قدسی‌سازی‌های دروغین به سر آمده و نمی‌شود با استفاده از الفاظ زشت و زننده، دیگران را از طرح پرسش‌های اساسی درباره‌ی عملکرد و گذشته‌ی خروجی‌های این مکتب بازداشت!
شما اگر حقیقتاً دغدغه‌ی معرفت و معنویت داشتید، به‌جای لجن‌پراکنی علیه منتقدان، یک لحظه درنگ می‌کردید و از خود می‌پرسیدید که چرا بسیاری از کسانی که روزگاری با شما همراه بودند، امروز معترض و منتقد شما شده‌ و یا از این مسیر کناره گرفته‌اند؟
اما چه جای تعجب، که استبداد همیشه گوش‌های خود را بر فریاد حقیقت می‌بندد و به‌جای پذیرش نقد، به تهدید، توهین و تهمت و به تحقیر پناه می‌برد.
اما عصر هر نوع استبداد فکری و تمامیت‌خواهی به پایان می‌رسد. دیگر نه القاب سخیف شما، نه برچسب‌های نخ‌نما و نه تهدیدها و فحاشی‌ها، نمی‌توانند مانع از آشکار شدن حقایق تلخ شوند. زمان، پاسخ خود را خواهد داد، و این پاسخ، برای شما مذبذبان بلاتکلیف که فقط ژست عرفانی می‌گیرید و هیچ هنر و تحلیل و شجاعتی در اینخصوص ندارید خوشایند نخواهد بود.

#محمدعلی_طاهری
#عرفان_کیهانی_حلقه
#اقلیت_خدمتگزار
#استبداد_فکری
#نقد_ممنوع
#تکفیر_مخالف
#قدرت_طلبی
#تمامیت_خواهی

#پاسخگویی_به_جای_فحاشی
#حقیقت_را_نمی_توان_خفه_کرد

@AD1_review
@aslahane_96

Показано 20 последних публикаций.