نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: не указана


احمد زیدآبادی

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


رؤیاهای ترامپ برای نوار غزه

پیشنهاد دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا برای اسکان مردم نوار غزه در اردن و مصر با واکنش منفی این دو کشور و بسیاری دیگر از کشورها بخصوص اتحادیۀ اروپا روبه‌رو شده است، با این حال، ترامپ پیشنهاد خود را تکرار و بر آن تأکید کرده است. به گفتۀ ترامپ، نوارغزه تبدیل به خرابه‌ای تمام‌عیار و زندگی در آن چیزی شبیه جهنم شده است. بنابراین، مردم آن به‌طور موقت یا دائم باید در جایی اسکان یابند که از خشونت و جنگ و ناامنی در امان باشد.
ترامپ در عین حال، نوارغزه را جایی عالی در ساحل مدیترانه توصیف کرده که لازم است بازسازی و به جایی بهتر از موناکو تبدیل شود. طبق معمول، پیشنهاد ترامپ دربارۀ لزوم مهاجرت مردم نوارغزه مثل دیگر سخنانش، سرشار از ابهام است. او روشن نکرده است که به فرض مهاجرت فلسطینی‌ها به نقطه‌ای دیگر از جهان و «تبدیل نوار غزه به موناکو» قرار است نهایتاً چه کسانی در این منطقه سکونت داده شوند و چه کسانی آن را اداره کنند؟
ظاهرِ سخن ترامپ از منظر «ناگزیری سازگاری در برابر عمل انجام‌شده» شاید برای برخی ناظران خالی از دلیل نباشد. او می‌گوید؛ در حالی که بیش از 80 درصد خانه‌ها در شهرها و اردوگاه‌های نوار غزه ویران شده یا آسیب کلی دیده و اثری از زیرساخت‌های اقتصادی و اداری و بهداشتی و آموزشی باقی نمانده و بازسازی منازل و شهرها هم سال‌ها به طول خواهد انجامید، بیش از دو میلیون جمعیت در مساحتی کمتر از 400 کیلومترمربع، چگونه و در کدام محله می‌توانند زندگی عادی خود را از سر بگیرند؟ آیا می‌توانند در ویرانه‌ها ساکن شوند؟ آیا می‌توانند حداقل خدمات حیاتی را دریافت نکنند؟ اگر پاسخ این پرسش‌ها منفی باشد، در آن صورت چه باید کرد؟
هر فلسطینی نگران از نقشه‌های شرورانۀ دولت نتانیاهو و حامیان آن در هیئت حاکمۀ آمریکا در مورد آینده نوارغزه و کرانۀ باختری، می‌تواند بگوید که حاضر است رنج سالیان طولانی زندگی در زیر چادر را بدون دریافت امکانات ضروری در زمینۀ تغذیه و بهداشت و آموزش برای خود و خانواده‌اش تحمل کند اما پا از نوارغزه بیرون نگذارد، اما آیا تک‌تک خانواده‌ها در نوارغزه همینطور فکر می‌کنند؟ به باور ترامپ، اگر در مصر یا اردن یا هر گوشۀ دیگری از جهان، زندگی بهتر و امن‌تری در انتظار فلسطینی‌های ساکن نوار غزه باشد، بسیاری از آنان حاضر به ترک شرایط بی‌نهایت سخت و محنت‌بار خود و مهاجرت به جای بهتر خواهند شد، بنابراین لازم است به کشورهای دیگر فشار وارد آورد تا راه مهاجرت مردم نوارغزه به سرزمین خود را بگشایند.
همۀ کشورهایی که تاکنون دربارۀ پیشنهاد ترامپ واکنش منفی نشان داده‌اند بر این نکته تأکید کرده‌اند که با هر نوع «اجبار» به ترک نوارغزه از سوی ساکنان آن مخالفند. ترامپ اما تاکنون از «مجبور» کردن فلسطینی‌ها به ترک نوارغزه سخنی به میان نیاورده است. او اصرار دارد که مصر و اردن باید پذیرای مردم غزه باشند تا آنان «داوطلبانه» زندگی مشقت‌بار خود را رها کنند و دست به مهاجرت بزنند!
پادشاهی اردن از 76 سال پیش، پذیرای میلیون‌ها آوارۀ فلسطینی در خاک خود است و اضافه شدن آوارگان را خطری علیه امنیت ملی خود می‌داند. مصر نیز با هر طرحی که سبب مهاجرت و آوارگی بیشتر مردم فلسطین شود، به شدت مخالف است. این دو کشور قاعدتاً در برابر فشارهای ترامپ مقاومت خواهند کرد اما توان آنها در این باره محدود است و رئیس‌جمهور آمریکا تصور می‌کند که با وعدۀ کمک اقتصادی وسوسه‌انگیز از خزانۀ کشورهای نفت‌خیز عرب منطقه، می‌تواند آنها را به پذیرش پیشنهادش متقاعد کند.
ترامپ در عین حال گویا به گزینه‌های دیگر هم اندیشیده است و آن اسکان ساکنان نوارغزه به کشورهایی مثل آلبانی و اندونزی است که نام‌شان در گزارش‌های مطبوعاتی مطرح شده است. روشن است که در مسائل مربوط به فلسطین، گوش ترامپ به دهان دامادش جارد کوشنر است. کوشنر به عنوان یک یهودی ارتدوکس مهمترین دغدغه‌اش، حفظ منافع و امنیت اسرائیل در بالاترین سطح ممکن است. او رهبری تیمِ تدوین‌کنندۀ طرح صلح موسوم به «معاملۀ قرن» را به عهده داشت. طبق این طرح، نوارغزه به علاوۀ 250 کیلومتر از سرزمین‌های مجاور آن در داخل اسرائیل به فلسطینی‌ها واگذار می‌شد. با عملیات 7 اکتبر و جنگ‌های متعاقب آن اما نگاه کوشنر به مسئلۀ فلسطین ظاهراً عوض شده است....(ادامۀ یادداشت در لینک زیر)
@ahmadzeidabad
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-31863


https://www.youtube.com/watch?v=Xuznkie-o_o
در این ویدئو سختی‌های پیش روی مذاکرات ایران و دولت ترامپ در هر دو سوی ماجرا بخصوص مخاطراتی که می‌تواند برای دولت آقای پزشکیان داشته باشد، تشریح کرده‌ام.
@ahmadzeidabad


اثر قطع کمک‌های خارجی توسط ترامپ بر نهادهای حقوق بشری

تعلیق کمک‌های آمریکا به کشورها و نهادهای غیرآمریکایی به جز مصر و اسرائیل، با نگرانی شماری از "مؤسسات حقوق بشری" تحت ادارۀ ایرانیان خارج از کشور روبرو شده است.
این مؤسسات ظاهراً کارشان "مستند کردن موارد نقض حقوق بشر در ایران" و ارائۀ آن به دولت‌ها و مجامع بین‌المللی است.
فعالیت در زمینۀ حقوق بشر و نقض آن، به واقع از جنس قضاوت و داوری است و قاضی و داور هم لزوماً باید بی‌طرف و غیرسیاسی و برکنار از هرگونه حب و بغض باشد تا بتوان به داوری و گزارش آن استناد کرد.
با این حال، برخی از نهادهای "حقوق بشری" متکی به کمک‌های آمریکا و سایر کشورها که از سوی ایرانیان خارج از کشور اداره می‌شوند، خود را "دشمن جمهور اسلامی" و مدافع "براندازی" آن معرفی می‌کنند. با این وضع چطور می‌توان به بی‌طرفی آنها در گزینش و پردازش داده‌ها و نگاه یکسان به تمام افرادی که حقوق‌شان نقض می‌شود، اطمینان کرد؟ یک فرد حامی براندازی به طور طبیعی نقض حقوق براندازان به چشمش بسیار پررنگ می‌آید اما نقض حقوق سایر گرایش‌های سیاسی را نادیده می‌گیرد. در عین حال، چنین فردی، قادر به دیدن و اعتراف به هیچ مورد احتمالی از بهبود وضعیت حقوق بشر در حوزۀ کاری خود نیست و آنها را به طور کامل یا نادیده می‌گیرد و یا انکار می‌کند!
اگر هدف از فعالیت نهادهای حقوق بشری کمک به ارتقاء و بهبود وضعیت حقوق بشر و جلوگیری از نقض آن در یک کشور باشد، بدون شک یک نهاد حقوق بشری با گرایش غلیظ سیاسی، کمکی به این هدف نمی‌کند و چه بسا میل باطنی‌اش به تشدید وخامت حقوق بشر باشد تا کارش رونق بگیرد و صدایش بهتر شنیده شود و بودجۀ بیشتری دریافت کند!
با این حساب، دولت ترامپ در تعلیق این کمک‌ها به منظور ارزیابی دوبارۀ نتایج کار دریافت‌کنندگان آن، در گام نخست حرکت غلطی نکرده است.
حقوق بشر و دفاع از آن باید از سیطرۀ بازی‌های سیاسی و منازعات قدرت خارج شود و نهادهای حقوقی بی‌طرف و از هر جهت معتبر و مطمئن این امر خطیر را به عهده گیرند.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad


از تو به حق رسیده‌ام....

محمد که درود خدا بر او باد، خود را بشری چون ما معرفی کرد: "أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ" تا مردمان او را در هیچ سطحی، مقام الوهیت و قدسیت ندهند و معبودشان فقط خدا باشد: "أَنَّمَا إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ"، "وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا."
او گفت؛ جز آنچه به او وحی می‌شود، از غیب نمی‌داند. از غیب آسمان‌ها و زمین فقط خدا آگاه است و او تنها بشارت دهنده و بیم دهنده است: "قُلْ لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ ۚ وَلَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ ۚ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ"،"قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ ۚ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ."
چون می‌پرسیدند چرا بر او معجزه‌ای نازل نمی‌شود؛ جوابش این بود که: "إِنَّمَا الْآيَاتُ عِنْدَ اللَّهِ وَإِنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ." او پیروانش را پی در پی به تعقل و تفکر و تدبر در بارۀ خویشتن و جامعه و طبیعت فرا می‌خواند: "أَفَلَا تَعْقِلُونَ؟" (13 بار و فراخوان به تعقل 49 بار) " "أَفَلاَ تَتَفَکَّرُونَ" ( امر به تفکر و اهمیت فکر 479 بار) "أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ؟" (44 بار اشاره به تدبر و مشتقات آن)
محمد مفهومی از وحدانیت خداوند و برابری ابناء بشر در برابر او مطرح کرد که بعثتی دیگر بی معنا شد، زیرا آخرین پیام آسمان، پیام توحید بود و به قول متفکر بزرگ زنده‌یاد محمد اقبال لاهوری، از آن پس، باقی قضایا به عقل بشر واگذار شد تا روی پای خود بایستد و به بلوغ رسد و معنی خاتمیت پیامبری با محمد نیز همین است.
باری بشر نابالغ به الوهیت‌سازی از پیامبران و پرستش چیزهای ملموس و تکیه بر خرافات و خرق عادات و غیبگویی‌ها و خدای متجسدی که بتوان او را دید و لمس کرد، سخت وابسته است و قادر به کشف وحدانیت از طریق تعقل و تفکر و تدبر در خلقت انسان و زمین و آسمان و مجموعۀ هستی نیست. از این رو، در گذر تاریخ، دوره به دوره نظام‌های کهن و منسوخ را در ذهنیت خود بازسازی و به دیگران تحمیل می‌کند.
باری این بحثی درازدامن است که در حوصلۀ این یادداشت نمی گنجد. این دیباچۀ کوتاه فقط به مناسبت بعثت محمد آمد که جا دارد از زبان مولانا به او بگوییم: "از تو به حق رسیده‌ام ای حق و حق‌گزار من!"
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad


خودمان را فریب ندهیم!

دونالد ترامپ در مورد آنچه به "امنیت اسرائیل" مربوط می‌‌داند اهل کوچکترین نرمش و سازشی نیست.
سیاست دولتش در برابر ایران نیز تابعی از همین نگاه است. بنابراین او پیشنهادی که سبب رضایت جمهوری اسلامی و نارضایتی نتانیاهو شود، روی میز نخواهد گذاشت.
پس لازم نیست خودمان را گول بزنیم.
به نظرم اگر کاملا هریس رئیس‌جمهور آمریکا شده بود، دولت پزشکیان شاید می‌توانست به رغم فشارها و کارشکنی‌های داخلی با او به توافق برسد، ولی با ترامپ این کار حکم خودکشی داخلی برای او دارد.
چاره چیست؟ پزشکیان از تلاش برای رسیدن به توافق با ترامپ دست بردارد و منتظر تشدید فشارهای اقتصادی و دیپلماتیک و نظامی او بنشیند؟
یا اینکه با سلب مسئولیت از خود در این مورد، تصمیم‌گیری برای مذاکره و توافق با دولت ترامپ را به طور رسمی و علنی به رقبای سیاسی خود در داخل حکومت واگذار کند؟
به نظر من، در این مرحله از کار، مورد دوم معقول‌ترین کار است. امیدوارم او ارزیابی واقع‌بینانه‌ای از شرایط بی‌نهایت پیچیدهٔ جاری داشته باشد و تحت تأثیر خودفریبی‌های مبتنی بر منطق ‌"انشأالله گربه است" قرار نگیرد.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad


روی میدان مین!

حملات روزانه و فزاینده به رئیس‌جمهور مستقر و همکارانش در کابینه از سوی بخشی از هیئت حاکمه، نامش می‌شود صدور پیام وحدت به جهان خارج!
اشارۀ یک عضو دولت به رویکرد رقیب شکست‌خوردۀ رئیس جمهور در انتخابات نامش می‌شود، صدور پیام تفرقه به جهان خارج!
بی‌دلیل نگفته بودم که فرهنگ لغات مرسوم دیگر جوابگوی فهم ما از واژه‌ها نیست و باید فرهنگ معکوسی تدوین شود! فرهنگی که وحدت و تفرقه و شکست و پیروزی و ضعف و قوت و اخلاق و بی‌اخلاقی و انصاف و بی‌انصافی و عدالت و بی‌عدالتی، درست عکس آنچه تا کنون بشر فهم می‌کرده است، تعریف کند!
در روز هشتم تیر که برای رأی دادن به حسینیۀ ارشاد رفته بودم، خبرنگار صدا و سیما ناگهان میکروفونش را جلوم گرفت و پرسید؛ فکر می‌کنید که ریاست جمهوری پزشکیان تا عید دوام بیاورد؟ گفتم؛ تا عیدش را نمی‌دانم اما این را می‌دانم که بندۀ خدا را روی میدان مین فرستادیم!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad


یعنی آمریکا بی‌خبر است؟

محمدباقر قالیباف رئیس مجلس گفته است: "طرح مسائل و اختلافات داخلی در محیط‌های بین‌المللی تضعیف یکپارچگی ملت ایران در برابر دشمنان خارجی محسوب می‌شود. برداشت موضع ضعف از نظام مقتدر ایران باعث خطای محاسباتی رئیس جمهور جدید آمریکا و افزایش فشارهای اقتصادی بیشتر بر کشور می‌شود."
ظاهراً اشارۀ آقای قالیباف به سخنان محمدجواد ظریف در حاشیۀ اجلاس داووس است که گفته بود اگر رقیب آقای پزشکیان در انتخابات پیروز شده بود چه بسا با جنگ سر و کار داشتیم.
پرسش من از آقای قالیباف این است که آیا دولت‌های خارجی و رئیس جمهور آمریکا، منتظر اظهارنظر آقای ظریف در یک اجلاس بین‌المللی نشسته‌اند تا بر اساس آن شناختی از وضعیت ایران پیدا کنند و سیاست خود را بر آن اساس بنا نهند؟ آیا دولت‌های خارجی مذاکرات صحن علنی مجلس و نطق‌های نمایندگان را برای شناخت وضعیت ایران دنبال نمی‌کنند؟ آیا نمی‌دانند که برخی از نمایندگان مجلس چه غوغایی علیه دولت و برنامه‌های آن به پا کرده‌اند؟ جراید را نمی‌بینند؟ از حملات روزانۀ برخی رسانه‌های تحت کنترل نهادهای حاکم به سیاست‌های دولت بی‌خبرند؟ خطبه‌های ائمۀ جمعۀ سراسر کشور از نگاهشان مخفی است و از مخالفت وقفه‌ناپذیر آنان با دولت دکتر پزشکیان اطلاع ندارند؟ امواج شبکه‌های صدا و سیما به آنجا نمی رسد و تبلیغات منفی آنان علیه دولت را نمی‌بینند؟
با این حساب، آقای ظریف کدام امر پنهان را در حاشیۀ اجلاس داووس افشا کرده است که می تواند موجب خطای محاسباتی دونالد ترامپ شود؟ حتی بچه‌ها هم می‌دانند که در این کشور چه اختلافاتی، بر سر چه مسائلی، بین چه کسانی وجود دارد. آنوقت گمان می‌کنید دولت آمریکا نمی‌داند؟
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad


غزه بازسازی نمی‌شود تا....

ترامپ می‌گوید نوارغزه به "معنای واقعی کلمه" ویران شده است و بخش زیادی از ساکنان آن باید در نقاط دیگری اسکان داده شوند!
منظور ترامپ روشن است. از نظر او شدت ویرانی نوارغزه امکان بازسازی تمام ویرانی‌ها را از بین برده و بنابراین بخش بزرگی از جمعیت آن باید در کشورهای عربی بخصوص اردن و مصر ساکن شوند.
پیش از این هم برخی از مقام‌های اسرائیلی گفته بودند که جمعیت نوار غزه بیش از حد متراکم است و برای رفع "مشکلات امنیتی" ناشی از تراکم ،باید جمعیتش به شدت کاهش یابد. بن گویر و اسموتریچ هم همواره تشویق فلسطینی ها برای ترک "داوطلبانه" نوار غزه و کرانۀ باختری را بهترین سیاست برای "حل مسئلۀ فلسطین" معرفی کرده‌اند!
در واقع نتانیاهو کاملاً عامدانه نوارغزه را به ویرانه تبدیل کرد تا پس از خاموش شدن شعلۀ جنگ، فلسطینی‌ها راهی جز مهاجرت و یا اسکان در برخی کشورهای عربی پیش رو نداشته باشند.
واضح است که بسیاری از خانواده‌ها امکان و طاقت زندگی در یک خرابۀ کامل را برای سال‌های طولانی ندارند و نمی‌توانند تا آخر عمرشان منتظر بازسازی خانه و محله و شهرشان بمانند. از این رو وقتی به آنها پیشنهاد دریافت مقداری غرامت و زندگی در یک خانۀ آماده در نقطه‌ای دیگر از جهان ارائه شود، "داوطلبانه" "مجبورند" آن را بپذیرند!
جنگ غزه تنها ویرانی نوارغزه نبود، به نوعی ویرانی "آرمان فلسطین" هم بود!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad


دولت پزشکیان با چه شرایطی روبروست؟

"......در اوایل کارِ آقای پزشکیان، نشانه‌های خوبی از سطح قابل قبولی از اجماع و وفاق و همراهی با رئیس‌جمهور از جمله رأی اعتماد به تمام اعضای کابینه از طرف مجلس، بروز کرد، اما با گذشت زمان، این نشانه‌ها نه‌فقط کمرنگ شد بلکه امروزه ستیزه‌جویی علنی با دولت و نمایندگان آن از سوی برخی نیروهای درون حاکمیت، به وضعیتی بدتر از دور دوم ریاست‌جمهوری آقای روحانی رسیده است.
نمونۀ واضح این ستیزه‌جویی را می‌توان در واکنش‌های مربوط به حضور محمدجواد ظریف معاون امور استراتژیک رئیس‌جمهور در اجلاس داووس و اظهارات او در آنجا ملاحظه کرد.
روشن است که آقای ظریف به تصمیم شخص خود به داووس نرفته است. روشن است که او طبق میل شخصی خود در آنجا اظهارنظر نکرده است. روشن است که او نظرات رئیس‌جمهور و دستگاه دولت را در اجلاس داووس مطرح کرده است. با این حساب، این میزان حمله و هتاکی و تهدید علیه او از سوی افرادی با موقعیت رسمی در نهادهای حاکم نشانۀ چیست؟ آیا جز این است که بازتولید حاکمیت دوگانه را در ذهن جامعه زنده می‌کند؟
با حاکمیت دوگانه نه‌فقط هیچ مشکلی از کوه مشکلات این جامعه قابل حل نیست بلکه عمده وقت و انرژی دولت، باید معطوف معضلاتی شود که در داخل مجموعۀ حاکمیت برایش ایجاد می‌شود. چنین روندی بسیار خطرناک و بحران‌آفرین است.
در ماه‌های اخیر، بخش بزرگی از فعالیت دولت مصروف خنثی‌سازی ابلاغ قانون حجاب و عفاف و رفع فیلترینگ شده است، یعنی دو مشکلی که بخش دیگری از حاکمیت برای آن به وجود آورده است! شاید دولت از این جهت خود را تا اندازه‌ای موفق هم ببیند، اما اشتغال به خنثی‌سازی برنامه‌های بخشی از حاکمیت حتی اگر موفقیت‌آمیز هم باشد، به معنای حل مشکلات عینی جامعه و جلوگیری از تلبنار شدن آنها نیست و موجب کنترل بحران‌های موجود نمی‌شود.
مخالفان دولت در درون حاکمیت، آن را صرفاً در خدمت علایق و منویات خود می‌خواهند تا بدین‌وسیله حاکمیت یگانه شود! اگر قرار به تحقق علایق و منویات آنان بود یا باید کاندیدای خودشان رأی می‌آورد و یا آقای پزشکیان ردصلاحیت می‌شد. هیچ رئیس‌جمهور و دولتی در هر کجای عالم نه حاضر است و نه می‌تواند برنامه‌های خود را رها و برنامه‌های جناح و گروه رقیب و مخالف خود را اجرا کند.
بنابراین، اصرار بر این موضوع جز دامن زدن به نزاع درون‌ سیستمی و نمایش دوگانگی در حاکمیت و تلف شدن وقت و انرژی دولت و ناکارآمد شدن آن، هیچ اثر دیگری ندارد. ناکارآمد شدن دولت هم در درجۀ نخست دودش به چشم جامعه و کشور و خود دولت می‌رود و به همین علت، نباید به آن تن در دهد.
به هر حال، آقای پزشکیان با وعده‌های مشخص از مردم رأی گرفته است. یا باید از طریق همراهی و همکاری سایر قوا و ارکان قدرت، در جهت تحقق آنها حرکت کند و یا در کمال مسالمت‌جویی به سر کار قبلی خود بازگردد. (متن کامل یادداشت در لینک زیر)
@ahmadzeidabad
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-31705


بیل زدن جنایت نیست!

مخالفان داخلی و خارجی دکتر مسعود پزشکیان بیل زدن او را چنان علَم کرده‌اند که گویی اگر یک مقام رسمی بیل در دست بگیرد مرتکب جنایت شده است!
بیل زدن در یک پروژۀ ساختمانی از جانب رئیس جمهور هر کشوری، نه پوپولیسم است، نه جنایت!
پوپولیسم یک روحیه و اخلاق خاص سیاسی است که نمایش و تظاهر پایۀ اصلی آن است. خوشبختانه آقای پزشکیان هر نقص و کاستی که داشته باشد، از این عیب مبراست. فردی صادق و صمیمی است و این را افکار عمومی به طور شهودی حس می‌کند. بنابراین، جنجال مبتذلی علیه او به راه افتاده است.


نگران کننده!

این حجم از حملات طیفی از تندروها علیه محمدجواد ظریف به نظرم "نگران‌کننده" می‌آید.
از نگاه من مخالفت با سیاست‌های دولت به شیوه‌های مختلف حتی اگر توأم با هتاکی و از طریق فراخوان به تجمع باشد، هیچ مشکلی ندارد، اما افراد مخالف باید نسبت‌شان را با کلیت نظام سیاسی روشن کنند و کلیت نظام سیاسی هم نسبتش با آنها را اعلام کند. تخریب‌کنندگان آقای ظریف، مدعی‌اند که از موضع دفاع از نظام علیه او برخاسته‌اند و نگرانی از همین ادعا نشأت می‌گیرد. چطور می‌توان از موضع حمایت از نظام سیاسی علیه نمایندۀ اعزامی دولت به یک کنفرانس بین‌المللی چنین حجم گسترده‌ای از تبلیغات زهرآگین به راه انداخت؟
بسیاری از منتقدان وجود موجود که به آقای پزشکیان رأی دادند، هدف‌شان پایان دادن به "حاکمیت دوگانه" و عبور از منازعات درون سیستمی و پیشبرد کار از طریق وفاق و اجماع بود. اگر قرار باشد آقای پزشکیان نیز به سرنوشت سیدمحمد خاتمی و شیخ حسن روحانی دچار و دولتش فشل و همکارانش ناامن شوند، انتخاب او به عنوان رئیس‌جمهور بلاوجه خواهد شد.
اگر قرار به وفاق و اجماع در درون سیستم است، این نوع حملات سهمگین علیه همکاران دولت از جانب مدعیان حمایت از نظام چه معنایی دارد؟ و اگر وفاق و اجماع ممکن نیست، حضور آقای پزشکیان در پاستور به چه کاری می‌آید؟
به نظرم آقای پزشکیان باید تکلیف این مسئله را هر چه زودتر مشخص و نتیجۀ آن را به افکار عمومی اعلام کند.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad




پای لحاف ملّا در میان است!

برخی از این تندروهایی که آقای پزشکیان و ظریف را بر سر مذاکره با آمریکا، آماج انواع توهین‌ها و تهدیدهای خود قرار داده‌اند، من ندیدم که حتی در حد یک جمله نسبت به اظهارات محمدجواد لاریجانی در مورد لزوم "مذاکره با شیطان در قعر جهنم" در صورت ایجاب "مصالح نظام" موضعی گرفته باشند!
این نوع برخوردهای دوگانه نشان می‌دهد که مشکل آنان مذاکره نیست، پای "لحاف ملا" در میان است!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad


https://www.youtube.com/watch?v=WbRmDBIUz-c&t=85s
آخرین اظهارنظر دونالد ترامپ در بارۀ نوع مواجهه‌اش با جمهوری اسلامی بحث‌هایی را برانگیخته است. برخی مخاطبان محترم درخواست کرده ‌اند که نظر و تحلیلم را در بارۀ سیاست کلی دولت ترامپ در بارۀ ایران مطرح کنم. همان دو ماه پیش که ترامپ برندۀ انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شد، در این مورد نظرم را در این ویدئو توضیح دادم و همچنان همان تحلیل را دارم. بنابراین در پاسخ به درخواست آن دسته از مخاطبان عزیزی که درخواست ارائۀ تحلیل کرده‌اند، لینک ویدئو را اینجا بازنشر می‌کنم.
@ahmadzeidabad


اعلان جنگ دهد؟

آن محافلی در داخل کشور که محمدجواد ظریف را به دلیل اظهاراتش در اجلاس داووس مورد تاخت و تازی بی‌سابقه قرار داده‌اند آیا درخواست‌شان واقعاً این است که آقای ظریف در آنجا اعلام کند؛ "سیاست رسمی جمهوری اسلامی ترور دونالد ترامپ است و او را در هر مکان و زمانی که در دسترس باشد، خواهد کشت!"؟
این که اعلان جنگ رسمی و علنی با ایالات متحده و همۀ متحدانش در سطح جهان است!
این محافل با این نوع علایق، اگر خود را دوست جمهوری اسلامی می‌دانند که در آن صورت نظام نیازی به دشمن ندارد ولی اگر "دوست‌نما" هستند که آن حکایت دیگری است.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad


ترامپ و مسئلۀ فلسطین

برای فهم دقیق بسیاری از اظهارات دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا و درک منظور او ظاهراً باید «گفتمان» و چه‌بسا «سرمشق» سیاسی تازه‌ای ابداع کرد! دونالد ترامپ به عمد یا از سر پریشان‌فکری، از بیان روشن و منسجم برخی از مهمترین سیاست‌های دولت خود، پرهیز می‌کند و یا از انجام این کار عاجز است. این رفتار چه تعمدی و چه از سر ناتوانی باشد، ناظران و تحلیل‌گیران و رهبران کشورهای مختلف را از درک مقاصد واقعی او دور می‌کند و به تردید و دودلی می‌اندازد.
در حقیقت با چارچوب مفهومی شکل‌گرفته از دورۀ یونان باستان تاکنون به‌خصوص آنچه ارسطو تحت عنوان «منطق» گردآوری و تدوین کرده است، نمی‌توان ذهنیت ترامپ را با اتکاء به حرف‌هایش به درستی خواند و رفتارش را پیش‌بینی کرد. دقیقاً به همین دلیل است که کمتر کشوری یافت می‌شود که تکلیف خود را در برابر ترامپ بداند.
حرف‌ها و گفته‌های او در یک زمینۀ واحد، گاه چنان بدون انسجام و تناقض‌آلود است که سبب تفسیرهای کاملاً متضاد می‌شود. یکی از این زمینه‌ها مسئلۀ فلسطین است که نمی‌توان برنامۀ ترامپ را دربارۀ آن به درستی حدس زد. ترامپ در دورۀ نخست ریاست‌جمهوری خود تیمی از یهودیان ارتدوکس آمریکا به رهبری جارد کوشنر داماد خود را مأمور تهیۀ طرحی به نام «معاملۀ قرن» کرد تا به‌زعم خود یک بار و برای همیشه به منازعۀ خاورمیانه پایان دهد.
معاملۀ قرن در واقع طرحی مکمل و موازی «پیمان ابراهیم» بود که فرمولی دوپایه‌ای را برای منطقه دنبال می‌کرد. یک پایه بر عادی‌سازی روابط کشورهای عرب با اسرائیل استوار می‌شد و پایۀ دیگر، تفکیک جمعیتی و سرزمینی را بین فلسطینی‌ها و اسرائیلی‌ها بنا می‌نهاد.
طرح تفصیلی معاملۀ قرن با واکنش خشم‌آلود دولت خودگردان فلسطینی، مواجهۀ ملایم و توأم با احتیاط و اکراه کشورهای محافظه‌کار عرب، ناخشنودی شدید بلوک راست و استقبال گرم بلوک میانه در اسرائیل، برخورد ابهام‌آمیز بنیامین نتانیاهو و سکوت کشورهای جهان روبه‌رو شد. طبق طرح معاملۀ قرن 70 درصد خاک کرانۀ باختری و تمام نوار غزه به نام «کشور فلسطینی» شناخته می‌شد و افزون بر این، حدود 250 کیلومتر از اراضی تحت حاکمیت اسرائیل در جوار باریکۀ غزه به عنوان «منطقۀ صنعتی» به کشور فلسطینی منضم می‌شد.
در حقیقت، معاملۀ قرن، عموم شهرک‌های یهودی‌نشین در کرانۀ باختری به اضافۀ کل درۀ اردن را به اسرائیل ضمیمه می‌کرد و بیت‌المقدس را به صورت «پایتخت یکپارچۀ اسرائیل» به رسمیت می‌شناخت گو اینکه تسهیلات و امکانات زیربنایی گسترده‌ای برای دسترسی آسان فلسطینی‌ها به مسجدالاقصی نیز در نظر می‌گرفت. ترامپ طرح خود را «راه‌حل دوکشوری» نامید، اما نه دولت وقت اسرائیل به رهبری نتانیاهو حاضر به استفاده از این عبارت شد و نه طرف‌های دیگر، قطعات به‌هم‌پیوسته اما محصور در بین شبکه‌ای درهم‌پیچیده از شهرک‌های یهودی‌نشین را لایق عنوان «کشور فلسطینی» دانستند.
با این حال، در آن مقطع چنین به نظر می‌رسید که ترامپ برای اجرای طرحش مصمم است، اما او در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 2020 آمریکا، بازی را به جو بایدن نامزد حزب دموکرات باخت و از گردونۀ قدرت خارج شد.
اینک که ترامپ بار دیگر به کاخ سفید بازگشته است، آیا درصدد احیای همان طرح است یا فکر دیگری در سر دارد؟ این درست همان پرسشی است که نمی‌توان پاسخ قاطعی به آن داد.
ترامپ از یک سو، بر لزوم استقرار صلح در خاورمیانه و عادی‌سازی رابطۀ عربستان با اسرائیل تأکید می‌ورزد اما در همان حال، افرادی را به سمت‌های مهم دیپلماتیک منصوب کرده است که آشکارا از موضع افراطی‌ترین نیروهای سیاسی اسرائیل در برابر کرانۀ باختری دفاع می‌کنند و این سرزمین را بخشی از «ارض وعده داده شده از سوی خدا به بنی‌اسرائیل» می‌دانند.....(ادامۀ یادداشت در لینک زیر)
@ahmadzeidabad
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-31582


با شیطان در قعر جهنم؟

رسانه‌ها به نقل از محمدجواد لاریجانی گزارش داده‌اند: "اگر بخواهیم برای رهایی از فشارهای اقتصادی بحث مذاکره با آمریکا را مطرح کنیم، درست نیست، ولی اگر مصالح نظام ایجاب کند با شیطان در قعر جهنم نیز مذاکره می‌کنیم."
اینگونه سخن گفتن در این شرایط مردم را خشمگین می‌کند زیرا آنها می‌گویند چرا برای رهایی از فشار اقتصادی که دودش به چشم ما می‌رود، طرح بحث مذاکره با آمریکا درست نیست، اما وقتی پای "مصالح نظام" پیش می‌آید، در قعر جهنم با شیطان هم می‌شود مذاکره کرد؟
این نوع اظهارات مبتنی بر نگاهی است که از اساس اشکال و ابهام دارد. هیچ تعریف مشخصی از مصالح و نظام داده نمی‌شود. با چه ملاکی رهایی از فشار اقتصادی بخشی از مصالح نظام به حساب نمی‌آید؟ اصولاً "مصالح نظام" چیست که اگر ایجاب کند با شیطان در قعر جهنم هم باید مذاکره کرد؟
بدبختانه افرادی که این نوع حرف‌ها را مطرح می‌کنند، حاضر به توضیح و توجیه نظرات خود در یک بحث چالشی با رسانه‌های منتقد نیستند!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad


داستان از چه قرار است؟

گفته می‌شود پس از شکایت دفتر سید محمد خاتمی از حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامۀ کیهان، نامبرده به دادسرای فرهنگ و رسانه احضار شده است. روزنامۀ کیهان اما ابلاغ هر نوع احضاریه به مدیر مسئول خود را تکذیب می‌کند.
موضوع شکایت، دیدار آقای خاتمی با جرج سوروس در سال 1385 است، خبری که حسین شریعتمداری بر صحت آن اصرار دارد اما اطرافیان آقای خاتمی آن را به شدت تکذیب می‌کنند و در صدد تعیین تکلیف نهایی این موضوع در دادگاه هستند.
قبلاً هم نوشته‌ام که اگر من جای آقای خاتمی بودم، به صراحت اعلام می‌کردم که برای ملاقات با چهره‌های بین‌المللی نیازی به اجازۀ مدیر مسئول کیهان ندارم و دیدار با آقای سوروس را عملی مجرمانه یا ناموجه نمی‌دانم که بخواهم از موضع متهم با آن برخورد کنم.
در این موضوع اما به نظرم نزدیکان آقای خاتمی در دام مدیر مسئول کیهان افتاده‌اند به طوری که دهها اتهام بی‌اساس و رنگارنگ کیهان علیه رئیس دولت اصلاحات را رها کرده‌اند و فقط ملاقات با جرج سوروس را چسبیده‌اند چنانکه گویی در صورت صحت خبر، ذنب لایغفری اتفاق افتاده است! شاید هم تصورشان بر این است که این موضوعی قابل راستی‌آزمایی است و می‌توان از طریق دادگاه مچ مدیر مسئول کیهان را گرفت و ادعاهایش را باطل کرد. اگر مقصود این است، بهتر است که در کنار آن اشاره‌ای هم به مجاز و عادی بودن دیدار یک رئیس جمهور سابق با شخصی مثل جرج سوروس هم بشود.
روزنامۀ کیهان یهودی بودن جرج سوروس را بهانه‌ای قرار داده تا هر اتهامی را به او بچسباند، حال آنکه سوروس از منتقدان سرسخت نتانیاهو و ترامپ است و بارها سیاست دولت اسرائیل در برابر فلسطینی‌ها را مورد حملات شدید خود قرار داده است تا آنجا که دار و دستۀ نتانیاهو انگ "یهودستیزی" به او زده‌اند!
قاعدتاً این افتخاری برای کیهان نیست که یک یهودی منتقد شدید دولت راستگرا و افراطی نتانیاهو را هدف حملات دائمی خود قرار دهد و دیدار با او را "ننگی بر دامن دیدار کننده" بداند. اگر ننگی هست متوجه کسانی است که همراستا با دار و دستۀ نتانیاهو، یهودیان منتقد اسرائیل را لجن‌مال می‌کنند تا مبادا صدای آنها در دفاع از حقوق فلسطینی‌ها در داخل ایران شنیده شود.
به هر حال، اگر قرار شد روزی دادگاهی برای رسیدگی به شکایت دفتر خاتمی تشکیل شود، نماینده‌ای از سوی جرج سوروس هم در آن حضور یابد بسیار هیجان انگیز خواهد شد. به نظرم آن نماینده با شنیدن ادعاهای مدیرمسئول کیهان در بارۀ سوروس اگر شاخ در نیاورد، با خود فکر خواهد کرد که اینجا دیگر چه جایی است؟ یک یهودی لیبرال ضد ترامپ و نتانیاهو چرا باید در اینجا این همه مسئله باشد و مورد اهانت قرار گیرد؟ داستان از چه قرار است؟
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad


درخواست فوری از آقای محسنی اژه‌ای

ریاست محترم دستگاه قضایی جناب آقای محسنی اژه‌ای
با سلام
درصدد بودم این نامه را به طور خصوصی برای شما ارسال کنم اما از بیم آنکه به دست‌تان نرسد، تصمیم گرفتم از این طریق شما را خطاب قرار دهم.
ماجرا مربوط به دختربچۀ 4 ساله‌ای است که تا کسی از نزدیک با آن آشنایی نداشته باشد، اهمیت موضوع برایش قابل درک نیست.
پیش از این هم گفته‌ام که زندان کسی را نمی‌کشد اما می‌تواند دختربچه‌ای را به کلی از پا در آورد. منظورم دختر بچۀ مجید توکلی است که پیش از این داستانش را شرح داده‌ام اما ظاهراً کسی یا عمق این موضوع را درک نمی‌کند و یا برایش علی‌السویه است که یک کودک دچار تشنج روحی و جسمی دائمی شود.
مجید توکلی برغم تحمل 8 سال زندان از سن 20 سالگی، در جریان ناآرامی‌های سال 1401 در منزلش بازداشت شد. ابتدا گفتند که بازداشتش جنبۀ "پیشگیرانه" دارد، اما نهایتاً او را به اتهام تبلیغ و تبانی به شش سال زندان محکوم کردند که پنج سال آن قابل اجرا بود.
بعد از اجرایی شدن حکم، درخواست اعاده به دیوان داد. پذیرفته شد و شعبۀ تحت ریاست مرحوم آقای رازینی حکم را نقض کرد و با استدلالات مفصل، اتهام تبانی را بی‌دلیل دانست. پرونده به شعبۀ 54 تجدیدنظر ارسال شد اما شعبۀ مذکور رأی دیوان را نادیده گرفت. دوباره درخواست اعاده داده شد و این بار نیز همان شعبۀ 39 دیوان به ریاست آقای رازینی، باز بر رأی قبلی خود اصرار کرد و خواستار توقف حکم و رسیدگی مجدد شد. در رسیدگی مجدد، آقای توکلی موقتاً از زندان آزاد و نهایتاً به دوسال حبس محکوم شد که یک سال آن را تحمل کرده است.
اینک به رغم درخواست آزادی مشروط، دادسرای اجرای احکام برای اجرای یک سال باقیمانده، او را احضار کرده است.
در دادسرا به وکیلش گفته شد که آقای توکلی علیه آنها حرف زده در حالی که او پس از آزادی موقت به طور مطلق سکوت کرده است.
مشکل اما تحمل یک سال حبس نیست. مشکل دختربچه‌ای است که حاضر نیست حتی یک لحظه از پدرش جدا شود. این کودک در فراق پدر فقط بی‌تابی نمی‌کند، بلکه از شدت گریه و زاری خود را به زمین می‌کوبد و دچار سطحی از تشنج می‌شود به طوری که به هیچ طریقی نمی‌توان او را آرام کرد. دردناکی این موضوع برای کسانی که آن را فقط می‌شنوند شاید قابل درک نباشد، اما برای مادرش و همۀ کسانی که با او سر و کار دارند به راستی که عذابی غیرقابل وصف است.
این دختربچه در طول یک سال زندان قبلی پدرش، بی‌نهایت رنج کشید و دل اطرافیان را خون کرد، اما الان که هشیارتر شده، به طور دائم در دلهره و اضطراب است و اگر پدرش چند لحظه خارج از برنامۀ روزانه خارج از دسترس باشد، چنان شدتی از ناراحتی بروز می‌دهد که اصلاً قابل کنترل نیست. این یک مورد واقعاً استثنایی و به عبارتی یک تراژدی انسانی است و با هر سطح از وجدان نمی‌توان در برابر آن بی‌اعتنا بود.
درخواست من نجات این کودک از شرایط در انتظارِ اوست. امیدوارم این درخواست به رؤیت شما برسد و مورد توجه قرار گیرد زیرا باز شدن گره این مشکل به دست شماست.
با احترام
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad


قابل توجه آقاي رييس‌جمهور!

«ما كه خسته شديم. درمانده شديم. انگار راستي راستي آخرالزمان نزديك شده. گروني داره بيداد مي‌كنه. بيداد هم ديگه لفظ مناسبي براش نيست. داره همه چيز را رو سرمون آوار مي‌كنه. يه بار هم شده بنويس و از اين آقاي پزشكيان بپرس، معطل چيست؟ چرا اينقدر تعلل مي‌كنه؟ چرا دست رو دست گذاشته؟ بالاخره مي‌خواد چه كار كنه؟ تا حالا مي‌گفتيم مي‌خواد كابينه‌اش را تشكيل بده، استاندارهاش را انتخاب كنه، از وضع مملكت سر در بياره، وفاق راه بندازه، خب حالا چي؟ شترسواري كه دولا دولا نمي‌شه. بهمون بگه واقعا مي‌خواد شر اين تحريم‌ها را از سر ما كم كنه يا نه؟ اگر نمي‌خواد كه من لااقل تكليف خودم را بدونم و اينقدر بي‌خود انتظار نكشم. اگر هم مي‌خواد پس چرا كاسه چه كنم چه كنم برداشته؟ اينكه راهش معلومه. چاهش معلومه. استخاره نداره. ديدم گفته مي‌تونيم به كمك روسيه و چين، امريكا را تحريم كنيم. اينكه همون شعار و برنامه جليلي شد. اينكه همون حرف تندروها شد. شنيدم كيهان هم از اين حرفش خيلي خوشحالي كرده. خب جاي خوشحالي هم داره. كسي كه قرار بود تحريم‌ها را از سر ما بر داره حالا مي‌گه مي‌خواد امريكا را به كمك چين و روسيه تحريم كنه. حالا واقعا اين حرف را از سر اعتقاد گفته يا همين‌طوري چيزي پرانده؟ اگه از سر اعتقاد گفته چرا قبلا نگفت كه لااقل من بهش راي ندم. راستش من محض گل روي شما رفتم بهش راي دادم. سال‌ها بود اصلا راي نمي‌دادم. اگه چين و روسيه توانايي داشتند كه امريكا را تحريم كنند منتظر توصيه آقاي پزشكيان مي‌ماندند؟ آخه اين حرفا چيه؟ اگه هم از سر اعتقاد نگفته و همين‌طور از دهنش پريده كه خب بايد مراقب باشه. بايد مراقبت كنه. نبايد بذاره هر حرفي از دهنش بپره. هر حرفش رو نرخ دلار اثر داره. دلار هم كه چند تومن بالاتر بره، فوري رو همه اجناس تاثير مي‌ذاره. اونايي كه پول دارن غمشون نيست، غمشون هم باشه فشاري بهشون نمي‌آد. ولي حقوق‌بگيرا، بازنشسته‌ها، بدبخت بيچاره‌ها، هر وقت پا به مغازه مي‌ذاريم تنمون به لرزه مي‌افته. جنسي كه همين هفته پيش 150 تومن بوده مي‌گن 170 تومن شده. خدا به درددل مستاجرا برسه. خدا به داد دلِ بچه‌دارا برسه. همين هفته پيش صدهزار تومن رفت رو پوشك بچه. ديگه از ما كه گذشت. سوختيم و رفت پي كارش. اين باقيمانده عمرمون هم به هر بدبختي باشه سر مي‌كنيم. ولي اين جوونا خدا مي‌دونه دل آدم براشون كباب مي‌شه. آخه اين رسم مملكت‌داريه؟ نه تو خودت بگو اين رسمشه؟ سر چي دعوا دارن؟ خب اونايي كه با هم دعوا دارن برن يه گوشه‌اي با هم بجنگن. چي از جون ما بدبختا مي‌خوان؟ چرا ما را وسط انداختن؟ چرا زندگي ما را سياه كردن؟ چرا ما را محتاج اين و اون كردن؟ چرا ما را شرمنده در و همسايه كردن؟ نه اينكه خيال كني من عاشق چشم و ابروي امريكا هستم. نه. اصلا از اين رييس‌جمهورش خوشم نمي‌آد. وزانت و شأنيت نداره. جلف و سر به هواست. ولي مگه به خوش اومدن و خوش نيومدن ماست؟ خيلي‌ها تو اين دنيا از امريكا و ترامپ خوششون نمي‌آد. ولي به همين راحتي كه نمي‌آن كشورشون را دم تيغ تحريم اون بدن. ببين همين يك ماهه چه حرفاي بدي عليه كانادا گفت. عليه مكزيك گفت. عليه پاناما گفت. عليه گرينلند گفت. در مقابل اونها چه كار كردن؟ هيچي. محلش ندادن. انگار نه انگار. نيومدن زبون به زبونش بذارن و كشورشون را با شاخ گاو در بندازن و بعد تحريم بشن. والله اين تحريم بد كوفتيه. مثل نمدمال كردنه. يهُو آدم را نمي‌كشه ولي جان به لبت مي‌كنه. رسّ آدم را مي‌كشه. زير پاي اقتصاد را خالي مي‌كنه. حالا تو را خدا اگه صلاح دونستي اين حرفا را از طرف من بنويس. شايد به گوشش برسه. اگه هم جوابي داد من را بي‌خبر نذار!» آنچه نقل شد درددل ماه‌طلعت نبود. او به قدري لحن و گفتارش تند شده كه ديگر قابل بازتاب در روزنامه نيست. اينها را يك كارمند بازنشسته در ميدان آرژانتين تهران مطرح كرد.
@ahmadzeidabad
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/page/2878/12/

Показано 20 последних публикаций.