توی هلند یه روز شنیدم زن اندونزیایی همسایه داره شوهرشو میزنه انگار. زن درشت و قلدری بود. صدای بچهشون که اومد قاطی کردم زنگ زدم پلیس. پلیس با یک ظرافتی بدون زنگزدن اومد بالا و در زد و رفت تو و دو ساعت موندن و دیگه نمیدونم چی شد ولی اوضاع آروم شد.در همون ایام مهاجرت، اومده بودم ایران. صدای جیغ و دعوای وحشتناک اومد توی راهپلهی جایی که بودم. اسکلانه زنگ زدم ۱۱۰. یکیو با موتور فرستادن. مرد وحشی رفت دم در. گفت نه مشکلی نیست، کی زنگ زده؟ موتوریه گفت همسایهتون. مرده گفت نه مشکلی نیست. موتوری رفت. بعد ۱۱۰ زنگ زد به من :))
@Tweete | توییتی
@Tweete | توییتی