”سلام. اینروزا پیش پدر مادرم میمونم، غذاهای خونگی میخورم، خوب میخوابم و سالم زندگی میکنم. سرگرمی جدیدم اینه که برم اطراف محلهمون پیادهروی. آسمون رو نگاه میکنم، آفتاب میگیرم و وقتی برف میاد صرف نظر از اینکه ساعت چنده میرم قدم زنی. شما چیکار میکنید؟ به اینکه هر سال شروع و پایان سال رو باهم بگذرونیم عادت کردیم واسه همین این شرایط جدید واسم عجیبه و تازگی داره. بعد از ۱۰ سال برای اولینبار تولدم رو با خانوادهم جشن گرفتم. تمام پیامای تبریکتون رو دیدم، ممنونم به لطف شما امسال هم یه تولد شاد و گرم دیگه رو گذروندم. حس میکنم دیر کردم و باید بیشتر از اینا ازتون تشکر میکردم و بهتون عشق میدادم. گاهی اوقات در طول روز به مواها و اعضا فکر میکنم و عمیق میرم تو فکر، فقط من اینطور نیستم نه؟ دارم وقت میذارم خودم رو جمع و جور کنم تا بتونم کنار افرادی که دوستشون دارم با قدرت بیشتری به جلو حرکت کنم، برای مدت طولانی منتظرتون نمیذارم و به زودی با یه حال خوب و سالم برمیگردم پیشتون. امیدوارم هرروزتون رو به راحتی و شادی بگذرونید. ثروت و غرور من، موآ. خیلی دلم براتون تنگ شده.“