⏺ روزی که انقلابیون، روسپیان را در قلعه شهر نو تهران، زنده زنده در آتش سوزاندند
با اوجگیری انقلاب اسلامی، بامداد روز نهم بهمن۱۳۵۷، گروهی از انقلابیون، جلوی قلعه شهر نوی تهران که محل سکونت زنان روسپی بود، اجتماع کردند؛ انقلابیون میگفتند:
" در حالی که سه روز دیگر امام به تهران قدم رنجه خواهند فرمود، وجود چنین مکانی ننگ تهران است".
شهربانی تنها تماشاچی بود. جمعیت مرتب افزوده میشد، تا اینکه حدود ساعت ۶ پس از ظهر، دقایقی پس از غروب آفتاب، مردان با کوکتل مولوتف و وسایل آتش زا به جان خانههای بیدفاع شهرنو افتادند. روزنامه اطلاعات دهم بهمن ۱۳۵۷ مینویسد که:
" در ۱۰ بهمن ۱۳۵۷، مردم به اجتماع و تظاهرات مقابل شهرنو پرداختند... عدهای به داخل شهرنو رفته و خانهها و مغازهها را آتش زدند... "
بعد از واقعه ۲۸ مرداد، اين خانهها زياد شدند و دو خيابان هم در آن كشيده شد. در یک خيابان خانههای شخصی زنان
تنفروش بود و در خيابان ديگر خانههای محل كسب و كارشان. اولی را نجيبخانه جمشيد میگفتند، و دومی را شهرنو.
محله شهرنو، در اواخر دوره احمدشاه قاجار که سابقا محله قجرها نام گرفته بود، تغییر اسم یافت و به دلیل احداث دروازه قزوین در آن محل، دروازه نامیده شد. در اوایل حکومت رضاشاه، دو نفر از دلالان نامی تهران به نامهای زال ممد و عبدالمحمود عرب، گروهی از زنان را به لطایفالحیل فریفته یا میربودند و برای استفاده افراد خوشگذران راهی این محل میساختند.(دلدم،جلد اول ،صفحه ۴۸۱)
در دوره سيدضياءالدين، برخی از اين گروهها از محله قجرها و آبشار به بيرون از دروازه قزوين نقل مكان داده شدند. رضاشاه، در حدود سال ۱۳۰۵ شمسی، دستور بازسازی این محله را به قوام دفتری ابلاغ نمود. در این بین، فردی زرتشتی به نام ارباب جمشید، که از پارسیان هند و تجار مقیم این کشور بود، هزینه احداث دهها خانه در آن محل، به منظور اسکان زنان فریب خورده را تقبل کرد. همچنین، چندین مغازه ساخته شد تا از درآمد آن حقوق ماهیانهای به این زنان پرداخت شود. اما این تمهیدات هیچ سودی نداشت و صرفا مکانی مجللتر برای روسپیان و خانم رئیسهای آن فراهم شد، و نام شهر به دلیل بنیاد نوی آن، به #شهرنو تغییر یافت و به پاس خدمات قوام دفتری، یکی از خیابانهای این منطقه، به نام وی اسم گذاری شد.(دلدم،جلد دوم ،صفحه ۴۸۲و۴۸۴؛ زندمقدم، ۱۳۹۱، صفحه ۳۵؛ زندمقدم، ۱۳۳۶، صفحه ۸)
یکی از ارکان اصلی این محله، بیتردید خانم رئیسها بودند، که نقش مدیریت این مرکز را داشتتند و گاه به واسطه ارتباط گسترده با دربار، قدرت چشمگیری را به دست میآوردند. از این رو، زنان این محله به شدت از آنها وحشت داشتند و هر دستوری را که از جانب آنها صادر میشد، بدون پرسوجو انجام میدادند، خواه تنفروشی به مقامات دولتی باشد، و خواه ایجاد بلوا و آشوب در سطح شهر... دوتن از سرشناسترین این زنان عبارت بودند از ملکه اعتضادی و پری آژدان قزی.
ملکه اعتضادی، تحصیلات اولیه خود را در تهران به پایان رسانده و پس از آن با خرج خود به آمریکا رفته بود و هفت سال در رشته خیاطی و طراحی و مد اشتغال داشت. وی، در اوکلند کالیفرنیا زندگی میکرد و از دانشگاه سرکیون نیویورک گواهینامه گرفت و پس از آن طراح مد در شرکت سینمایی متروگلد وینم ایر بود... وی، پس از بازگشت به تهران، یک سالن خیاطی و مد زنانه تاسیس نمود... و در همین مکان، زنان را راهی شهرنو میکرد...؛ پری آژدان قزی، که نام اصلی وی رقیه آزادپور و دختر یک مامور بازنشسته شهربانی بود... و گویا به شغل فالگیری و رمالی در سطح شهر مشغول بوده است... شعبان جعفری در خاطرات خود میگوید:
" بسکه گردنکلفت بود، به او آژدان قزی میگفتند. قز، به ترکی یعنی زن، آژدانم؛ یعنی آژدان دیگه!، یعنی زن آژان ".(هما سرشار، ۱۳۸۰، صفحه ۱۴۶)
از دیگر خانم رئیسهای تهران میتوان به پری بلنده، سیمین بی ام و، اشرف چهارچشم، پری سیاه، مژگان سوخته، منیژه کچل و... اشاره کرد. بعد از تخریب قلعهنو، زنان را ابتدا بردند در خانه ثابت پاسال.
ثابتپاسال نيز از سرمايه داران بزرگ زمان شاه بود. خانه ثابت پاسال قصری بود، در انتهای خيابان جردن... در اين خانه بر سر اين زنان آب تربت ريختند و چادر مشکی سرشان كردند. حجتالاسلام كم سن و سالی بنام هادی غفاری سرپرستی ارشاد مذهبی آنها را برعهده گرفت...
📚منابع:
۱. قلعه (شهرنو)، نوشته محمود زندمقدم، ۱۳۳۶.
۲. شهرنو؛ قلعه زاهدی، نوشته محمود زندمقدم، سوئد، ۱۳۹۱.
۴. خاطرات من و فرح پهلوی، نوشته اسکندر دلدم، جلد اول و دوم.
۴. خاطرات شعبان جعفری، نوشته هما سرشار، ۱۳۸۰.
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
رضـــــا شـــــاه روحـــــت شـــاد
𓄂𓆃
@Rezapahlavism