👻هکری در رستوران
⬅️روز اول: هکر به رستوران میرود و متوجه میشود میتواند درب نمکدان روی میز را باز کند و هر چیزی که دوست دارد داخل آن بریزد. هکر به خانه برمیگردد و یک نامه با عصبانیت برای صاحب رستوران مینویسد: من ... هستم یک حفره امنیتی در نمکدان شما پیدا کردم . مهاجم میتونه درشو باز کنه و داخلش سم بریزه. لطفا هرچه سریعتر اقدامی اساسی بکنید.
⬅️روز دوم: مدیر لابلای درخواست های غذا و نامه های اداری و رسید های پیک، نامه هکر را میبیند و با غرغر میگوید: چه کسی به این مزخرفات اهمیت میدهد؟
⬅️روز پنجم: هکر به رستوران میرود و مقداری زهر را در نمکدان روی میز میریزد. سیصد نفر میمیرند و مدیر۳ ماه به دادگاه کشیده میشود تا به همه ثابت کند که عمدا جرمی مرتکب نشده است. هکر نامه دیگری برای مدیر مینوسد و میگوید: خب گفته بودم که!
⬅️روز ۹۶: مدیر سفارش یک نمکدان خاص با دربی که قفل دارد را میدهد. مشتریها احساس میکنند که یه چیزی از مفاهیم زندگی رو از دست دادن.
⬅️روز ۹۷: هکر به رستوران می آید و متوجه میشود پس از باز شدن قفل نمکدان ، نمک از سوراخ های آن هم به بیرون ریخته میشود و هم میتوان به داخل آن نمک ریخت. نه تنها نمک بلکه هرچیزی! حتی سم! او یک نامه با عصبانیت تمام برای مدیر مینویسد: بعد از مرگ ۳۰۰ نفر و مسمومیت شدید اون همه آدم این چه وضعی است؟! دارید چیکار میکنید؟!
⬅️روز ۱۸۸: مدیرمحکوم به بریدن چوب های سیبری شده است و اجازه کار در هیچ رستورانی را ندارد مهندسین بر روی راهی برای یک طرفه کردن جریان خروجی نمک هستند. گارسون ها همه نمک دان ها را جمع کرده اند و نمک را به صورت دستی به مشتری ها میدهند.
⬅️روز ۱۹۰: هکر به رستوران میرود و یک نمکدان را از آشپزخانه کش میرود و با دقت در خانه آن را بررسی میکند او یک نامه به مدیر جدید مینویسد: من ... هستم یک نمکدان دزدیدم و این واقعیت که هر کسی میتواند از رستوران نمکدان بدزدد خیلی شرم آور است! مدیر ناراحت به خانه میرود. و...
⬅️روز ۱۹۳: هکر به رستوران میرود و میبیند که همه نمکدانها به هم متصل و به میز زنجیر شده اند. او در کنفرانس هکرها در مورد این موضوع گزارش میدهد و تقاضای اعطای نشان حمایت از مشتری ها را برای رستوران میکند.
⬅️روز ۱۹۴: در چارچوب یک عملیات بسیار هوشمندانه، هکرها به صورت گروهی به غذاخوری میروند و تمام نمکهای نمکدانها را در جیبهایشان میریزند. هکر نامهای اعتراضآمیز به مدیر مینویسد و اشاره میکند که هیچگونه توجهی به مشتریان در غذاخوری وجود ندارد و هر فردی میتواند مردم را از نمک محروم کند. او تأکید میکند که یک توزیعکننده نمک با احراز هویت ضروری است. مهندسان با تمام توان روی نمکدان جدید کار میکنند، در حالی که پیشخدمتها دوباره نمک را دستی توزیع میکنند. مدیر به تعطیلات در جزایر سیشل میرود و فقط در اتاق خود غذا میخورد و از غذاخوریها، رستورانها و بارها دوری میکند.
⬅️روز ۲۰۰: مشتریان رستوران برای گرفتن نمک باید نزد پیشخدمت بروند پاسپورت خود را نشان دهند و یک کد یکبارمصرف ۸ رقمی بگیرند. با این کد میتوانند از نمک دان های جدید فقط برای یک بار استفاده کنند. اگر فلفل بخواهند باید دوباره همین مسیر را تکرار کنند.
🔗منبع: این داستان در مجله روسی Hacker چاپ شده است.
⬛️پ. ن: ارائه راهکارهای امنیتی ته ندارند. در ارائه راهکارها مراقب باشید در این چرخه بی پایان گرفتار نشوید و نقطه تعادل امنیت را پیدا کنید. راهکار امنیتی شما نباید آنقدر پیچیده باشد که منجر به قفل شدن کسب و کار سازمان شود.
✉️ @PingChannel
خبر، تحلیل، انتقاد - فناوری اطلاعات
🔫🔫🔫🔫 🔫🔫🔫🔫🔫🔫🔫
⬅️روز اول: هکر به رستوران میرود و متوجه میشود میتواند درب نمکدان روی میز را باز کند و هر چیزی که دوست دارد داخل آن بریزد. هکر به خانه برمیگردد و یک نامه با عصبانیت برای صاحب رستوران مینویسد: من ... هستم یک حفره امنیتی در نمکدان شما پیدا کردم . مهاجم میتونه درشو باز کنه و داخلش سم بریزه. لطفا هرچه سریعتر اقدامی اساسی بکنید.
⬅️روز دوم: مدیر لابلای درخواست های غذا و نامه های اداری و رسید های پیک، نامه هکر را میبیند و با غرغر میگوید: چه کسی به این مزخرفات اهمیت میدهد؟
⬅️روز پنجم: هکر به رستوران میرود و مقداری زهر را در نمکدان روی میز میریزد. سیصد نفر میمیرند و مدیر۳ ماه به دادگاه کشیده میشود تا به همه ثابت کند که عمدا جرمی مرتکب نشده است. هکر نامه دیگری برای مدیر مینوسد و میگوید: خب گفته بودم که!
⬅️روز ۹۶: مدیر سفارش یک نمکدان خاص با دربی که قفل دارد را میدهد. مشتریها احساس میکنند که یه چیزی از مفاهیم زندگی رو از دست دادن.
⬅️روز ۹۷: هکر به رستوران می آید و متوجه میشود پس از باز شدن قفل نمکدان ، نمک از سوراخ های آن هم به بیرون ریخته میشود و هم میتوان به داخل آن نمک ریخت. نه تنها نمک بلکه هرچیزی! حتی سم! او یک نامه با عصبانیت تمام برای مدیر مینویسد: بعد از مرگ ۳۰۰ نفر و مسمومیت شدید اون همه آدم این چه وضعی است؟! دارید چیکار میکنید؟!
⬅️روز ۱۸۸: مدیرمحکوم به بریدن چوب های سیبری شده است و اجازه کار در هیچ رستورانی را ندارد مهندسین بر روی راهی برای یک طرفه کردن جریان خروجی نمک هستند. گارسون ها همه نمک دان ها را جمع کرده اند و نمک را به صورت دستی به مشتری ها میدهند.
⬅️روز ۱۹۰: هکر به رستوران میرود و یک نمکدان را از آشپزخانه کش میرود و با دقت در خانه آن را بررسی میکند او یک نامه به مدیر جدید مینویسد: من ... هستم یک نمکدان دزدیدم و این واقعیت که هر کسی میتواند از رستوران نمکدان بدزدد خیلی شرم آور است! مدیر ناراحت به خانه میرود. و...
⬅️روز ۱۹۳: هکر به رستوران میرود و میبیند که همه نمکدانها به هم متصل و به میز زنجیر شده اند. او در کنفرانس هکرها در مورد این موضوع گزارش میدهد و تقاضای اعطای نشان حمایت از مشتری ها را برای رستوران میکند.
⬅️روز ۱۹۴: در چارچوب یک عملیات بسیار هوشمندانه، هکرها به صورت گروهی به غذاخوری میروند و تمام نمکهای نمکدانها را در جیبهایشان میریزند. هکر نامهای اعتراضآمیز به مدیر مینویسد و اشاره میکند که هیچگونه توجهی به مشتریان در غذاخوری وجود ندارد و هر فردی میتواند مردم را از نمک محروم کند. او تأکید میکند که یک توزیعکننده نمک با احراز هویت ضروری است. مهندسان با تمام توان روی نمکدان جدید کار میکنند، در حالی که پیشخدمتها دوباره نمک را دستی توزیع میکنند. مدیر به تعطیلات در جزایر سیشل میرود و فقط در اتاق خود غذا میخورد و از غذاخوریها، رستورانها و بارها دوری میکند.
⬅️روز ۲۰۰: مشتریان رستوران برای گرفتن نمک باید نزد پیشخدمت بروند پاسپورت خود را نشان دهند و یک کد یکبارمصرف ۸ رقمی بگیرند. با این کد میتوانند از نمک دان های جدید فقط برای یک بار استفاده کنند. اگر فلفل بخواهند باید دوباره همین مسیر را تکرار کنند.
🔗منبع: این داستان در مجله روسی Hacker چاپ شده است.
⬛️پ. ن: ارائه راهکارهای امنیتی ته ندارند. در ارائه راهکارها مراقب باشید در این چرخه بی پایان گرفتار نشوید و نقطه تعادل امنیت را پیدا کنید. راهکار امنیتی شما نباید آنقدر پیچیده باشد که منجر به قفل شدن کسب و کار سازمان شود.
✉️ @PingChannel
خبر، تحلیل، انتقاد - فناوری اطلاعات
🔫🔫🔫🔫 🔫🔫🔫🔫🔫🔫🔫