Aasoo - آسو


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: Образование


@Nashraasoo
فرهنگ، اجتماع و نگاهی عمیق‌تر به مباحث امروز
تماس با ما:‌ 📩
editor@aasoo.org
🔻🔻🔻
آدرس سایت:
aasoo.org
اینستاگرام:
instagram.com/NashrAasoo
فیس‌بوک:
fb.com/NashrAasoo
توییتر:
twitter.com/NashrAasoo

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
Образование
Статистика
Фильтр публикаций


ایران به سرعت پیر می‌شود🔻

🔸 اگر شروع سالمندی را ۶۰ یا ۶۵ سال در نظر بگیریم حدود یک‌سوم تا یک‌چهارم جمعیت ایران در سال ۱۴۳۵ سالمند خواهند بود. بررسی‌ها نشان می‌دهد که روند افزایش جمعیت سالمندان تا سال ۱۴۱۵ با شیبی آرام افزایش می‌یابد اما بعد از آن با ورود متولدین دهه‌ی شصت خورشیدی سرعت بیشتری خواهد گرفت. مرکز پژوهش‌های مجلس ایران در گزارشی تأکید دارد که سالخوردگیِ جمعیت در کشورهای توسعه‌یافته به تدریج و طی بیش از یک قرن رخ داده است و از این رو، نظام اقتصادی این کشورها زمان کافی برای برنامه‌ریزی و مواجهه با این تغییر ساختار سنی را داشته‌ است اما «در ایران همین وضعیت طی پانزده سال رخ می‌دهد.»

🔸 بر اساس پژوهش‌های انجام شده «سالمندان دغدغه‌های زیادی در زمینه‌ی امنیت مالی دارند و نگران فرورفتن به دامن فقر در دوران پیری، نگران دسترسی به خدمات مراقبت از سلامت و مراقبت‌های پزشکی، مسکن مناسب، تبعیض سنی، تنهایی و احساس بیهوده بودن هستند.»اکثر سالمندان ایرانی تحت پوشش بیمه و خدمات حمایتی نیستند. وضعیت صندوق‌های بازنشستگی هم بحرانی است و قادر نیستند حتی حقوق بازنشستگی اعضای خود را بپردازند و بخش عمده‌ای از منابع این صندوق‌ها به دلیل بحران مالی، از سوی دولت تأمین می‌شود. پژوهش‌ها نشان می‌دهد که سالمندان زیادی در معرض فقر درآمدی قرار دارند و وضعیت مالکیت مسکن آنها نیز در حال بدتر شدن است و سالمندان بیشتری ناچار در خانه‌های اجاره‌ای زندگی می‌کنند. پیری معمولاً با رشد سریع بیماری‌ها همراه است که به معنی افزایش هزینه‌هاست. در حالی که عمده‌ی جمعیت سالمندان، توان مالی کافی برای پرداخت هزینه‌ها ندارند. پولی هم که این گروه بابت بازنشستگی می‌گیرند به اندازه‌ای نیست که کفاف هزینه‌های آنها را بدهد زیرا امکانات مراقبتی و پزشکی سالمندان در ایران «بسیار اندک و اغلب نیز گران است.»

🔸 پژوهش‌های انجام شده در مورد مردان و زنان سالمندِ بالای ۶۰ سال در سال ۱۳۹۵ نشان می‌دهد که ۵/۵ درصد مردان و ۲۴ درصد زنان سالمند تنها زندگی می‌کردند. تنهازیستی در مردان و زنان سالمند بالای ۶۵ سال به ترتیب ۷ و ۳۱ درصد بوده است. بیشترین تنهازیستی مردان سالمند مربوط به استان‌های سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی و گیلان و کمترین آن هم مربوط به استان‌های کهگیلویه و بویر احمد، ایلام و چهارمحال و بختیاری بوده است. بیشترین تنهازیستی زنانِ سالمند هم در استان‌های سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی و کمترین آن در استان‌های کهگیلویه و بویر احمد، خوزستان و بوشهر دیده می‌شود. پژوهشگران مرکز پژوهش‌های مجلس معتقدند تغییر در سبک زندگی جوانان، افزایش میزان تجردِ قطعی و افزایش طلاق، سبب بروز پدیده‌ی سالمندان تنها و بدون همسر شده است.

@NashrAasoo 💭


«شواهد نشان می‌دهد که سالخوردگی جمعیت ایران به پدیده‌ای فراگیر تبدیل خواهد شد اما نشانی از برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری رفاهی برای این جمعیت بزرگ دیده نمی‌شود. در شرایط فعلی حکومت ایران بیشترِ انرژی خود را صرف افزایش باروری و زاد و ولد می‌کند تا نسبت سالمندان در جمعیت کمتر شود اما به عقیده‌ی پژوهشگران، این کافی نیست و حکومت باید از هم اکنون برای این جمعیت بزرگ برنامه‌ریزی کند.»

aasoo.org/fa/articles/5011
@NashrAasoo 🔻

1.7k 0 12 14 11

فرخ غفاری؛ پیشگام سینمای «ملی و بومی» ایران🔻

✍ فرخ غفاری در اسفند سال ۱۳۰۰ در محله‌ی اختیاریه‌ی تهران به دنیا آمد. پدرش علی‌حسن غفاری ملقب به معاون‌الدوله در دوره‌ی رضا شاه رئیس تشریفات بود و پس از آن معاون و کفیل وزارت خارجه شد. خانواده‌ی غفاری از رجال معروف دوره‌ی قاجار بودند و پدربزرگش والی تهران، فارس، خراسان و کرمان بود. خودش ‌می‌گوید: «من در سنین کودکی، مدرسه‌ی ابتدایی علمیه را ــ که در آن زمان مدرسه‌ی خوبی و در ناحیه‌ی ولی‌آباد واقع بود ــ تمام کردم. تا کلاس ششم درس خواندم و پس از آن، پدرم وزیرمختار بلژیک شد و من بیست روز قبل از امتحانات کلاس ششم ابتدایی ایران را ترک کردم.» پدرش دوست داشت پسرش مثل خود او و پدربزرگش دیپلمات شود؛ اما فرخِ جوان، کار سیاسی و اداری را دوست نداشت و فکر و ذکرش سینما بود.

✍ فرخ غفاری به همراه ابراهیم گلستان و فریدون رهنما سهم مهمی در بنای سینمای روشنفکری و غیرمتعارف ایران در ابتدای دهه‌ی چهل دارد. او با ساختن فیلم‌های «جنوب شهر» و «شب قوزی» در کنار ابراهیم گلستان با فیلم‌ «خشت و آینه» و فریدون رهنما با فیلم «سیاوش در تخت جمشید» ایستاده است. او برخلاف رهنما و گلستان که اعتقادی به کار با تهیه‌کنندگانِ فیلم‌فارسی نداشتند و برای تهیه‌ی فیلم‌هایشان به آنها رجوع نکردند، امیدوار بود که بتواند این تهیه‌کننده‌ها را مجاب کند تا در زمینه‌ی فیلم‌های جدی‌تر و متفاوت با جریان غالب سینمای تجاری فارسی سرمایه‌گذاری کنند.در فاصله‌ی سال‌های پس از ۱۳۳۲ تا سال ۱۳۴۵، صرفاً چهار فیلم جدی داستانی در سینمای روشنفکری ایران ساخته شد که نیمی از آنها سهم غفاری است. نیمه‌ی دیگر سهم ابراهیم گلستان و فریدون رهنماست.
غفاری ‌می‌گوید: «]من و گلستان[ توانستیم سینمای ایران را از حالت بند تنبونی (به معنای بدش را ‌می‌گویم چون بند تنبون ‌می‌تواند بامزه باشد) خارج بکنیم. این‌که یک عده ‌می‌توانند کارهای بهتری بکنند، جایزه‌ی بین‌المللی هم بگیرند و ایرانی هم ‌می‌تواند خودش را در یک پایه‌ی بالاتری ببیند.» برخی منتقدان معتقدند که ساخت و نمایش فیلم‌هایی چون قیصرِ مسعود کیمیایی، گاوِ داریوش مهرجویی، آرامش در حضور دیگرانِ ناصر تقوایی و حسن کچلِ علی حاتمی در واقع نتیجه‌ی کار فیلم‌هایی مثل جنوب شهر و شب قوزی غفاری و خشت و آینه‌ی گلستان بود.

✍ یک هفته بعد از استعفای رضا قطبی از مدیریت تلویزیون ملی ایران؛ غفاری نیز از سمت دولتی کناره‌گیری کرد و در اواخر آبان ۱۳۵۷ به پیشنهاد پزشک معالجش، برای درمان تیروئید با یک چمدان وسایل شخصی راهی پاریس شد. اما چند ماه بعد وقتی انقلاب شد همه چیز از دست رفت. غفاری وسایل شرکت ایران‌نما را به خانه‌اش در اختیاریه منتقل کرده بود و اتاقی داشت به اسم فیلم‌خانه. نسخه فیلم‌های خودش هم آنجا بود «بعد از انقلاب اسلامی ریختند و هشت‌هزار جلد کتاب را بردند، تابلوها را بردند، اینها را هم بردند. تمام نگاتیوها و کپی‌های فیلم‌ها را بردند.» چهار هزار کتاب به کتابخانه‌ی دانشگاه تهران داده شد و بقیه را به گفته‌ی غفاری «تکه تکه» کردند.عباس کیارستمی کارگردان صاحب‌نام در ماه‌های آخر زندگی غفاری به دیدن او رفته و غفاری ‌نظرش را در باره‌ی این‌که اگر به ایران برگردد مشکلی پیش ‌می‌آید، می‌پرسد. کیارستمی می‌گوید فکر نمی‌کنم مشکلی باشد اما وقتی به ایران ‌می‌آید از فرد متنفذی در باره‌ی بازگشت غفاری و مصائب و مشکلات احتمالی ‌می‌پرسد. پاسخ همان بود که کیارستمی داده بود: «اصولاً او نباید مشکلی داشته باشد؛ اما در اوضاع کنونی جواب چنین سؤالی کمی ظریف و حساس است.» مدتی بعد از این ملاقات، غفاری بعد از چند عمل جراحی سخت در آذرماه ۱۳۸۵ در ۸۵ سالگی در گذشت و در گورستان مون‌پارناس به خاک سپرده شد.

@NashrAasoo 💭


«نخستین کسی که اسناد و مدارک تاریخ سینمای ایران را جمع آوری کرد، «کانون فیلم» و «فیلم‌خانه‌ی ملی ایران» را پایه گذاشت، فیلم ساخت و نقدِ سینمایی را وارد مطبوعات ایران کرد فرخ غفاری بود. او مدیری فرهنگی بود که معاون رادیو و تلویزیون ملی ایران و جشن هنر شیراز شد. فرخ غفاری برخلاف اجدادش که در میدان سیاست بازی می‌کردند، بازیگر صحنه‌ی سینما و فرهنگ شد و میراثی از خود در سینما و فرهنگ ایران به جا گذاشت که بخشی از تاریخ فرهنگی ایران در قرن گذشته است.»

aasoo.org/fa/articles/04974
@NashrAasoo 🔻


روان‌پزشکی در خدمت قدرت: زنان، دیوانه‌انگاری و سرکوب
✍️ نهال تابش

🔸 اولین تیمارستان‌ها نه مکان‌هایی برای درمان، بلکه مکان‌هایی برای حبس کسانی بودند که به دلیل انحراف از هنجار اجتماعی، جامعه خواهان طردشان بود.

@NashrAasoo 💭


صدای پای صبح؛ مهوش ثابت و فریبا کمال‌آبادی

✍️ نگار ثابت، فرزند مهوش ثابت شاعر بهائی زندانی روز گذشته نوشت:«مادرم مهوش ثابت با جسمی سالم پا به زندان گذاشت. ۱۳ سال زندان که دو سال و نیم آن در انفرادی گذشت، او را به وضعیت وخیم امروز کشانده است. پوکی استخوان، توموری در ریه و جراحی عمل قلب باز که در چند هفته گذشته انجام شد تنها بخشی از بیماریهای او در زندان بوده است. با این شرایط در صورت انتقال دوباره مادرم به زندان، قطعا او جان خود را از دست خواهد داد.» این در حالی‌ست که مسئولان زندان اوین از ارسال پروندهٔ پزشکی او به پزشکی قانونی ممانعت کرده‌اند. مقاله‌ی «صدای پای صبح، مهوش ثابت و فریبا کمال‌آبادی» مروری بر زندگی و رنج‌های این دو زندانی بهائی در زندان است.

@NashrAasoo 💭

4k 0 39 43 70

«با کمی تردید»: ۵ــ مادران دادخواه🔺

🎙 گفت‌وگوی فهیمه خضرحیدری و حسین قاضیان

🎧 «با کمی تردید»: ۱ــ پنجاه‌و‌هفتی‌ها
🎧 «با کمی تردید»: ۲_ انقلاب زنان'https://t.me/NashrAasoo/8430https://t.me/NashrAasoo/8530' rel='nofollow'>
🎧«با کمی تردید»: ۳ــ دوگانه‌ی داخل‌نشین و خارج‌نشین
🎧 «با کمی تردید»: ۴ــ شهر موازی

🔸 پادکست‌های آسو را در اپ‌های پادگیر با شناسه‌ی NashrAasoo در دسترس هستند.

[Castbox] [Google] [Spotify] [Apple]
@NashrAasoo 🎧


«در بخش پنجم از مجموعه گفت‌وگوهای فهیمه خضرحیدری و حسین قاضیان درباره‌ی جامعه، سیاست و مباحث روز در ایران، به موضوع مادران دادخواه می‌پردازیم.»

aasoo.org/fa/podcast/5042
@NashrAasoo 🔻


«سوریه از شر بشار اسد خلاص شد، اما هنوز آزاد نشده است»🔺
ابراهیم اصیل در گفت‌وگو با فرناز سیفی

«جمهوری اسلامی ایران به دنبال مهندسی اجتماعی و دستکاری به منظور ایجاد تغییرات جمعیتی در سوریه بود. رژیم ایران برای سوق دادن مردم به تشیع و تغییر بافت جمعیتیِ محله‌ها و شهرهای سوری به شدت کوشید و پول بسیاری خرج کرد. زوّار ایرانی که به شکل منظم برای زیارت به سوریه می‌آمدند، اجازه داشتند که به راحتی در قلب دمشق اظهارنظر و نماز جماعت بر پا کنند، در حالی که مردم محلی اجازه نداشتند که نماز جماعت بخوانند یا آیین‌های مذهبیِ خود را به‌جا بیاورند. این وضعیت که هر روز در گوشه و کنار سوریه به چشم می‌خورد، فرقه‌گرایی را در سوریه تشدید و تقویت کرد. بسیاری از سوری‌ها در شهر و دیار و محله‌ی خود از بدیهی‌ترین حقوق مذهبی بی‌بهره بودند، اما هر روز می‌دیدند که شیعیان و زوّار ایرانی آزادانه در اماکن عمومی به امور مذهبیِ خود می‌پردازند و از میزانی از آزادی برخوردارند که بسیاری از سوری‌ها هرگز به خواب هم ندیده‌اند.»

@NashrAasoo 💭


وقتی جنسیت به سلاح سرکوب دیجیتال تبدیل می‌شود🔻

🔸 «گیرت بیاورم، ترتیبت را می‌دهم.» جمله‌ای تهدیدآمیز که می‌تواند هر شنونده‌ای را بر جا میخکوب کند. این جمله به زنِ مخاطبش می‌گوید: دیر یا زود به تو تجاوز می‌کنم؛ تو را که نافرمانی کرده‌ای و اکنون در دسترس نیستی، پیدا و با خشونت شدید جنسی تنبیه خواهم کرد. این تهدید تنها نمونه‌ای از پیام‌هایی است که زنانِ کنشگر و روزنامه‌نگار ایرانیِ مهاجر به‌طور مداوم یا به‌تناوب دریافت می‌کنند. تهدید به قتل خشونت‌بار، تجاوز، کشتن فرزندان، تجاوز در برابر چشم فرزندان، تلاش برای دسترسی به حساب‌های کاربریِ فرزندان و دیگر اعضای خانواده، و دریافت مطالب جنسیِ خشونت‌آمیز از جمله تجربیاتِ مشترک زنانی است که در فضای آنلاین صدای خود را بلند کرده‌اند. زنانی که گرچه در کشورهایی زندگی می‌کنند که بازوهای جمهوری اسلامی به‌راحتی به آن‌ها نمی‌رسد، اما همچنان با تهدید مواجه‌اند. یکی از زنانِ روزنامه‌نگار و کنشگر می‌گوید: «پیام می‌دهند که بهت تجاوز می‌کنیم، تکه‌تکه‌ات می‌کنیم، می‌گذاریمت توی گونی و می‌بریمت ایران. این‌ها یک طرف، چیزی که واقعاً من را شوکه کرد این بود که حساب‌های شبکه‌های اجتماعیِ بچه‌ام را پیدا کرده بودند. بچه‌ای که حتی زیاد در فضای مجازی فعال نیست. برایش تصاویر و فیلم‌های جنسی فرستادند و تهدید کردند که هر جا باشید پیدایتان می‌کنیم و جلوی تو به مادرت تجاوز می‌کنیم و جسدش را جلویت می‌سوزانیم. حالا بماند که وقتی زن هستی همیشه تو را "هرزه" و "زیرخواب آخوند" خطاب می‌کنند. یعنی هر چیزی که به بدن تو و جنسیتِ تو برمی‌گردد هدف حمله است. همیشه تو را کسی معرفی می‌کنند که داروندارت را مدیون رابطه با یک مرد هستی. در واقع، می‌گویند بدنِ تو چیزی است که از آن استفاده کردی تا امتیاز بگیری.» 

🔸 تحقیقات «سیتیزن لب» درباره‌ی سرکوب فراملی دیجیتال از سال ۲۰۱۰ آغاز شد. سرکوب دیجیتال فراملی عبارت است از استفاده‌ی دولت‌ها از فناوری‌های دیجیتال برای نظارت، ارعاب، و ساکت کردن مخالفان تبعیدی و مقیم خارج از کشور. این نوع سرکوب بخشی از شیوه‌های گسترده‌تر سرکوب فراملی ــ استفاده‌ی دولت‌ها از روش‌هایی مثل آدم‌ربایی و ترور فعالان در خارج از مرزهای خود ــ به شمار می‌رود. پژوهش‌های «سیتیزن لب» نشان داد که سرکوب فراملی دیجیتالِ زنان شکل منحصر‌به‌فردی دارد و از طریق اظهارنظرهای تحقیرآمیز مرتبط با جنسیت، بدن و تمایلاتِ جنسی در پی شرمسار کردن و ارعاب زنان است. این یافته‌ها «سیتیزن لب» را به گسترش تحقیق درباره‌ی «سرکوب فراملی دیجیتال جنسیت‌محور» ترغیب کرد.

🔸 وقتی این حملات با همراهی برخی گروه‌های اپوزیسیون یا کاربران عادی، به‌ویژه در فضایی زن‌ستیز، انجام می‌شود، فشار برای کناره‌گیری از فعالیت‌افزایش می‌یابد. با وجود این، فعالانی که با آن‌ها گفت‌وگو کردم عامل اصلیِ این حملات را جمهوری اسلامی می‌دانند که در پی ساکت کردن آن‌هاست. این فعالان انتقاد می‌کنند که اپوزیسیون لزوماً از شیوه‌های مشابه در حملات دیجیتال علیه آن‌ها پرهیز نمی‌کند. آن‌ها در عین حال تأکید می‌کنند که به کارشان ادامه خواهند داد. سکوت عمومی درباره‌ی این حملات بر این پیش‌فرض متکی است که «فعالیت در حوزه‌ی حقوق بشر و علیه رژیم‌های سرکوبگر همین است که هست». این امر به احساس ناامنی و هراس فعالان از شکستن این سکوت دامن می‌زند. بعضی از این زنان و حتی سازمان‌های مرتبط می‌ترسند که دیگر فعالان در داخل و خارج از کشور به آنها برچسب «ناامن» بزنند و در نتیجه ترجیح می‌دهند که سکوت کنند. بعضی دیگر نگران‌اند که در صورت علنی‌کردن حملات، ارتباطات اجتماعی و دوستانِ خود را که لزوماً با فضای کنشگری آشنا نیستند، از دست بدهند. گروهی هم نگران‌اند که شکایت علنی از این آزارها، جمهوری اسلامی را به این نتیجه برساند که این حملات موفقیت‌آمیز بوده است.علاوه بر این، حمایت فعالان از یکدیگر نیز با چالش‌هایی مواجه است.
خارج از حلقه‌های امن دوستانه، بسیاری از آن‌ها دچار سردرگمی و واهمه از عواقب حملات هستند. بعضی از فعالان می‌ترسند که در صورت حمایتِ علنی از کسی که هدف حملات دیجیتال یا کارزارهای بدنام‌سازی قرار گرفته است، خودشان هم هدف قرار بگیرند یا حمایتشان به نتیجه‌ی معکوس بینجامد و به آتش نفرت دامن بزند.

@NashrAasoo 💭

4.8k 1 50 68 36

«در دو سال اخیر مؤسسه‌ی «سیتیزن لب» به پژوهش درباره‌ی سرکوب فرا‌ملیِ دیجیتال فعالان و روزنامه‌نگارانِ زن پرداخت و چندی قبل نتایج آن را در قالب گزارشی منتشر کرد. این پژوهش بر چین، روسیه، ایران، ترکیه، آذربایجان و برخی کشورهای آفریقایی متمرکز بود. مریم میرزا، پژوهشگر ویژه‌ی ایران در این تحقیق، یافته‌های این پژوهش و تجربه‌ی خود را با خوانندگان «آسو» در میان گذاشته است، با ذکر این هشدار که اگر در معرض خشونت آنلاینِ دولتی یا غیررسمی هستید، مطالعه‌ی این متن ممکن است برای شما آزاردهنده باشد.»

aasoo.org/fa/articles/5026
@NashrAasoo 🔻

Показано 11 последних публикаций.