#ماکس_هورکهایمر ماكس در #خسوف_خرد(Eclipes of reason) در ارتباط با مفهوم خرد در تاريخ فلسفه غرب است. هوركهايمر خرد صحيح را عقلانيت تعريف می كند. او تفاوتهای ميان خرد ابژكتيو ( بی طرفی ) و خرد سوبژكتيو را شرح ميدهد و خاطرنشان می كند ما از خرد ابژكتيو به سوی سوبژكتيو حركت كردهايم.
خرد ابژكتيو در ارتباط با حقايق جهانی است كه امر صحيح يا غلط را ديكته می كند اما خردسوبژكتيو، به موقعيتها و استانداردهای اجتماعی ميپردازد.
كنشهایی كه بهترين موقعيت را برای فرد توليد می كنند در ارتباط با خردسوبژكتيو عاقلانه هستند. گذار از نوعی خرد به شكل ديگر آن، زمانی رخ داد كه انديشه قابليت تطبيق حقايق ابژكتيو را از دست داد و يا آنها را به مثابه اوهام در نظر گرفت. تحت خردسوبژكتيو، مفاهيم معنايشان را از دست می دهند. تمام مفاهيم برای عاقلانه بودن، بايد اكيدا كاربردی باشند. به دليل قوائد خردسوبژكتيو، ايدهآلهای يك جامعه، مثلا ايدهآلهای دموكراتيك، به جای بستگی داشتن به حقايق ابژكتيو مشروط به منافع و علايق مردم شدند.
خرد ابژكتيو در ارتباط با حقايق جهانی است كه امر صحيح يا غلط را ديكته می كند اما خردسوبژكتيو، به موقعيتها و استانداردهای اجتماعی ميپردازد.
كنشهایی كه بهترين موقعيت را برای فرد توليد می كنند در ارتباط با خردسوبژكتيو عاقلانه هستند. گذار از نوعی خرد به شكل ديگر آن، زمانی رخ داد كه انديشه قابليت تطبيق حقايق ابژكتيو را از دست داد و يا آنها را به مثابه اوهام در نظر گرفت. تحت خردسوبژكتيو، مفاهيم معنايشان را از دست می دهند. تمام مفاهيم برای عاقلانه بودن، بايد اكيدا كاربردی باشند. به دليل قوائد خردسوبژكتيو، ايدهآلهای يك جامعه، مثلا ايدهآلهای دموكراتيك، به جای بستگی داشتن به حقايق ابژكتيو مشروط به منافع و علايق مردم شدند.