ادوارد پولاک سفرنامهنویس اتریشی که در زمان ناصرالدین شاه به ایران آمد دربارۀ نبودِ جاده و راه در ایران مینویسد: «دلیل دیگر عدم عنایت به جادهسازی -که احمقانه است- این است که دشمن نتواند براحتی به مملکت سرازیر شود.»
این استدلال را عینا در نطق مصدق در سال 1322 در مجلس چهاردهم میبینیم که برای نفی خدمات رضاشاه میگوید: من ترجیح میدهم در خاک فرو بروم ولی پای دشمن به کشور باز نشود. که اشارهای است به نقد مخالفان رضاشاه به راهسازیهای او که باعث شد متفقین به فکر اشغال ایران برای کمک به یکدیگر در برابر آلمان نازی بیافتند.
اندیشۀ تجددستیزی بدین ترتیب در تاریخ معاصر ایران تداوم یافت و به جمهوری اسلامی ختم شد که شعار اصلیاش، نه پیشرفت و توسعه که استقلال بود. استقلال اما برای کشوری که هرگز مستعمره نبوده چه معنایی دارد؟ یعنی بیگانهستیزی و انزوا، حتی اگر به درجازدن یا پسرفت اقتصادی بیانجامد. یعنی همان اندیشۀ ناصرالدین شاه، یعنی همان اندیشۀ مصدق.
@KafeAndeshe
این استدلال را عینا در نطق مصدق در سال 1322 در مجلس چهاردهم میبینیم که برای نفی خدمات رضاشاه میگوید: من ترجیح میدهم در خاک فرو بروم ولی پای دشمن به کشور باز نشود. که اشارهای است به نقد مخالفان رضاشاه به راهسازیهای او که باعث شد متفقین به فکر اشغال ایران برای کمک به یکدیگر در برابر آلمان نازی بیافتند.
اندیشۀ تجددستیزی بدین ترتیب در تاریخ معاصر ایران تداوم یافت و به جمهوری اسلامی ختم شد که شعار اصلیاش، نه پیشرفت و توسعه که استقلال بود. استقلال اما برای کشوری که هرگز مستعمره نبوده چه معنایی دارد؟ یعنی بیگانهستیزی و انزوا، حتی اگر به درجازدن یا پسرفت اقتصادی بیانجامد. یعنی همان اندیشۀ ناصرالدین شاه، یعنی همان اندیشۀ مصدق.
@KafeAndeshe