چرا زبانها جالبن؟توی چند سال اخیر یکی از تفریحهای موردعلاقهی زندگیم رو پیدا کردم و اونم مطالعه دربارهی زبانها بود. با شوق به هرکدوم یکم ناخنک میزدم و از رنگارنگی این سیستمهای پیچیدهی برقراری ارتباط حظ میکردم.
خیلیها فکر میکنن یادگیری یه زبان، فقط یادگیریِ صحبت کردن و متن خوندن به یه زبان دیگست. در حالی که هر زبان پشتش داستانها و ماجراها داره. پشت هر زبان، هزاران سال تاریخ دگرگشت و هزاران عنصر فرهنگی منحصر به فرد خوابیده. آدم وقتی یه زبان رو یاد میگیره، قادر میشه دنیا رو از زاویههای دیگهای ببینه و حتی جورهای جدیدتری فکر کنه. هر زبان باتوجه به نیازها و ارزشها و فرهنگ قوم گویشورش پرورده شده و توی یکسری چیزها غنیتر از بقیهست. برای همین درک هر زبان، یه درک جدید از دنیاست و انگار با یاد گرفتن هر زبان میشه یه دنیای دیگه رو هم تجربه کرد.
بازم قشنگیهاش به اینجاها ختم نمیشن. یادگیری زبانهای جدید، به معنای واقعی کلمه باعث رشد مغز میشه. تاثیرگذاریش روی نوروپلاستیسیتی (انعطافپذیری عصبی) و مهارتهای شناختی، چیزیه که توی پژوهشهای خیلی زیادی نشون داده شده و تقریباً میشه گفت اثبات شدهست.
این پژوهش نشون داده که یادگیری زبان دوم، صرفاً از بخشهایی از مغز که برای یادگیری زبان اول درگیر شده بودن استفاده نمیکنه، بلکه بخشهایی جدیدی رو هم درگیر میکنه. حتی پژوهشهایی هستن که از
تقویت تمرکز به خاطر یادگیری زبان دوم و حتی
افزایش توانایی همدلی بر اثر یادگیری زبان دوم صحبت کردن!
این پژوهش هم دربارهی سالمندان نشون داده یادگیری زبان دوم باعث افزایش انعطاف شناختی و تقویت حافظهشون میشه
و همهی این مقالههایی که گفتم، فقط یه قطره از دریای پژوهشهایی هستن که از تاثیرات شناختی مثبت یادگیری زبان دوم حرف میزنن. شاید خیلی بیراه نباشه حتی اگه بگیم یادگیری زبانهای دوم و سوم باعث میشه به نوعی آدمهای باهوشتری بشیم.
زبانهای مختلف باتوجه به ساختارهاشون، بخشهای مختلفی از مغز رو بیشتر از بقیه درگیر میکنن. یعنی در واقع زبانها، ساختارهای مغزهای افراد رو هم شکل میدن!
یه پژوهش نشون داده که ظاهراً آلمانیزبونا، بخشهایی از شبکهی زبانی مغزشون که مربوط به سینتکس (نحو) هستن توی مغزشون فعالترن در حالی که توی مغز عربیزبونا، بخشهای مربوط به سمنتیک (معنا) فعالترن که به خاطر ساختار نحوی پیچیدهتر آلمانی نسبت به عربی و ساختار ریختشناختی پیچیدهتر عربی نسبت به آلمانیه. علاوه بر اون نشون داده شده که توی مغزهای آلمانیزبونا ارتباط دروننیمکرهای بیشتره ولی دربارهی عربیزبونا ارتباط میاننیمکرهای قویتره! یعنی زبانها در این حد میتونن ساختار مغزمون رو شکل بدن و حتی روی فکر کردنمون هم تاثیر بذارن.
یکی دیگه از لذتهای شگفتانگیز یادگیری زبان، پیدا کردن ریشههای مشترک میون زبانهاست. شاید باورتون نشه ولی حتی فارسی و
انگلیسی هم ریشههای مشترک دارن و شما میتونین خیلی واژههای زیادی رو ببینین که نه از فارسی وارد انگلیسی شدن و نه از انگلیسی وارد فارسی، بلکه از اول توی جفتشون بودن و فقط به شکلهای مختلف دگرگشت پیدا کردن و تلفظهاشون متفاوت شدن، مثلاً واژههای بَرادَر و بِراذِر یا مادَر و ماذِر و خیلی واژههای دیگه. این شباهتها صرفاً میون فارسی و انگلیسی نیستن و کل اعضای این خانوادهی زبانی (خانوادهی زبانهای هندواروپایی) رو شامل میشن مثل فرانسوی، آلمانی، اسپانیایی، فارسی، کردی، هندی و غیره.