🔰
معاهده یخ و آتش؛ آخرین سفر شاهزاده جیسریس ولاریون.🏳️زمانی که شاهزاده دراگوناستون بر وینترفل فرود آمد، پاییز بر وستروس سایه افکنده بود. بادی از سمت شمال میوزید و لرد استارک درحال آماده سازی برای زمستان بود، اما با این حال وی با گرمی به جیسریس خوشآمد گفت.
گفته شده که برف و یخ ورمکس را بیتاب میکرده، پس شاهزاده مدت زیادی را پیش شمالیها نگذراند. اما از این بازدید کوتاه مدت، داستانهای بسیار جالبی به ما رسیده.
🏳️داستان حقیقی استاد مانکِن، به ما میگوید که کرگان و جیسریس با یکدیگر اخت گرفتند، چرا که شاهزاده، لرد وینترفل را به یاد برادر مرحومش میانداخته. آنها با یکدیگر نوشیدند، شکار کردند، تمرین کردند و پیمانی برادری با خون بستند.
🏳️این روایت عقلانیتر از روایت یوستس است، که در آن شاهزاده در تمام مدت دیدارش سعی در برگرداندن باورهای لرد کرگان از خدایان قدیم و روی آوردن به مذهب هفت بوده است.
🏳️اما ماشروم، هردو روایتگر را با داستانش ضایع میکند. وی در این روایت ما را با دوشیزه جوان یا دختر گرگ، طوری که ماشروم توصیفش میکند، آشنا میکند، که با نام «سارا اسنو» به ما معرفی میشود.
گوید که شاهزاده جیسریس چنان شیفته این موجود، این دخترک حرامزاده از کمر لرد ریکان فقید شده، که یک شب با او همبستر شد.
زمانی که لرد کرگان پی برد که مهمانش، باکرگی خواهر حرامزادهاش را تصاحب کرده، بسیار خشمگین شد، و تنها زمانی آرام شد که سارا به وی گفت که شاهزاده جیسریس او را به همسری پذیرفته، آنها سوگندهایشان را پیش چشمان درخت نیایش گفتند، و تنها آن موقع بوده که خودش را به جیسریس تقدیم کرده، پیچیده در خز در میان برف پیش چشمان خدایان.
🏳️بهیقین این داستان جذابی برای عاشق پیشههای جوان است، اما مانند مابقی گفتههای دلقک، بیشتر تخیلات بوده تا واقعیت تاریخی.
جیسریس ولاریون، از سن چهار سالگی به نامزدی عمهزادهاش، بیلا درآمده بود، و با شناختی که از شخصیتش داریم، وی چنین فردی نبوده که به سوگندهایش از سر دختری حرامزاده و نیمهوحشی خیانت کند.
اگر که بهراستی سارا اسنویی وجود داشته، و اگر که شاهزاده دراگوناستون مجذوبش شده، چیزی بیشتر از یک همبستری ساده نبوده، اما صحبت از ازدواج بسیار مضحک است.
🏳️اما این را میدانیم؛ که لرد کرگان استارک و جیسریس ولاریون معاهدهای بستند که مانکن در داستان حقیقی، آنرا معاهده آتش و یخ مینامد.
مانند بسیاری از معاهدهها، این نیز با قرار ازدواجی رقم خورد؛ پسر لرد کرگان، ریکان، یک ساله بود. شاهزاده دراگوناستون هنوز ازدواج نکرده بود و فرزندی نداشت، اما انتظار میرفت زمانی که مادرش به تخت آهنین نشست صاحب فرزندان زیادی شود. تحت شرایط معاهده، دختر اول شاهزاده، در سن هفت سالگی به شمال فرستاده میشود تا تحت قیومیت وینترفل باقی بماند، تا زمانی که به سن ازدواج برسد، پس از آن، وی با وارث لرد کرگان ازدواج خواهد کرد.
📌 #Fact #HOTDS2 #HOTDS2E1 #Book #HOTDFact
🆔
@GotFarsi || گات فارسی •