Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
چهلم کیانوش سنجری
معترضی که زندگی به او یک وطن بدهکار است
کیانوش سنجری با نام شناسنامهای مهدی سنجریباف در ۲۰ شهریور ۱۳۶۱ در تهران به دنیا آمد، او پس از مهاجرت به آمریکا در رسانههای فارسی زبان روزنامهنگاری میکرد تا اینکه در سال ۹۵ به ایران بازگشت و چند روز بعد از ورود به کشور بازداشت و به ۱۱ سال زندان (پنج سال حبس تعزیری، ۶ سال حبس تعلیقی) و دو سال ممنوعالخروجی محکوم شد.
او در سال ۱۴۰۱، در گفتگویی با برنامه شصتدقیقه بیبیسی گفت: «بعد از دو سال و نیم تحمل زندان و دو سال حضور و غیاب هفتگی یکشنبهها در دفتر امین وزیری، دادیار دایره نظارت بر متهمان امنیتی زندان اوین و پنج شش نوبت بستری اجباری در مراکز روانپزشکی و دستکم هشت نوبت احضار و بازخواست در دفاتر اطلاعات یا همان خانههای امن، و تحمل فشارها و بازجوییهای بسیار، با تبدیل مجازات بنده از ماده ۵۲۲ به ماده ۵۰۲ یعنی مرخصی استعلاجی و پرداخت جریمه نقدی یا همان باج، حکم زندان من به پایان رسید و ممنوعالخروجی دو ساله من لغو شد و توانستم از ایران خارج شوم.»
اما او پس از مدتی به عشق مادر و وطن به ایران بازگشت، وطنی که در آخرین توییتش درباره آن نوشت: «زندگی یک وطن بهم بدهکاره که توش فقط به زندگی فکر کنم نه به وطن»
او سابقه دستکم ۹ بار بازداشت، زندانیشدن و حبس در سلول انفرادی را دارد و در گفتگوهایی با رسانهها از شکنجه خود در تیمارستان امینآباد این گوه گفته بود: «من بارها تجربه زندان داشتم ولی بدترین و ددمنشانهترین تجربه، حضور در بیمارستان رازی یا همان امینآباد بود که من را با پابند به آنجا بردند و کنار بیماران روانی قرار داده بودند و به من آمپول تزریق کردند که یک هفته فک من را از کار انداخت. این اوج قساوت بود. میخواستند من را کاملا منکوب کنند. من سالم بودم. من حتی قرص افسردگی هم مصرف نمیکردم. پس از این اتفاق، به بیماریهای بدی مبتلا شدم.»
کیانوش سنجری آخرین تصویری که در ایکس منتشر کرد نمایی از پل حافظ بود که بر بالای آن نوشته شده بود: «الوعدهوفا»
او وز چهارشنبه ۲۳ آبان، در اقدامی که پیشتر هدف آن را اعتراض به وضعیت فعلی در ایران در زمینه سرکوب شدید حقوق اساسی شهروندان اعلام کرده بود، به زندگی خود پایان داد.
#کیانوش_سنجری #دادبان #مشاوره_حقوقی_آنلاین
معترضی که زندگی به او یک وطن بدهکار است
کیانوش سنجری با نام شناسنامهای مهدی سنجریباف در ۲۰ شهریور ۱۳۶۱ در تهران به دنیا آمد، او پس از مهاجرت به آمریکا در رسانههای فارسی زبان روزنامهنگاری میکرد تا اینکه در سال ۹۵ به ایران بازگشت و چند روز بعد از ورود به کشور بازداشت و به ۱۱ سال زندان (پنج سال حبس تعزیری، ۶ سال حبس تعلیقی) و دو سال ممنوعالخروجی محکوم شد.
او در سال ۱۴۰۱، در گفتگویی با برنامه شصتدقیقه بیبیسی گفت: «بعد از دو سال و نیم تحمل زندان و دو سال حضور و غیاب هفتگی یکشنبهها در دفتر امین وزیری، دادیار دایره نظارت بر متهمان امنیتی زندان اوین و پنج شش نوبت بستری اجباری در مراکز روانپزشکی و دستکم هشت نوبت احضار و بازخواست در دفاتر اطلاعات یا همان خانههای امن، و تحمل فشارها و بازجوییهای بسیار، با تبدیل مجازات بنده از ماده ۵۲۲ به ماده ۵۰۲ یعنی مرخصی استعلاجی و پرداخت جریمه نقدی یا همان باج، حکم زندان من به پایان رسید و ممنوعالخروجی دو ساله من لغو شد و توانستم از ایران خارج شوم.»
اما او پس از مدتی به عشق مادر و وطن به ایران بازگشت، وطنی که در آخرین توییتش درباره آن نوشت: «زندگی یک وطن بهم بدهکاره که توش فقط به زندگی فکر کنم نه به وطن»
او سابقه دستکم ۹ بار بازداشت، زندانیشدن و حبس در سلول انفرادی را دارد و در گفتگوهایی با رسانهها از شکنجه خود در تیمارستان امینآباد این گوه گفته بود: «من بارها تجربه زندان داشتم ولی بدترین و ددمنشانهترین تجربه، حضور در بیمارستان رازی یا همان امینآباد بود که من را با پابند به آنجا بردند و کنار بیماران روانی قرار داده بودند و به من آمپول تزریق کردند که یک هفته فک من را از کار انداخت. این اوج قساوت بود. میخواستند من را کاملا منکوب کنند. من سالم بودم. من حتی قرص افسردگی هم مصرف نمیکردم. پس از این اتفاق، به بیماریهای بدی مبتلا شدم.»
کیانوش سنجری آخرین تصویری که در ایکس منتشر کرد نمایی از پل حافظ بود که بر بالای آن نوشته شده بود: «الوعدهوفا»
او وز چهارشنبه ۲۳ آبان، در اقدامی که پیشتر هدف آن را اعتراض به وضعیت فعلی در ایران در زمینه سرکوب شدید حقوق اساسی شهروندان اعلام کرده بود، به زندگی خود پایان داد.
#کیانوش_سنجری #دادبان #مشاوره_حقوقی_آنلاین