(مقدمه مترجم)
انسان آنی است که از چیزها میسازد.» – ماکس اشتیرنر
ماکس اشتیرنر را بنیانگذار مکتب خودمداری میشناسند. او یکی از مهمترین فلاسفه ی خارج از جریان فلسفه است و شاید در میان هگلی های جوان باهوشترین و در عین حال عجیب ترین آنها باشد. او شاید تنها کسی باشد که صرفا با بهره گیری از هوش فلسفی و درک شگفت انگیز خود تاریخ آن زمان محتمل در نتیجه ی ظهور کمونیسم و سلطه ی سوسیالیستی را پیش بینی نمود. او آن چنان زیبا و بعضا دقیق این کار را انجام میدهد که مخاطب در شگفتی میماند که چگونه این دیدگاه ساختارشکن و پیشگویانه از سلطه ی اجتماعی و دولتی آن زمان توسط فداییان راه برابری دیده نشد.
این از نشانه های فیلسوفی است که نه تنها اندیشه ای یگانه دارد که در انتقال آن نیز بی نظیر است. شاید این دلیل این موضوع باشد که اشتیرنر بعد از این کتاب و چند مقاله چیزی ننوشت و تلاش نکرد تا ایده اش را گسترش دهد. شاید به دید او چنین شاهکاری کافی بود. به این کتاب لقب بمب داده اند و به درستی میتوان گفت بیشتر یک بمب است تا کتاب. بمبی که در آلمان قرن نوزده زمانی که سیل فیلسوفان بزرگ و کوچک در حال سیستم سازی و چیدن بایدها و نبایدهایشان روی هم بودند منفجر شد و هر کدام را به سمتی پرتاب کرد. ژنده پوشان سوسیالیست و کمونیسم به یک سو، قدیسانی چون هگل و فویرباخ اخلاق گرا را به سویی دیگر و برونو باوئر و دیگر بشرپرستان را به سویی دیگر. البته هر کدام از تفاله های این بمب پس از آنکه فیلسوف یگانه ی سازنده ی انفجاری دیگر نزد از فرصت پیش آمده از آن دست به فراموش شدن موقتی کتاب استفاده کردند و آرام آرام آجرهای پاشیده ی سیستمهایشان را دوباره روی هم چیدند اما به نظر میرسد که کتابی که این چنین جهان حقوق بشری بیمار امروز را پیش بینی کرده است، هنوز باروتاش تمام نشده.
در متن اصلی برخی کلمات جهت تاکید در گیومه و برخی به صورت ایتالیک آورده شده اند کلماتی که در گیومه آورده شده بود عینا در ترجمه نیز به همان شکل آورده شد و آنهایی که به صورت ایتالیک بود را ترجیح دادم که به حالت بولد یا پررنگتر درآوردم چراکه مقصود نویسنده تاکید است و در زبان فارسی تاکید با پررنگ تر کردن بهتر انتقال می یابد و مقصود نویسنده از دست نمیرود.
ایگوییسم را ایگوییسم ننوشتم چون برای مخاطب فارسی زبان گنگ است و شانه خالی کردن از زیر ترجمه ی عبارت کلیدی کتاب خودمداری نشان دهندهی آنی است که بر مدار خود می چرخد و با عبارت معمول و ساده ی خودخواهی نیز تفاوت دارد و حسی بالغتر و پخته تر از خودخواهی در خواننده القا میکند. ضمن آنکه این دو واژه هر دو در متن اصلی استفاده شدهاند و باید تمایز داده شوند. تمایزی که دقیقاً معادل تمایز کتاب باشد.
نام کتاب در زبان اصلی Der Einzige und sein Eigentum است و ترجمه ی دقیق آن آن یگانه و آنچه به او تعلق دارد است. مترجم انگلیسی زبان آن را The Ego and His Own ترجمه کرده که و فریدون فاطمی در هگلیهای جوان از متن انگلیسی آن را «خود و آنچه از وست برگردانده است.
از آنجا که منظور نویسنده از یگانه وجود و خودیتِ بیان ناشدنیِ هر فرد، یا من یگانه ی هر فرد است البته واژه ی «من» می تواند جهت ابهام زدایی عنوان به جای یگانه قرار گیرد. با این حال به دلیل کاربردهای چندگانهی واژه ی «خود» در زبان فارسی که هم در ترجمه ی اِگو (ego) و به همین ترتیب ایگوئیسم به کار میرود و همچنین کاربرد ارجاعی به منِ چیزها (مثل دستِ خودم، اندیشه ی خود) دارد و همچنین به دلیل اینکه این کتاب از مدتها قبل به همین نامی که در هگلیهای جوان، آمده نزد بسیاری شناخته شده است، به نظرم معادل بهتری آمد. همچنین «آنچه از وست» در نگاه من بهتر از «دارایی» است چراکه ممکن است برای مخاطبِ ناآشنا تصوری صرف از ملک و مال، اثاث، پول و از این دست بسازد.
انسان آنی است که از چیزها میسازد.» – ماکس اشتیرنر
ماکس اشتیرنر را بنیانگذار مکتب خودمداری میشناسند. او یکی از مهمترین فلاسفه ی خارج از جریان فلسفه است و شاید در میان هگلی های جوان باهوشترین و در عین حال عجیب ترین آنها باشد. او شاید تنها کسی باشد که صرفا با بهره گیری از هوش فلسفی و درک شگفت انگیز خود تاریخ آن زمان محتمل در نتیجه ی ظهور کمونیسم و سلطه ی سوسیالیستی را پیش بینی نمود. او آن چنان زیبا و بعضا دقیق این کار را انجام میدهد که مخاطب در شگفتی میماند که چگونه این دیدگاه ساختارشکن و پیشگویانه از سلطه ی اجتماعی و دولتی آن زمان توسط فداییان راه برابری دیده نشد.
این از نشانه های فیلسوفی است که نه تنها اندیشه ای یگانه دارد که در انتقال آن نیز بی نظیر است. شاید این دلیل این موضوع باشد که اشتیرنر بعد از این کتاب و چند مقاله چیزی ننوشت و تلاش نکرد تا ایده اش را گسترش دهد. شاید به دید او چنین شاهکاری کافی بود. به این کتاب لقب بمب داده اند و به درستی میتوان گفت بیشتر یک بمب است تا کتاب. بمبی که در آلمان قرن نوزده زمانی که سیل فیلسوفان بزرگ و کوچک در حال سیستم سازی و چیدن بایدها و نبایدهایشان روی هم بودند منفجر شد و هر کدام را به سمتی پرتاب کرد. ژنده پوشان سوسیالیست و کمونیسم به یک سو، قدیسانی چون هگل و فویرباخ اخلاق گرا را به سویی دیگر و برونو باوئر و دیگر بشرپرستان را به سویی دیگر. البته هر کدام از تفاله های این بمب پس از آنکه فیلسوف یگانه ی سازنده ی انفجاری دیگر نزد از فرصت پیش آمده از آن دست به فراموش شدن موقتی کتاب استفاده کردند و آرام آرام آجرهای پاشیده ی سیستمهایشان را دوباره روی هم چیدند اما به نظر میرسد که کتابی که این چنین جهان حقوق بشری بیمار امروز را پیش بینی کرده است، هنوز باروتاش تمام نشده.
در متن اصلی برخی کلمات جهت تاکید در گیومه و برخی به صورت ایتالیک آورده شده اند کلماتی که در گیومه آورده شده بود عینا در ترجمه نیز به همان شکل آورده شد و آنهایی که به صورت ایتالیک بود را ترجیح دادم که به حالت بولد یا پررنگتر درآوردم چراکه مقصود نویسنده تاکید است و در زبان فارسی تاکید با پررنگ تر کردن بهتر انتقال می یابد و مقصود نویسنده از دست نمیرود.
ایگوییسم را ایگوییسم ننوشتم چون برای مخاطب فارسی زبان گنگ است و شانه خالی کردن از زیر ترجمه ی عبارت کلیدی کتاب خودمداری نشان دهندهی آنی است که بر مدار خود می چرخد و با عبارت معمول و ساده ی خودخواهی نیز تفاوت دارد و حسی بالغتر و پخته تر از خودخواهی در خواننده القا میکند. ضمن آنکه این دو واژه هر دو در متن اصلی استفاده شدهاند و باید تمایز داده شوند. تمایزی که دقیقاً معادل تمایز کتاب باشد.
نام کتاب در زبان اصلی Der Einzige und sein Eigentum است و ترجمه ی دقیق آن آن یگانه و آنچه به او تعلق دارد است. مترجم انگلیسی زبان آن را The Ego and His Own ترجمه کرده که و فریدون فاطمی در هگلیهای جوان از متن انگلیسی آن را «خود و آنچه از وست برگردانده است.
از آنجا که منظور نویسنده از یگانه وجود و خودیتِ بیان ناشدنیِ هر فرد، یا من یگانه ی هر فرد است البته واژه ی «من» می تواند جهت ابهام زدایی عنوان به جای یگانه قرار گیرد. با این حال به دلیل کاربردهای چندگانهی واژه ی «خود» در زبان فارسی که هم در ترجمه ی اِگو (ego) و به همین ترتیب ایگوئیسم به کار میرود و همچنین کاربرد ارجاعی به منِ چیزها (مثل دستِ خودم، اندیشه ی خود) دارد و همچنین به دلیل اینکه این کتاب از مدتها قبل به همین نامی که در هگلیهای جوان، آمده نزد بسیاری شناخته شده است، به نظرم معادل بهتری آمد. همچنین «آنچه از وست» در نگاه من بهتر از «دارایی» است چراکه ممکن است برای مخاطبِ ناآشنا تصوری صرف از ملک و مال، اثاث، پول و از این دست بسازد.