امروز میخوام درمورد یه مسئله مهم بنویسم که امیدوارم این مطلب خیلی اشتراک گذاری بشه، حتما بدرد بعضیها خواهد خورد!
مطلب درمورد خودم، نعیمه نظام دوست و سیستم درمانیه!😅
خیلی سال قبل،یعنی دقیقا مهر ماه 1390، یه مشکل ناگهانی برای من به وجود اومدکه پزشک تشخیص داد باید چندروز دوز بسیار بالای کورتون دریافت کنم، به اصطلاح درمان طوفانی.
چندروزی رو باید توی بیمارستان و زیرنظر دکتر می موندم. دکتر قبلش برام توضیح داد که این یک دوره خیلی سخته، بدلیل رژیم غذایی وحشتناک که من فکر می کردم بخشی از درمانمه! رژیم به این صورت بود که هرگونه قند، نمک، سرخکردنی و ادویه و میوه و همه چیز ممنوع بود! همه چیز بجز غذای خاص بیمارستان و موز و پسته!خلاصه من هرروز صبح و شب برنج بدون روغن و نمک و مرغ آب پز با کمی لیموی تازه یا نون خالی داشتم!همه میوه ها حتی خیار و نارنگی هم ممنوع بودن!
حتی بخاطر قندچای کلی گریه کردم!چون عادت داشتم یه لیوان چای رو حداقل با5 عدد قند بخورم!
کلی به دکتر التماس کردم اجازه بده حداقل بیسکوییت ساقه طلایی بخورم اما گفت بیسکوییت پر از شکر و نمکه و حتی اگر نصف یدونه بیسکوییت بخورم منو از بیمارستان بیرون می کنه:)
طبق برنامه چندروز صبح و بعد ازظهر دوزهای بسیار سنگین کورتون رو بصورت تزریقی دریافت کردم و تموم شد بعد اومدم خونه.
اونموقع یه دوست نازنین پزشک انگلیسی داشتم که اصالتا اهل آفریقای جنوبی بود و شیعه شده بود اومده بود قم. بنده خدا چت جی پی تی سوالای بی انتهای من بود اون موقع😅 وقتی براش تعریف کردم، گفت میدونی دکتر تو باوجدان ترین و باهوش ترین دکتر ایرانیه که دیدم؟
گفتم چطور؟
گفت اکثر پزشکان در زمان درمان سنگین با کورتون به بیمار نمیگن که اثر این دارو،چاقی ناگهانی و ماندگار براثر تجمع آب میان بافتی و تغییر هورمونها و کارکرد هیپوتالاموس و این جور چیزاست! اگر این رژیم وحشتناک رو نداشتی، در کمتر از یک سال احتمال زیاد وزنت به 120کیلو میرسید و دیگه هرگز نمیتونستی لاغر بشی! (اونموقع دقیق 60 کیلو بودم) نوع چاقی ناگهانی با کورتون با چاقی معمولی فرق داره،شبیه ورم بدنه و یکهو در عرض یکسال پیش میاد برای آدمهایی که قبلش نرمال یا حتی لاغر بودن اما به دلیل درمان طوفانی کورتون بدون رژیم غذایی اینطوری میشن.
بعد از اون بود که یواش یواش متوجه یه چیزایی شدم!یادم اومد وقتی برای دیسک کمر همسرم می رفتیم دکتر، یک روحانی جوان همیشه اونجا بود که چاقی عجیب و غیرعادی داشت!دور کمرش راحت یک و نیم متر بود!یادمه مردم بهش می خندیدن و حتی همونجا جلوش میگفتن ببینید آخوندها حق مردم رو اینطوری می خورن! بنده خدا بخاطر مشکل کمرش نمیتونست راه بره و بخاطر یه حادثه دیسک کمرش پاره شده بود و احتمالا درمان سنگین کورتون گرفته بود.
بعدها وقتی چاقی نعیمه نظام دوست رو دیدم خیلی شک کردم اینهم همون باشه که دیدم خودش در یک برنامه گفت بعد از یه درمان دارویی اینطوری شده.
خلاصه بعد از اینکه این موارد رو دیدم و فهمیدم درمعرض چه اتفاقی بودم واقعا ترسیدم.
دکتر من یک جوان بسیار باوجدان و باهوش بود.یادمه هیچ اهمیتی به گریه های من نمیداد!طوری دلم میوه و شیرینی میخواست که حتی یبار نصفه شب یکی از پرستارها دوتا پره نارنگی رو مخفیانه بهم داد!
الان می فهمم خدمتی که دکتر بهم کرد چقدر مهم بود.
درمان طوفانی کورتون یا کورتیکواستروئیدها،شبیه کپسول آتشنشانی برای بدنه.وقتی به هر دلیل التهاب داخل بدن خیلی بالا میره، مثل پارگی تاندونها، بعد از جراحی های سنگین، بیماریهای خودایمنی، یا حتی چیزهایی مثل کورونا یا عفونت های سنگینی که ریه رو درگیر می کنن، پزشکا چاره ای جز استفاده سنگین از این دارو برای یک مدت کوتاه ندارن تا التهاب رو خاموش کنن که بدن آسیب زیادی نبینه، ولی خوب خود این درمان بدون مراقبت این عوارض رو هم داره. داروهای عمومی که کورتون دارن: پردنیزولون، دگزامتازون، هیدورکورتیزون و بتامتازون هستن که البته دوز پایینی دارن و خطر جدی ایجاد نمی کنن اما بهتره در بلندمدت موقع مصرفشون مصرف نمک و شکر بشدت کاهش پیدا کنه و موز و سبزیجات برگدار که پتاسیم دارن استفاده بشن.
یه چیز جالبم بگم که دقیقا بعد از ترخیص بیمارستان بشدت هوس چای با کلی قند کردم، ولی به محضی که قند گذاشتم دهنم حالم بهم خورد! از مهرماه نود تا همین امروز که در خدمت شما هستم دیگه قند و شکر رو ترک کردم و شیرینی رو هم خیلی محدود می تونم تحمل کنم! و البته بخاطر اون یک هفته رژیم وحشتناک، تمام لکه های قهوه ای روی گونه هام از بین رفتن و پوستم خیلی شفاف شد:) طوری که همه متوجه تغییر زیاد صورتم شده بودن. و البته خدا روشکر مشکلم هم کاملا رفع شد الحمدلله.
مطلب درمورد خودم، نعیمه نظام دوست و سیستم درمانیه!😅
خیلی سال قبل،یعنی دقیقا مهر ماه 1390، یه مشکل ناگهانی برای من به وجود اومدکه پزشک تشخیص داد باید چندروز دوز بسیار بالای کورتون دریافت کنم، به اصطلاح درمان طوفانی.
چندروزی رو باید توی بیمارستان و زیرنظر دکتر می موندم. دکتر قبلش برام توضیح داد که این یک دوره خیلی سخته، بدلیل رژیم غذایی وحشتناک که من فکر می کردم بخشی از درمانمه! رژیم به این صورت بود که هرگونه قند، نمک، سرخکردنی و ادویه و میوه و همه چیز ممنوع بود! همه چیز بجز غذای خاص بیمارستان و موز و پسته!خلاصه من هرروز صبح و شب برنج بدون روغن و نمک و مرغ آب پز با کمی لیموی تازه یا نون خالی داشتم!همه میوه ها حتی خیار و نارنگی هم ممنوع بودن!
حتی بخاطر قندچای کلی گریه کردم!چون عادت داشتم یه لیوان چای رو حداقل با5 عدد قند بخورم!
کلی به دکتر التماس کردم اجازه بده حداقل بیسکوییت ساقه طلایی بخورم اما گفت بیسکوییت پر از شکر و نمکه و حتی اگر نصف یدونه بیسکوییت بخورم منو از بیمارستان بیرون می کنه:)
طبق برنامه چندروز صبح و بعد ازظهر دوزهای بسیار سنگین کورتون رو بصورت تزریقی دریافت کردم و تموم شد بعد اومدم خونه.
اونموقع یه دوست نازنین پزشک انگلیسی داشتم که اصالتا اهل آفریقای جنوبی بود و شیعه شده بود اومده بود قم. بنده خدا چت جی پی تی سوالای بی انتهای من بود اون موقع😅 وقتی براش تعریف کردم، گفت میدونی دکتر تو باوجدان ترین و باهوش ترین دکتر ایرانیه که دیدم؟
گفتم چطور؟
گفت اکثر پزشکان در زمان درمان سنگین با کورتون به بیمار نمیگن که اثر این دارو،چاقی ناگهانی و ماندگار براثر تجمع آب میان بافتی و تغییر هورمونها و کارکرد هیپوتالاموس و این جور چیزاست! اگر این رژیم وحشتناک رو نداشتی، در کمتر از یک سال احتمال زیاد وزنت به 120کیلو میرسید و دیگه هرگز نمیتونستی لاغر بشی! (اونموقع دقیق 60 کیلو بودم) نوع چاقی ناگهانی با کورتون با چاقی معمولی فرق داره،شبیه ورم بدنه و یکهو در عرض یکسال پیش میاد برای آدمهایی که قبلش نرمال یا حتی لاغر بودن اما به دلیل درمان طوفانی کورتون بدون رژیم غذایی اینطوری میشن.
بعد از اون بود که یواش یواش متوجه یه چیزایی شدم!یادم اومد وقتی برای دیسک کمر همسرم می رفتیم دکتر، یک روحانی جوان همیشه اونجا بود که چاقی عجیب و غیرعادی داشت!دور کمرش راحت یک و نیم متر بود!یادمه مردم بهش می خندیدن و حتی همونجا جلوش میگفتن ببینید آخوندها حق مردم رو اینطوری می خورن! بنده خدا بخاطر مشکل کمرش نمیتونست راه بره و بخاطر یه حادثه دیسک کمرش پاره شده بود و احتمالا درمان سنگین کورتون گرفته بود.
بعدها وقتی چاقی نعیمه نظام دوست رو دیدم خیلی شک کردم اینهم همون باشه که دیدم خودش در یک برنامه گفت بعد از یه درمان دارویی اینطوری شده.
خلاصه بعد از اینکه این موارد رو دیدم و فهمیدم درمعرض چه اتفاقی بودم واقعا ترسیدم.
دکتر من یک جوان بسیار باوجدان و باهوش بود.یادمه هیچ اهمیتی به گریه های من نمیداد!طوری دلم میوه و شیرینی میخواست که حتی یبار نصفه شب یکی از پرستارها دوتا پره نارنگی رو مخفیانه بهم داد!
الان می فهمم خدمتی که دکتر بهم کرد چقدر مهم بود.
درمان طوفانی کورتون یا کورتیکواستروئیدها،شبیه کپسول آتشنشانی برای بدنه.وقتی به هر دلیل التهاب داخل بدن خیلی بالا میره، مثل پارگی تاندونها، بعد از جراحی های سنگین، بیماریهای خودایمنی، یا حتی چیزهایی مثل کورونا یا عفونت های سنگینی که ریه رو درگیر می کنن، پزشکا چاره ای جز استفاده سنگین از این دارو برای یک مدت کوتاه ندارن تا التهاب رو خاموش کنن که بدن آسیب زیادی نبینه، ولی خوب خود این درمان بدون مراقبت این عوارض رو هم داره. داروهای عمومی که کورتون دارن: پردنیزولون، دگزامتازون، هیدورکورتیزون و بتامتازون هستن که البته دوز پایینی دارن و خطر جدی ایجاد نمی کنن اما بهتره در بلندمدت موقع مصرفشون مصرف نمک و شکر بشدت کاهش پیدا کنه و موز و سبزیجات برگدار که پتاسیم دارن استفاده بشن.
یه چیز جالبم بگم که دقیقا بعد از ترخیص بیمارستان بشدت هوس چای با کلی قند کردم، ولی به محضی که قند گذاشتم دهنم حالم بهم خورد! از مهرماه نود تا همین امروز که در خدمت شما هستم دیگه قند و شکر رو ترک کردم و شیرینی رو هم خیلی محدود می تونم تحمل کنم! و البته بخاطر اون یک هفته رژیم وحشتناک، تمام لکه های قهوه ای روی گونه هام از بین رفتن و پوستم خیلی شفاف شد:) طوری که همه متوجه تغییر زیاد صورتم شده بودن. و البته خدا روشکر مشکلم هم کاملا رفع شد الحمدلله.