ichiRago Team | ایچیراگو تیم

‣ ژانرها: اکشن، انتقامی، تناسخی، فانتزی
‣ نوع: مانهوا
‣ میانگین امتیاز: 9
‣ وضعیت: در حال ترجمه
‣ خلاصه داستان: گیلاین پردیوم، پادشاه مزدور ها و یکی از هفت فرد قدرتمند قاره، برای انتقام از کسایی که باعث سقوط خاندانش شدن، یک جنگ بزرگ راه میندازه. همه چیز طبق نقشه هاش پیش میرفت تا اینکه اون بر خلاف انتظارش با ایدون روبرو و به دست اون کشته میشه.
گیلین فکر میکرد که مرده، ولی اون در جسم خودش وقتی که بچه تر بود و خاندانش هنوز سقوط نکرده بود، بیدار شد.
اون تصمیم گرفت با این شانس دوباره ای که بهش داده شده بود، همه اشتباهاتش رو درست کنه و معما سقوط خاندانش رو حل کنه تا نزاره دوباره مثل زندگی قبلیش این اتفاق بیفته.

🗂️ Chapter 001 - 010
🗂️ Chapter 011 - 020

‣ ژانرها: کمدی، درام، فانتزی، رومنس
‣ نوع: مانهوا
‣ میانگین امتیاز: 8,8
‣ وضعیت: در حال ترجمه
‣ خلاصه داستان: "امروز باز توی اخرین قطار دیدمش، کاش میتونستم باهاش حرف بزنم" لی یئو-وون، دانشجوی دانشگاه، هرروز تا دیروقت کار میکنه و با آخرین قطار برمیگرده.
هربار با زنی که یه گیتار به دوش داره، شین هی-این، روبرو میشه. این دو بطور تصادفی یا شاید سرنوشت ساز همدیگه رو ملاقات میکنن و کم کم به هم نزدیکتر میشن، و در آخر متوجه میشن که هردوشون به بند "بعد از ظهر طولان" علاقه دارن.

‣ ژانرها: اکشن، فانتزی، تناسخ
‣ نوع: مانها
‣ میانگین امتیاز: 8,8
‣ وضعیت: در حال ترجمه
‣ خلاصه داستان: "امروز باز توی اخرین قطار دیدمش، کاش میتونستم باهاش حرف بزنم" لی یئو-وون، دانشجوی دانشگاه، هرروز تا دیروقت کار میکنه و با آخرین قطار برمیگرده.
هربار با زنی که یه گیتار به دوش داره، شین هی-این، روبرو میشه. این دو بطور تصادفی یا شاید سرنوشت ساز همدیگه رو ملاقات میکنن و کم کم به هم نزدیکتر میشن، و در آخر متوجه میشن که هردوشون به بند "بعد از ظهر طولان" علاقه دارن.

‣ ژانرها: اکشن، انتقامی، تناسخی، فانتزی
‣ نوع: مانهوا
‣ میانگین امتیاز: 9
‣ وضعیت: در حال ترجمه
‣ خلاصه داستان: گیلاین پردیوم، پادشاه مزدور ها و یکی از هفت فرد قدرتمند قاره، برای انتقام از کسایی که باعث سقوط خاندانش شدن، یک جنگ بزرگ راه میندازه. همه چیز طبق نقشه هاش پیش میرفت تا اینکه اون بر خلاف انتظارش با ایدون روبرو و به دست اون کشته میشه.
گیلین فکر میکرد که مرده، ولی اون در جسم خودش وقتی که بچه تر بود و خاندانش هنوز سقوط نکرده بود، بیدار شد.
اون تصمیم گرفت با این شانس دوباره ای که بهش داده شده بود، همه اشتباهاتش رو درست کنه و معما سقوط خاندانش رو حل کنه تا نزاره دوباره مثل زندگی قبلیش این اتفاق بیفته.

🗂️ Chapter 001 - 010