#عروسک_فصل_دوم
#S2P87
آیسان
وقتی خونه رسیدیم علیرضا انقدر خسته بود که یه راست رفت اتاق تا کمی استراحت کنه.
عسل خیلی تو فکر بود و هیچ حرفی نمیزد.
مادر علیرضا و پدرم به قید وثیقه آزاد شدن ولی نمیدونستم چه کسی برای پدرم وثیقه گذاشت و این موضوع برام عجیب بود.
خیلی دلم میخواست سوالمو از عسل بپرسم ولی اهمیتی به وجود من نداد و اونم رفت داخل اتاق و درو بست.
بغض کردم ولی با خودم گفتم:
-حتما خسته هستن...
کیفمو از روی مبل برداشتم و وارد اتاق خودم شدم.
میکیموس که مامی برام خریده بود رو برداشتم و با خودم روی تخت بردم.
بدن درد شدیدی داشتم و بیحال بودم.
بدون درآوردن لباسام روی تخت دراز کشیدم و میکی موسو توی بغلم گرفتم و محکم به خودم فشارش دادم.
بدون فکر کردن به چیزی به خواب عمیقی فرو رفتم.
با شنیدن صدای کوبیده شدن در؛ در اتاقمو باز کردم و با دیدن سر بریده شدهی گربهی که جلوی اتاقم افتاده بود جیغ گوش خراشی کشیدم.
چشمامو باز کردم و با صورت نگران عسل روبهرو شدم.
#S2P87
آیسان
وقتی خونه رسیدیم علیرضا انقدر خسته بود که یه راست رفت اتاق تا کمی استراحت کنه.
عسل خیلی تو فکر بود و هیچ حرفی نمیزد.
مادر علیرضا و پدرم به قید وثیقه آزاد شدن ولی نمیدونستم چه کسی برای پدرم وثیقه گذاشت و این موضوع برام عجیب بود.
خیلی دلم میخواست سوالمو از عسل بپرسم ولی اهمیتی به وجود من نداد و اونم رفت داخل اتاق و درو بست.
بغض کردم ولی با خودم گفتم:
-حتما خسته هستن...
کیفمو از روی مبل برداشتم و وارد اتاق خودم شدم.
میکیموس که مامی برام خریده بود رو برداشتم و با خودم روی تخت بردم.
بدن درد شدیدی داشتم و بیحال بودم.
بدون درآوردن لباسام روی تخت دراز کشیدم و میکی موسو توی بغلم گرفتم و محکم به خودم فشارش دادم.
بدون فکر کردن به چیزی به خواب عمیقی فرو رفتم.
با شنیدن صدای کوبیده شدن در؛ در اتاقمو باز کردم و با دیدن سر بریده شدهی گربهی که جلوی اتاقم افتاده بود جیغ گوش خراشی کشیدم.
چشمامو باز کردم و با صورت نگران عسل روبهرو شدم.